زن در اسلام وقران
خداوند متعال انسانها را در قالب مردان و زنان به نيکوترين شکل و صورت آفریده و به هر یک جایگاه خاص به خود را داده است، چنانکه جايگاه هر موجود در جهان هستي، تابع اصل عدل و حکمت الهي است.
به طور کلی در نظام هستي، هر موجودي داراي دو جايگاه است؛ جايگاه «عام» «خاص» جايگاه عام زن، همان جايگاه موجودات ديگر به عنوان آفريدهي خداي متعال است. به لحاظ جایگاه خاصی که زن در این جهان دارد میتوان گفت او به مقتضاي خلقت خويش از جايگاه ممتازي نيز برخوردار است که مرد قابليت جانشيني آن را ندارد. جايگاهي که اگر آن را به عنوان يک امر الهي و عقلي، به انجام رساند به کمال انساني خويش خواهد رسيد.
در این نوشتار گذری کوتاه بر جایگاه زن از دیدگاه قرآن کریم خواهیم داشت.
1. اهميت اسلام به احياي شخصيت زن
زن در طول تاريخ جريان پر ماجرا و دردآلودى دارد كه از مهمترين مباحث” جامعهشناسى” روز بهشمار مىرود، به طور كلى دوران زندگى زن را به دو دوره مىتوان تقسيم كرد: نخست دوران ما قبل تاريخ كه امروز اطلاع صحيحى از وضع زن در آن دوره، در دست ما نيست، و شايد در آن دوران از حقوق طبيعى بيشترى برخوردار بوده است.
با شروع تاريخ بشر نوبت به دوره دوم رسيد، در اين دوره در بعضى از جوامع زن به عنوان يك شخصيت غير مستقل در كليه حقوق اقتصادى، سياسى و اجتماعى شناخته مىشد، و اين وضع در پارهاى از كشورها تا قرون اخير ادامه داشت اين طرز تفكر در باره زن حتى در قانون مدنى به اصطلاح مترقى فرانسه هم ديده مىشود كه به عنوان نمونه به چند ماده از موادى كه در باره روابط مالى زوجين سخن مىگويد اشاره مىشود.
” از ماده 215 و 217 استفاده مىگردد كه زن شوهردار نمىتواند بدون اجازه و امضاى شوهر خود هيچ عمل حقوقى را انجام دهد و هر گونه معامله براى او محتاج به اذن شوهر است” (البته در صورتى كه شوهر نخواهد از قدرتش سوء استفاده كرده و بدون علت موجه از اجازه دادن امتناع ورزد).
” طبق ماده 1242 شوهر حق دارد به تنهايى در دارايى مشترك بين زن و مرد هر گونه تصرف كه بخواهد بكند و اجازه زن هم لازم نيست” (البته با اين قيد كه هر معاملهاى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن لازم نيست).
و از اين بالاتر” در ماده 1428 حق اداره كليه اموال اختصاصى زن هم به مرد محول شده” (البته با اين قيد كه در هر گونه معاملهاى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن نيز لازم است)
در محيط پيدايش اسلام يعنى حجاز نيز قبل از ظهور پيغمبر اكرم ص با زن همان معامله انسان وابسته غير مستقل انجام مىشد، رفتار آنها شباهت زيادى به بشرهاى نيمه وحشى داشت زيرا به وضع رسوا و ننگينى از زن بهرهبردارى مىكردند زن در محيط آنها آن چنان بى اراده و بى اختيار بود كه گاهى جهت ارتزاق صاحب خود در معرض كرايه قرار مىگرفت، محروميت از تمدن، و ابتلاى به فقر آنها را گرفتار خشونت عجيبى كرده بود كه جنايت معروف” وأد” (زنده به گور كردن) را در مورد آنها مرتكب مىشدند.[1]
آري قبل از اسلام در تاريخ عرب شاهد آنيم که زنان حتي از ابتداييترين حقوق انساني محروم بودند و حتي گاهي حق حيات براي آنها قائل نميشدند و پس از تولد، آنان را زنده به گور ميکردند.
