جهاد فرهنگی

  • خانه 

مذهبی

26 آبان 1400 توسط زهرا ابراهيمي


✳️یونس نقاش

❓سوال
ماجرای یونس نقاش و امام هادی(ع) چیست؟

جواب اجمالی
✍️یونس نقش‌بند از صنعت‌گرانی بود که با امام هادی(ع) رفت و آمد داشت و در خدمت آن‌حضرت بود. روزی با حالت لرزان خدمت امام(ع) آمد و خانواده‌اش را به امام(ع) سپرد.

?امام(ع) علت این رفتار را پرسید. یونس گفت: تصمیم به فرار دارم؛ چراکه موسی بن بغا نگین بسیار قیمتی برای من فرستاد که روی آن نقش بیندازم، اما نگینش در حین انجام کار دو نیم شد. و طبق قرار باید نگین را سالم به او بدهم؛ لذا موسی بن بغا یا مرا خواهد کشت و یا زیر تازیانه مجازات قرار خواهد داد!

امام(ع) به وی فرمود: به خانه‌‏ات برگرد، زیرا فردا به خیر خواهد گذشت!

?صبح روز بعد یونس نزد امام(ع) آمد و گفت پیکی از طرف موسی بن بغا آمد و انگشتر را می‌خواهد! امام(ع) فرمود: نزد وی برو که جز خوبی چیزی نخواهی دید! یونس رفت ولی بعد از اندک زمانی با خنده برگشت و گفت: غلام موسی پیغام آورد که زنان بر سر نگین انگشتر با هم اختلاف کرده‏اند. آیا می‌توانی آن نگین را دو قسمت کنی؟! اگر چنین کاری انجام دهی، به تو جایزه گرانی خواهم داد.امام(ع) بعد از این قضیه به شکر خدا پرداخت.[1]

?این حدیث در منابع معتبر روایی نقل شده و منافاتی با عقاید شیعه ندارد؛ از این گزارشی قابل پذیرش است و خبر دادن به وقوع حادثه‌ای در آینده به واسطه علم غیب الهی بوده است که در واقع، بدون اطلاع دادن حضرت نیز قرار بود چنین حادثه‌ای رُخ دهد. به همین جهت، عالمان دینی این حدیث را در باب علم ائمه(ع) به آینده،[2] و دلایل امامت و معجزات امام(ع)،[3] آورده‌اند.
»»»»»»»»»»»»»»»
?[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، الامالی، ص 288 – 289، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[2]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، ج ‏7، ص 439، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1413ق.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 50، ص 125، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق



 نظر دهید »

نقش زن در تعلیم و تربیت خانواده

05 دی 1398 توسط زهرا ابراهيمي

 

مقدمه

زن آئینه تمام نمای شخصیت انسان است . او مظهر پرورش است و صفت الهی پروردن از جانب خدای خویش را به ودیعه دارد. این وجود سراسر نیاز، خود نیازمندان را غنا می بخشد، آنان را به كمال معنوی سوق می دهد تا با احاطه بر كلیات هستی و شناخت برهانی به مبدا و غایت وجود دست یابند. آنان را به جایگاهی می رساند كه جز قداست و پاكی چیزی نیست، به راستی این وجود لطیف با همه ظرایف روحی كه دیگران ضعیف می خوانندش، چگونه می تواند جلوه و جمالی از حق و عامل تجلی صفات الهی در سایرین باشد؟ رمز آن قدرت عظیم  كه در این وجود نهفته است در چیست؟ اندیشه های والا و نگرش عمیق و دقیق، راز این حكمت را در قدرت پرورش و تعلیم می دانند كه از دامن زن و بلكه از بطن او آغاز می گردد.

 

در مكتب قرآن ، انسانیت را ابتدا  تزكیه لازم است، سپس افشاندن بذر آموزش. در مقام تعیین این دو عامل ارزشمند قرآن ابتداتربیت را توصیه می نماید، تا تزكیه بر آن مقدور گردد.  تربیت نفس كه باید از خواستگاه ایجاد و جایگاه تولد مهیای پاكی و عفاف گردد رسالتش به عهده اولینمربی حیات یعنیeاست. وجود ناتوانی به امانت به وی سپرده می شود تا به حول و قوه الهی وی را صاحب توان وقدرت نماید. (الله الذی خلقكم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه) این توانمندی می تواند در مسیر هدایت یا ضلالت باشد و زن بیشترین نقش را در استقرار هر یك از دو مسیر فوق در تكامل شخصیت انسان دارد. همراهی تعلیم و تربیت با تزكیه نفس، سازنده انسانی است والا یعنی همان انسان صاحبعلم و تقوا.

دامن مادر اولین كلاس درس و بهترین محل تربیت كودك است، خانواده نخستین جایگاه آموزش و پرورش او است. ظهور و بروز استعدادهای زیستی، فكری  و عاطفی وی تحت شعاع این كانون قرار دارد و از گرمی وجود مادر نشأت گرفته و كمال می یابد، به نحوی كه آثار آن تا پایان حیات در جهان ماده و تداومش در نشئه روح باقی خواهد ماند.

 

زن پایه گذار وجود و حیات آدمی است، در پی ریزی اساس و ساختار شخصیت انسان، زن معماری نقش آفرین و هنرمندی چیره دست است. او با رفتار خود آینده طفل را رقم می زند و اینگونه است كه به معراج رفتن مرد از دامن زن میسر می گردد. ادیان اهلی حكما و دانشمندان در این امر اتفاق نظر دارند كهبشردرسایه تربیت صحیحبهسعادترسیده و یا در مسیر طوفان های صلالت و گمراهی در چنگال شقاوت گرفتار می آید و نیز متفق القولند كه آن بخش از تعلیم و تربیت كه به دوران كودكی و طفولیت فرد مربوط می شود از اهمیت بیشتری برخوردار است،به گونه ای كه دوران كودكی را پدر حیات آدمی دانسته اند.

در آموزشگاه بزرگ حیات نقش اول در تعیین ساختار شخصیت كودك برعهده مادر است. او محور عاطفی خانواده را در ید قدرت خویش دارد و محبتش سبب رشد عاطفی می گردد. حاصل این ویژگی و نقش پذیری كودك از افعال و اقوال مادر است، كه آینده او رامعنی می بخشد و از طریق تجلی صفات ثانویه می تواند، انسان هایی وارسته و زنان و مردانی بزرگ و با فضیلت به حیات اجتماعی و تاریخ بشری تقدیم و نقش مستقیم خود را در صحنه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایفا نماید؛ یا اینكه بر اساس مضامینی از نظر اسلام مطرود و بر اساس تقلید و تزریق فرهنگ بیگانگان و سرسپردگان كودك را از بدو تولد از دامن پر مهر و محبت خویش جدا نموده و با اشتغالاتی بی اساس و مبتذل و بدور از منزلت علمی و فرهنگی و شخصیتی زن، دختران و پسرانی بیمار گونه و انسانهایی با عقده های روانی و مشكلات اخلاقی، وابسته به فرهنگ غرب و شرق، بی ثبات، بی اراده و … تحویل جامعه دهد.

 

امام خمینی (ره) در تحلیل جایگاه و منزلت زن در دوران رژیم منحوس پهلوی می فرماید:

مبتذل نمودن شغل مادر توسط اجانب در آن رژیم به منظور عدم تربیت صحیح فرزند، درست نشدن انسان مومن طالب شهادت، جدا كردن كودكان از دامن مادر و سپردن آنان به موسسات فاقد صلاحیت و افراد غیر رحیم و پیدایش عقده و فاسد بار آوردن آنان، به دور از تربیت انسانی است. رابطه دور شدن فرزند از مهر و محبت مادری با انحطاط و فساد جامعه توام است كه در جامعه اگر حرمت عاطفه شكسته شود، نظام اجتماعی آن جامعه تدریجاً متلاشی خواهد شد.

سخن گفتن از مسئولیت های خطیر زن در امر انسان سازی و سازندگی و یا تخریب جامعه و بلكه دنیا، مطلبی ساده نیست. ادراكی ژرف و اندیشه های توانا و بصیرت همه جانبه، قدرت دریافت و تحلیل آن را دارد تا آن مقاصد الهی و اهداف متعالی تحقق یابد.