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ»[2]
«در حالي که هرگاه به يکي از آنها بشارت دهند دختري نصيب تو شده صورتش از فرط ناراحتي سياه ميشود و مملو از خشم ميگردد.»
اين واقعاً وحشتآور است که انسان پارهي تن خود را زنده زنده به خاک سپارد و به آن افتخار و مباهات کند.
آري تحقير زن، تنها در ميان عرب جاهلي نبود بلکه در ميان اقوام ديگر و حتي شايد متمدنترين مردم آن زمان نيز، زن شخصيتي ناچيز داشت و غالباً با او به صورت يک کالا رفتار ميشد.
با ظهور اسلام و تعليمات ويژه آن زندگي زن وارد مرحلهي نويني گرديد که دو مرحلهي گذشته فاصله زيادي داشت. اسلام ظهور کرد و با اين خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگيد و دختردار شدن را به عنوان رحمت خدا به خانواده معرفي کرد. پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با تمام مقامي که داشتند دست خترش را ميبوسيد و به هنگام رفتن و مراجعت از سفر، او را ديدار ميکرد.[3]
پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «نعم الولدُ البنات، ملطفات، مجهزات، مونسات، مقليات»
«چه فرزند خوبي است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و پاک و پاک کننده.»
اسلام،
1. اهميت اسلام به احياي شخصيت زن
زن در طول تاريخ جريان پر ماجرا و دردآلودى دارد كه از مهمترين مباحث” جامعهشناسى” روز بهشمار مىرود، به طور كلى دوران زندگى زن را به دو دوره مىتوان تقسيم كرد: نخست دوران ما قبل تاريخ كه امروز اطلاع صحيحى از وضع زن در آن دوره، در دست ما نيست، و شايد در آن دوران از حقوق طبيعى بيشترى برخوردار بوده است.
با شروع تاريخ بشر نوبت به دوره دوم رسيد، در اين دوره در بعضى از جوامع زن به عنوان يك شخصيت غير مستقل در كليه حقوق اقتصادى، سياسى و اجتماعى شناخته مىشد، و اين وضع در پارهاى از كشورها تا قرون اخير ادامه داشت اين طرز تفكر در باره زن حتى در قانون مدنى به اصطلاح مترقى فرانسه هم ديده مىشود كه به عنوان نمونه به چند ماده از موادى كه در باره روابط مالى زوجين سخن مىگويد اشاره مىشود.
” از ماده 215 و 217 استفاده مىگردد كه زن شوهردار نمىتواند بدون اجازه و امضاى شوهر خود هيچ عمل حقوقى را انجام دهد و هر گونه معامله براى او محتاج به اذن شوهر است” (البته در صورتى كه شوهر نخواهد از قدرتش سوء استفاده كرده و بدون علت موجه از اجازه دادن امتناع ورزد).
” طبق ماده 1242 شوهر حق دارد به تنهايى در دارايى مشترك بين زن و مرد هر گونه تصرف كه بخواهد بكند و اجازه زن هم لازم نيست” (البته با اين قيد كه هر معاملهاى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن لازم نيست).
و از اين بالاتر” در ماده 1428 حق اداره كليه اموال اختصاصى زن هم به مرد محول شده” (البته با اين قيد كه در هر گونه معاملهاى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن نيز لازم است)
در محيط پيدايش اسلام يعنى حجاز نيز قبل از ظهور پيغمبر اكرم ص با زن همان معامله انسان وابسته غير مستقل انجام مىشد، رفتار آنها شباهت زيادى به بشرهاى نيمه وحشى داشت زيرا به وضع رسوا و ننگينى از زن بهرهبردارى مىكردند زن در محيط آنها آن چنان بى اراده و بى اختيار بود كه گاهى جهت ارتزاق صاحب خود در معرض كرايه قرار مىگرفت، محروميت از تمدن، و ابتلاى به فقر آنها را گرفتار خشونت عجيبى كرده بود كه جنايت معروف” وأد” (زنده به گور كردن) را در مورد آنها مرتكب مىشدند.[1]
آري قبل از اسلام در تاريخ عرب شاهد آنيم که زنان حتي از ابتداييترين حقوق انساني محروم بودند و حتي گاهي حق حيات براي آنها قائل نميشدند و پس از تولد، آنان را زنده به گور ميکردند.