.. و تو ای زن با همه اوصاف كریمانه و نفوذ ماهرانه خود و توانمندی عادلانه كه در استعدادهای بالقوه خویش داری، چگونه آن را تجلی می بخشی؟

آیا در انتظاری كه بدور از تلاش و پویش، به طور معجزه آسا، فطرت  پاكت در دامن عفیفت ظهور یابد و یا آنكه بدنبال كسب بینش و معرفت الهی هستی؟

 

آیا می دانی كه هنز مدیریت و تدبیر صحیح در گردش فضای معنوی خانواده به دست توست؟ تو هستی كه نقش پایداری و بقای خانه و خانواده را رقم زده و به دنبال آن محیط دنیا را از آلودگی ها و خبث و تشبثات شیطانی پاك و مصفا می نمایی . به خود آئیم و حیات انسان ها را مظهر تجلی نعم الهی و عفت و پاكدامنی، ایثار و فداكاری ، عطوفت، مهرورزی، و خلوص و شهامت و شجاعت گردانیم، تا بدین وسیله افتخار تربیتِ بزرگ مردان و بزرگ زنان تاریخ را داشته باشیم .     انشاءا…

نوشته: طاهره شالچیان

برگرفته از سالنامه زن

 نظر دهید »

آسانترین_روش_خواندن_نماز_شب

05 دی 1398 توسط زهرا ابراهيمي
آسانترین_روش_خواندن_نماز_شب


#آسانترین_روش_خواندن_نماز_شب

✍?نماز شب مجموعاً یازده ركعت است:

?هشت ركعت که مانند نماز صبح خوانده می‌شود یعنی چهار تا دو ركعتی به نیت نماز شب است.

?رکعت اول: يک بار سوره حمد + يک بار سوره قل هو الله احد + ركوع + سجده
?رکعت دوم: يک بار سوره حمد + يک بار سوره قل هو الله احد + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.

?دو ركعت نماز شفع

✍?بهتر است در ركعت اول آن بعد از حمد، سوره ناس و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره فلق خوانده شود.

یك ركعت نماز وتر

?بعد از حمد سه بار سوره توحید و یك بار سوره فلق و یك بار سوره ناس بخوانیم و می‌توان یك سوره تنها خواند، سپس دستها را برای قنوت به سوی آسمان بالا می بریم و حاجات خود را از خدا می خواهیم.

?برای چهل مؤمن دعا می كنیم؛ چهل بار بگویید ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنینَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمینَ وَ اَلْمُسلِماتْ ) و طلب مغفرت می كنیم و هفتاد مرتبه می‌گوییم: «استغفرالله ربّی و اتوبُ الیه».

?از پروردگار خود طلب آمرزش و مغفرت می كنیم و به سوی او بازگشت می‌نمایم.

?آن گاه 7 بار می گوییم «هذا مقامُ العایذٍِ بكَ منَ النّارِ»؛ (این است مقام كسی كه از آتش قیامت به تو پناه می برد) و بعد از آن 300 مرتبه می‌گوییم: «العفو» و سپس می‌گوییم: «ربّ اغفرلی و ارحمنی وتُب عَلیَّ انّكَ انتَ التّوابُ الغفُورُ الرّحیم». و سپس ركوع + سجده + تشهد + سلام.

?در پایان نماز شب تسبیحات فاطمة زهرا (س) (34 مرتبه، الله اكبر، 33 مرتبه، الحمد لله و 33 مرتبه، سبحان الله) را میگوییم.

 نظر دهید »

حدیث روز

05 دی 1398 توسط زهرا ابراهيمي
حدیث روز

 

✨ امام على عليه السلام :

 

?لا تَـكُن مِمَّن يَرجُو الآخِرَةَ بِغَيرِ العَمَلِ… يَنهى وَ لا يَنتَهى وَ يَامُرُ بِما لا يَاتى… ؛?

 

✍?از كسانى مباش كه بى‏ عمل، به آخرت اميد دارند… از گناه باز مى ‏دارند، اما خود باز نمى ايستند، به كارهايى فرمان مى ‏دهند كه خود انجام نمى‏ دهند.?