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ»[2]
«در حالي که هرگاه به يکي از آنها بشارت دهند دختري نصيب تو شده صورتش از فرط ناراحتي سياه ميشود و مملو از خشم ميگردد.»
اين واقعاً وحشتآور است که انسان پارهي تن خود را زنده زنده به خاک سپارد و به آن افتخار و مباهات کند.
آري تحقير زن، تنها در ميان عرب جاهلي نبود بلکه در ميان اقوام ديگر و حتي شايد متمدنترين مردم آن زمان نيز، زن شخصيتي ناچيز داشت و غالباً با او به صورت يک کالا رفتار ميشد.
با ظهور اسلام و تعليمات ويژه آن زندگي زن وارد مرحلهي نويني گرديد که دو مرحلهي گذشته فاصله زيادي داشت. اسلام ظهور کرد و با اين خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگيد و دختردار شدن را به عنوان رحمت خدا به خانواده معرفي کرد. پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با تمام مقامي که داشتند دست خترش را ميبوسيد و به هنگام رفتن و مراجعت از سفر، او را ديدار ميکرد.[3]
پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «نعم الولدُ البنات، ملطفات، مجهزات، مونسات، مقليات»
«چه فرزند خوبي است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و پاک و پاک کننده.»
2. شأن و مقام زن از منظر آيات قرآن
مسائل متعددی راجع به شأن و مقام زن از قرآن کریم قابل استفاده است که برخی از آنها عبارتاند از:
1-2. تساوي مقام زن و مرد
قرآن کریم در این باره میفرماید:
الف. «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِينَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِينَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبرِِينَ وَ الصَّبرَِاتِ وَ الْخَشِعِينَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّئمِينَ وَ الصَّئمَتِ وَ الحَْفِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا»[4]
«به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.»
مفسران شیعه و سنی راجع به شأن نزول این آیه این داستان را نقل میکنند که روزی ام سلمه نزد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمد و گفت: چرا در قرآن کریم راجع به مردان آیاتی آمده، اما نسبت به زنان چیزی وجود ندارد؟
پس از آن بود که خداوند متعال این آیه را نازل کرد[5] و فرمود که زن و مرد در پيشگاه او از نظر قرب و منزلت يکسانند. مهم اين است که از نظر اعتقادي و اخلاقي واجد فضيلت باشند.
اين آيات به خوبي روشن ميکند، زن و مرد در کنار يکديگر، همچون دو کفهي ترازو هستند و خداوند براي هر دو پاداشي يکسان بدون کمترين تفاوت قائل ميشود.
گرچه بعضي از افراد گمان ميکنند که کفهي سنگين شخصيت براي مردان است و زنان چندان جايگاهي ندارند! ولي بدون شک هيچگونه فرقي از نظر جنبههاي انساني و مقامات معنوي بين آنها نيست، و اگر تفاوتي هست در نظام جسمي، روحي، … ميباشد واين تفاوتها براي ادامهي نظام جامعهي انساني ضروري است و آثار و پيامدهايي در بعضي از قوانين حقوقي زن و مرد ايجاد ميکند.[6]
ب: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون»[7]
«هرکس از مرد و زن ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهد به او حيات پاکيزه ميبخشيم و پاداش آنها را بهتر از اعمالي که انجام دادهاند خواهيم داد.»
بر اساس این آیه، ملاک دستیابی به حیات طیبه اموری مانند تفاوت در جنسیت یا نژاد و رتبه اجتماعی نیست، بلکه تنها ملاک راستین، ايمان و عمل صالح است.