 

?نهج البلاغه(صبحی صالح) ص497 و 498 ، حكمت 150

 نظر دهید »

حدیث روز

02 دی 1398 توسط زهرا ابراهيمي
حدیث روز

 

الإمامُ الصّادقُ علیه‏ السلام:

أوحی اللّه‏ُ عز و جل إلی داودَ النَّبیِّ علی نبیّنا وآلهِ وعلَیهِ السّلامُ: یا داودُ، إنّ عَبدیَ المؤمنَ إذا أذْنَبَ ذَنبا ثُمّ رَجعَ وتابَ مِن ذلکَ الذَّنبِ واسْتَحیی مِنّی عندَ ذِکْرِهِ غَفَرْتُ لَهُ، وأنسَیْتُهُ الحَفَظَةَ وأبْدَلْتُهُ الحسَنَةَ، ولا اُبالی وأنا أرْحَمُ الرّاحِمینَ.

 

هرگاه بنده مؤمن گناهی کند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نماید و به هنگام یاد کردن از آن گناه از خدا شرم کند، خداوند سه کار برای او انجام می‌دهد.

 

 او را بیامرزم و آن گناه را از یاد فرشتگان نگهبان اعمال ببرم و آن را به نیکی بدل کنم. و از این کار مرا با کی نیست که من مهربانترین مهربانانم.

 

 نظر دهید »

مهمترین تفاوت زن و مرد

01 دی 1398 توسط زهرا ابراهيمي
مهمترین تفاوت زن و مرد

 

 

زنان در مکالمات شان نسبت به مردان از واژه‌های گرم‌تر و متعاد‌ل‌تری استفاده می‌کنند‎

 

 

 

تفاوت رفتارهای ترافیکی زنان و مردان

 

احتیاط، صبر و حوصله از مشخصات رانندگی زنان است؛ ویژگی‌هایی که حرص رانندگان مرد را درمی‌آورد و آنها را به عکس‌العمل وامی‌دارد. اما ریشه تفاوت شیوه‌ها یا سبک‌های رانندگی زنان و مردان در کجاست؟ شواهد گسترده‌ای وجود دارد که ثابت می‌کند مردان، خصوصاً مردان جوان، در تمامی فرهنگ‌ها نسبت به زنان رفتارهای پرخطرتری دارند که بیشتر، آن را به‌صورت مستقیم نشان می‌دهند؛ این موارد رانندگی ایمن را کاملا تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی احتمال میزان تصادف را بالاتر می‌برد. میزان انحراف رفتاری (تخطی از قانون) به شکل قابل‌ملاحظه‌ای در مردان بیشتر از زنان است. این مسئله در تخطی از قوانین رانندگی شامل سرعت مجاز، سبقت و رانندگی در حال مستی و… نمود بیشتری پیدا می‌کند. همچنین، به‌طور متوسط مردان در بسیاری از موارد، بیش از زنان جویای خطر و هیجان هستند؛ بنیان این تفاوت سازمان یافته جنسی بیش از آنکه تنها محصول جامعه یا تجربه باشد، پایه‌های فیزیولوژیکی در زنان و مردان دارد.

 

 

 

تفاوت زنان و مردان در دنیای تجارت

 

زنانی که با سرمایه مشابه با مردان به دنیای سرمایه گذاری پای می گذارند بسیار موفق تر هستند و سود بیشتری کسب می کنند. زنان بیشتر به مشاوران حرفه ای رجوع می کنند و مشورت پذیرتر هستند، در حالی که مردان خودشان تصمیم می گیرند؛ این امر عاملی است که زنان را سرمایه گذاران موفق تری می کند. زنان با پول احساسی تر رفتار می کنند و این ویژگی مثبتی برای یک سرمایه گذار است ؛ زیرا زنان نگرانی بیشتری دارند و در نتیجه همه  جوانب امور را با موشکافی بیشتری می سنجند، بیشتر دقت می کنند و در نتیجه انتخاب بهتری دارند. زنان، در مقایسه با مردان، بیشتر به ذخیره کردن پول عادت دارند، اما این ذخیره را کمتر به سرمایه گذاری تبدیل می کنند و پول های نقد آن ها برای وسایلی صرف می شود که دوست دارند بخرند، و این گونه در زمینه سرمایه گذاری بین زنان و مردان شکافی عمیق ایجاد شود؛  همه این ها در حالی است که مردان، در مقایسه با زنان، سرمایه گذاران بهتری نیستند.

 

 

 

 

این نکات را گفتیم تا یکدیگر را بهتر درک کنید و بیشتر دوست داشته باشید و زن های خوبی برای شوهرتان و مردهای خوبی برای زنان تان باشید. شما با درک نیازها و طبیعت و خواسته های قلبی یکدیگر فاصله عاطفی را کاهش می دهید. چرا که زن و مرد برای برآورده کردن نیازهای عمیق و ضروری نیازمند توجهات و رفتارهای خاص هم هستند.

 

 

 نظر دهید »

حدیث روز

01 دی 1398 توسط زهرا ابراهيمي
حدیث روز

 رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: 

به هر کس، راستگویی در گفتار، انصاف در رفتار، نیکی به والدین و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخیر می‌افتد، روزیش زیاد می‌گردد، از عقلش بهره‌مند می‌شود و هنگام سئوال [مأموران الهی] پاسخ لازم به او تلقین می‌گردد.

متن حدیث:

مَن اُلهِمَ الصِّدقَ فی کَلامِهِ وَ النصافَ مِن نَفسِهِ وَ بِرَّ والِدَیهِ وَ وَصلَ رَحِمِهِ، اُنسِی‏ءَ لَهُ فی اَجَلُهُ وَ وُسِّعَ عَلَیهِ فی رِزقِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقلِهِ وَ لُـقِّنَ حُجَّتَهُ وَقتَ مُساءَلَتِهِ ؛

 نظر دهید »

زن و مرد دارای حقوق و تکالیف متقابلی به عنوان زن و شوهر می باشند.

30 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي
زن و مرد دارای حقوق و تکالیف متقابلی به عنوان زن و شوهر می باشند.

 

 

بعضی از این حقوق و تکالیف تصریح شده در قانون عادی به قرار ذیل است:

 

1- تکلیف به حُسن معاشرت

تکلیف به حُسن معاشرت یکی از تکالیف مشترک زن و شوهر است که ماده 1103 قانون مدنی آن را مورد اشاره قرار داده است: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند».

 

ضمانت اجرای آن چنین است که در صورت تخلّف زن از آن، ناشزه محسوب می شود و حق نفقه او ساقط می شود و در صورتی که تعدّی از طرف مرد باشد در مرحله اول از سوی دادگاه ملزم به حسن معاشرت می شود و در مرحله بعد طبق ماده 1130 مدنی در صورتی که ادامه زندگی زناشویی غیرقابل تحمل باشد زن حق درخواست طلاق خواهد داشت. به عبارت دیگر اگر به خاطر سوء معاشرت همسر و بد اخلاقی او، زن در ادامه زندگی با او، با عسر و حرج مواجه شود، می تواند به دادگاه مراجعه کند و در خواست طلاق کند.

 

2- معاضدت

ماده 1104 مدنی: «زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود با یکدیگر معاضدت نمایند».

 

معاضدت زوجین مفهومی عرفی است و با توجه به عرف و عادت و مقتضیات زمان و مکان تعیین می شود مثلًا ممکن است بنا به مقتضیات زمان و مکان خرید لوازم و نیازمندی های خانه به عهده مرد و اداره امور داخلی منزل به عهده زن باشد.

 

الزام به ایفاء وظیفه یا عدم استحقاق نفقه ضمانت اجرای قانونی آن است.

 

3- تمکین زن

ماده 1108 قانون مدنی در این زمینه مقرّر می دارد: «هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود».

 

4- نفقه زن

طبق ماده 1106 قانون مدنی: «در عقد دائم نفقه زن بر عهده شوهر است».