اين آيه در حقيقت بيان ميکند که کساني که براي زن مقامي پايينتر از مقام انساني مرد قائل بودند ثابت ميکند که اسلام دينی مردمحور نيست. بلکه اگر در مسير صحيح الهي قدم بردارند هر دو به طور يکسان از حيات طيبه برخوردار خواهند شد و از اجر مساوي در پيشگاه الهي بهرهمند خواهند شد.
ج: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»[8]
«اي مردم، ما همهي شما را از زن و مرد آفريديم و آنگاه شعبههاي بسيار و فرقههاي مختلف گردانيديم، تا بدانيد که اصل و نژاد، مايهي افتخار نيست و بزرگوارترين شما نزد خدا کسي است که با تقواتر است، خداوند به کار نيک و بد مردم آگاه است.»
در اين آيه کريمه نيز زنان و مردان هم رديف يکديگر قرار داده شده، و خداوند سبحان از نظر پاداش فرقي بين آنها نگذاشته است. بلکه قلم قرمز بر تمام امتيازات ظاهري و مادي کشيده و اصالت و واقعيت را به مسأله تقوا و پرهيزکاري ميدهد.
اين آيات بيانگر اين حقيقتند که زن و مرد در ماهيت انساني و بدون در نظر گرفتن سنخيت و جنس مشترکند. يعني همانطور که مردان از استعدادهاي متنوع برخوردارند و طبعاً ميتوانند اين استعدادها را به فعليت برسانند، زنان نيز بدون هيچ کاستي داراي اين استعدادها هستند و ميتوانند اين استعدادها را به فعليت رسانند.
به عبارت ديگر، زن و مرد در فطرت خداشناسي، کسب معرفت، رسيدن به قرب الهي و ديگر استعدادها، همسانند و قابليت اين را دارند که به کمال و درجهي نهايي انسانيت دست یابند.
2-2. امتيازات مقام زنان
قرآن کریم ویژگیهای منحصر به فردی را برای زنان بر میشمرد که برخی از آنها عبارتاند از:
الف- زن و تکثیر نسل انسان
خداوند متعال در این باره میفرماید:
«نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنىَ شِئْتُم»[9]
«زنان شما کشتزار هستند پس به کشتزارهايتان نزديک شويد هرگاه که خواستيد.»
در اينجا زنان تشبيه به مزرعه شدهاند و اين تشبيه ممکن است براي بعضي سنگين آید که چرا اسلام دربارهي نيمي از نوع بشر چنين تعبيري کرده است؟ در حالي که نکتهي لطیفی در اين تشبيه نهفته شده، در حقيقت قرآن ميخواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انساني نشان دهد که زن وسيلهي خاموش کردن شهوت و هوسراني مردان نيست بلکه وسيلهاي است براي حفظ حيات نوع بشر، اين سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون يک بازيچه يا وسيله هوسراني مينگرند هشداري محسوب ميشود.[10]
وجود چنين جايگاهي برای زن، مسئوليت و وظيفهي او را در مرتبهي انساني بسيار سنگين کرده تا آنجا که اگر وظيفه انساني را با وجود چنين جايگاهي ترک ميگويد، پايه و اساس فساد اخلاقي خواهد شد و اگر مسئوليت الهي حق را در اين جايگاه عظيم تن دهد سعادت فردي و اجتماعي را تضمين کرده است به جهت وجود چنين جايگاه ممتازي، دامان زن، مدرسهي انسانسازي و او خود مربي اين مدرسه انساني است.
آري رحم زن ديندار، کشتزار مناسبي جهت پرورش انسان الهي ميباشد.[11]
ب- زن و ايجاد آرامش
خداوند متعال در آیات متعددی زن را مایة آرامش زندگی معرفی میکند:
«مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا»[12]
«و از نشانههاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد.»