 

عدم مراعات حق نفقه زن اعم از خوراک، پوشاک، مسکن مناسب و لوازم زندگی، تناسب با شأن باعث می شود که طبق 1111 قانون مدنی دادگاه، شوهر را به پرداخت نفقه محکوم کند و طبق مواد 1112 و 1129 قانون مدنی در صورتی که اجرای حکم دادگاه و الزام شوهر به دادن نفقه به علت سرسختی او و عدم دسترسی به اموالش به علت عجز شوهر از انفاق ممکن نباشد زن حق طلاق خواهد داشت.

 

علاوه بر آن ماده 642 قاون مجازات اسلامی ضمنات اجرای کیفری نیز برای ترک انفاق در نظر گرفته است که طبق آن برای ترک انفاق مجازات حبس از سه ماه و یک روز تا پنج ماه مقرر شده است.

 

5- مهریه

طبق آن زن به مجرّد عقد مالک مهر می شود و می تواند آن را از شوهر مطالبه کند و برای احقاق حق خود به طرق قانونی مانند رجوع به دادگاه و صدور اجراییه متوسّل گردد. به علاوه طبق ماده 1085 قانون مدنی زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط به اینکه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.

 نظر دهید »

حدیث روز

30 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود. (فاطمه سلام الله علیها)

 نظر دهید »

زن در ادیان دیگر

27 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي
زن در ادیان دیگر

 

← جایگاه زن در آیین یهود


تصوير حوّا، در روايات يهودي به عنوان يك وسوسه‌گر، منتج به ديدي بي‌نهايت منفي، نسبت به زنان شده است و همه‌ي زنان به عنوان كساني تصور شده‌اند كه از مادرشان، يعني حوّا، گناه، حيله و تلبيس را به ارث برده و در نتيجه همه‌ي آنان نادرستكار و از نظر اخلاقي، پَست و گنا‌كارند.
← براي روشن شدن نقش به غايت منفي وارثان مؤنث حوّا، به ذكر يك موعظه از «مواعظ سلیمان» مي‌پردازيم:
«و زني را كه مثل دام‌هاست و دلش تله‌هاست و دست‌هايش كمندهاست يافتم، كه تلخ‌تر از مرگ است. كسي كه در حضور خدا پسنديده است از او رهايي خواهد يافت، اما گناه‌كار گرفتار وي خواهد شد، اينك واعظ مي‌گويد؛ كه اين را دريافتم، بعد از شمردن چيزها يك به يك تا آن كيفيت حساب را دريابم، كه جان من الي الآن در جستجويش مي‌باشد و نمي‌يابد. اين است كه يك مرد از هزار پيدا كردم، از تمامي آن‌ها زني را پيدا نكردم.»

[۲]


← در بخش ديگري از ادبيات عبري كه در انجیل کاتولیک سومين قسمت از عهد عتقيق از مجموعه‌ي کتب مقدس است و ۱۱۸۷.در عهد عتيق، (انجيل كاتوليك) در بين سرود سليمان و مرائي واقع شده است و مترجمين مسيحي انگليسي آن را بين مزامير و مواعظ سليمان قرار داده‌اند.
يافت مي‌شود، مي‌خوانيم:«هيج شرارتي، در هيچ جايي به پاي شرارت زنان نمي‌رسد… گناه با يك زن شروع شد و به لطف اوست كه همه‌ي ما مجبوريم بميريم!»
← ربي‌هاي یهود ۹ لعنت را كه خداوند همراه با مرگ به زنان، به خاطر هبوط و سقوطشان، تحميل کرده است چنين برمي‌شمارند؛
۱)تحمل بارداري
۲)تحمل درد زايمان
۳)تحمل بزرگ كردن فرزند
۴)اين كه به عنوان گواه و شاهد پذيرفته نمي‌شود
۵)پس از همه‌ي اين‌ها مرگ پاداش اوست و…»

[۳]


← ربي‌هاي يهود، اين را به عنوان وظيفه‌اي براي مردان مي‌دانند كه براي تكثير نژاد منشأ زاد و ولد باشند و رجحان واضحشان را براي فرزندان مذكر پنهان نمي‌كنند؛«براي آناني كه فرزندشان، مذكراست، خوشي و براي آن‌هايي كه فرزندشان، مؤنث است، ناخوشي است. هنگام تولد پسر همه خوش‌ حالند و هنگام تولد دختر همه غم‌زده‌اند. هنگامي كه پسري پا به جهان مي‌گذارد صلح به جهان مي‌آورد و هنگامي كه دختري متولد مي‌شود، هيچ!»