خداوند متعال در اين آيات، آفرینش زنان را که مایة آرامشبخشی به زندگی است را از نشانههای خود معرفی میکند. به راستي وجود همسران با اين ويژگيها، براي انسانها که مايهي آرامش زندگي است يکي از مواهب بزرگ الهي محسوب ميشود و اگر کسي تفکر و تعلق کند متوجه ميشود که اين دو جنس مکمل يکديگرند و مايهي شکوفايي و نشاط و پرورش يکديگر ميباشند و زن است که کانون خانواده را گرم و با نشاط نگه ميدارد و باعث رشد و کمال انسان ميشود.[13]
آري خداوند متعال همسر بودن زن را آيهي خويش خوانده و اثر وجودي او را سکون دانسته. و اين خود دلالت بر ويژگي ممتازي دارد که در زن وجود دارد.
ج- زن و مقام مادري
از دیگر ویژگیهای ممتاز زنان که سیمایی انسانی و رحمانی به آنها بخشیده است، شأن و منزلت مادری است. خداوند متعال در این باره میفرماید:
«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً …»[14]
«ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، مادرش او را با ناراحتي حمل ميکند و با ناراحتي بر زمين ميگذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي ماه است.»
در اين آيه لزوم حقشناسي در برابر مادر یادآور شده و بر سه محور اساسی تأکید میشود:
الف. دوران حمل: قرآن کریم در این آیه رنجها و مرارتهای مادران را در دوران حمل خاطرنشان میسازد؛ «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً»
ب. وضع حمل: بر اساس این آیه مادران به هنگام وضع حمل نیز سختی و رنج فراوانی را متحمل میشوند؛ «وَضَعَتْهُ كُرْهاً»
ج. دوران شیردهی: دوران طولانی مدت شیردهی نیز یکی دیگر از مقاطع پر زحمت دوران زندگی مادران است که در این آیه مورد تأکید قرار گرفته است. «حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً»
وی در طول اين سي ماه بزرگترين ايثار و فداکاري در مورد فرزندش انجام ميدهد، چنانکه با صبر و حوصله تمام نيازهاي فرزند را تشخيص داده و برآورده ميکند.
مسأله نيکي به پدر و مادر از اصول مهم انساني است که حتي کساني که پايبند به دين مذهبي نيستند نيز به طور فطری والدین را محترم میشمارند. بنابراين به فرمان خداوند بايد در مقابل خدمات بزرگ پدر و مادر نيکيهاي بزرگ و برجسته انجام شود.[15]
و منظور نمودن اين موضوع از جانب خداوند، خود اظهار قدرداني از زحمات مادر و محبت مادري اوست.
در حديث آمده که مردي نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمد و عرض کرد: «مَن اَبَّر؟ قال امُک قال ثُمَّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمَّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمَّ مَن؟ قال: اباک.» [16]
اي رسول خدا به چه کسي نيکي کنم؟ فرمود: به مادرت، عرض کرد بعد از او به چه کسي؟ فرمود: به مادرت براي سومين بار عرض کرد: بعد از او؟ فرمود به مادرت، و در چهارمين بار وقتي اين سؤال را تکرار کرد فرمود: به پدرت.
نتيجه اينکه، يک زن، نقش عظيمي در ايجاد آرامش و محبت در زندگي و نقش پرورش جنين سالم و تربيت صحيح فرزندان در مسير الهي، ميتواند داشته باشد. و به خاطر همين است که اسلام تأکيد بر ماندن زن در جايگاه عظيم انسانياش دارد.
در تاريخ شاهد آنيم که مردان بزرگ جهان، موفقيتشان، مرهون پاکي ولادت آنها و تربيت صحيحشان در زندگي بوده است.
3. زنان برجسته در قرآن
قرآن کریم در آیات متعددی از زنان نام میبرد که نقش بزرگی در تاریخ زندگی پیامبران الاهی داشتهاند و خداوند به بزرگی از آنها یاد کرده است. برخی از آنها عبارتاند از:
1-3. حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
قرآن کریم اگر چه به صراحت از این بانوی بزرگ عالم اسلام یاد نکرده است، اما آیاتی وجود دارد که به گفته مفسران، منطبق بر حضرت فاطمه سلام الله علیها میشود.
الف. «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَُ»[17]
«اي رسول ما به تو عطاي بسيار بخشيديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن! دشمن تو قطعاً بريدهنسل و بىعقب است»
2-3. حضرت مريم (سلاماللهعلیها)
حضرت مريم سلام الله علیها خود یکی از معجزات الاهی به شمار میآید که بسیار مورد توجه خداوند متعال بوده است. هموست که زندگی خود را تحت سرپرستی یکی از پیامبران بزرگ خداوند یعنی حضرت زکریا علیه السلام سپری کرد. هموست که خداوند متعال از غیب او را روزی میدهد:
«كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِساب»[21]
«هر زمان زكريا وارد محراب او مىشد، غذاى مخصوصى در آن جا مىديد. از او پرسيد: «اى مريم! اين را از كجا آوردهاى؟!» گفت: «اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مىدهد.»
3-3. آسيه
قرآن کریم تصویری با عظمت از آسیه سلام الله علیها ارائه کرده و بالاترین مقام انسانیت یعنی الگو بودن برای دیگر انسانها را به او میدهد.
هنگامي که آسیه سلام الله علیها معجزه موسي را در مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ايمان روشن شد و از همان لحظه به موسي ايمان آورد. او پيوسته ايمان خود را پنهان میکرد؛ ولي ايمان و عشق به خدا چيزي نيست که بتوان آن را هميشه کتمان کرد، هنگامي که فرعون از ايمان او با خبر شد بارها او را نهي کرد و اصرار داشت که دست از دامن آيين موسي بردارد و خدا او را رها کند؛ ولي اين زن با استقامت هرگز تسليم خواسته فرعون نشد، سرانجام فرعون دستور داد که دست و پاهايش را با ميخها بسته در زير آفتاب سوزان قرار دهد و آسيه در لحظات آخر عمر خود اين دعا را نمود که: پروردگارا براي من خانهاي در بهشت در جوار خودت بنا کن.[25]
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لىِ عِندَكَ بَيْتًا فىِ الْجَنَّة»[26]
4-3. مادر حضرت موسي (عليهالسلام)
از دیگر زنانی که در قرآن کریم از آنها به بزرگی یاد شده است، مادر حضرت موسی علیه السلام است. خداوند متعال آن هنگام که به آن مادر دستور داد تا کودکش را به دریا بیندازد، فرمود:
«وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافي وَ لا تَحْزَني إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ»[27]
«ما به مادر موسي الهام کرديم که او را شيرده. پس هنگامي که بر او ترسيدي او را در درياي نيل بيفکن و مترس و غمگين مباش که ما او را به تو باز ميگردانيم و او را از رسولان قرار ميدهيم.»
کلام آخر
از آنچه گذشت میتوان چنین نتيجه گرفت که در نظام فکری دین اسلام، زن جایگاهی رفیع و مسئولیتهای بزرگی دارد، که اگر در جايگاه اصلي خود که همگام با ساختمان وجودي اوست، قرار گيرد، بسياري از مشکلات خانواده و اجتماع حل ميشود. اما اگر از اين جايگاه جدا شود در قربانگاه شهوت پرستان بيدرد، در پشت پردههاي نفاق و در پوششي زيبا بنام آزادي، قرباني میشود. در اين هنگام هرگز نبايد از او پرورش انسان صالح انتظار داشت، چرا که فرزندان در رحم ناپاک و خوردن شير آلوده و غذاي حرام، متمايل به فضايل نميشوند.
و در آخر بايد گفت، گوش ندادن به نداي فطرت، عقل، وجدان، قرآن، ارزش و مقام زن، اين موجود الهي، متزلزل ميشود و او را جايگاه الهي جدا ميکند.