[۴]


← قلب يهود، تورات است و تورات يعني قانون،اما بر طبق تلمود

[۵]

 زنان از مطالعه‌ي تورات معافند. بعضي از ربي‌هاي يهود به شدت تابع اين عقيده‌اند كه «بهتر است كلمات تورات به آتش بسوزد تا اين كه زنان از آن بهره‌مند شوند. و هر كس دخترش را تعليم دهد مانند اين است كه او را وقاحت، تعليم نموده است.»

[۶]


← زنان در جامعه‌ي يهودي قديم اجازه‌ي شهادت نداشته‌اند و ربي‌ها مي‌گفتند؛ زنان به خاطر چند لعنتي كه بر آن‌ها تحميل شده است حق شهادت ندارند، زنان در اسرائيل كنوني نيز حق شهادت دادن در دادگاه ربيون را ندارند.

[۷]


← در يهود، نظارت پدر بر دختر،آن اندازه مطلق است كه حتي اگر بخواهد، مي‌تواند دخترش را بفروشد و اين نكته در نوشته‌هاي ربيون آمده است؛«مرد مي‌تواند دخترش را بفروشد، اما زن نمي‌تواند، مرد مي‌تواند دختر را نامزد كند، اما زن نه.»

[۸]


← ربيون يهود، حق شوهر بر دارايي‌هاي همسرش را به عنوان يك نتيجه‌ي فرعي از مالكيت شوهر بر همسر مي‌دانند. اگر شخصي، مالك‌ زني شود آيا به اين نتيجه نمي‌رسيم كه او مالك دارايي‌هاي او نيز هست؟ و اگر او زن را به دست آورد. آيا دارايي او را به دست نمي‌آورد؟

[۹]


← تلمود، وضعيت دارايي و مالي همسر را اين‌گونه شرح مي‌دهد:
«چگونه زن مي‌تواند چيزي از خود داشته باشد، در صورتي كه او مال شوهرش است؟ هر چيزي در شوهر است براي شوهر است و هر چه با اوست (همسر) نيز براي شوهر است… در آمد و هر چه در خيابان‌ها به دست مي‌آورد مال شوهر است. متاع در خانه، حتي خرده‌نان‌هاي روي ميز مال اوست (شوهر)… . او (همسر) اگر مهماني را به خانه كند و غذايش دهد از شوهر خويش دزدي نموده است.»

[۱۰]


← يهود، طلاق را بدون هيچ استثنايي جايز مي‌شمارد، عهد قديم، اين حق را به شوهر مي‌دهد كه حتي اگر زنش را دوست نداشته باشد او را طلاق دهد. «مكتب شمايی 

[۱۱]

مي‌گويد: كه مرد نبايد زنش را طلاق دهد، مگر اين‌كه گناهي از نوع «سوءرفتار جنسي» از او ببيند، در حالي كه مكتب هيلّل

[۱۲]

 مي‌گويد: كه او مي‌تواند زنش را صرفاً براي اين كه غذايش را فاسد كرده طلاق دهد. ربّي اَخيبا

[۱۳]

 مي‌گويد:او حتي اگر ديد كه زن ديگري زيباتر از زن خودش است مي‌‌تواند او را طلاق دهد.»

[۱۴]


عهد جديد، نظر شمايي را پذيرفت، در حالي كه قانون يهود نظر هيلل و ربي اخيبا را پيروي نمود.

[۱۵]


← جایگاه زن درآییین مسیحیت


← گناه حوّا نقش اساسي در ايمان همه‌ي مسيحيان دارد، زيرا به تصور مسيحيان علت مأموريت عیسی مسیح(ع) بر روي زمين،از نافرماني و سرپيچي حّوا از دستور خداوند سرچشمه مي‌گيرد. او گناه كرد و سپس آدم را اغوا نمود كه درخواستش را اجابت كند. بنابراين خداوند هر دوي آنان را از آسمان به زمين هبوط داد، آن دو، گناهانشان را كه از سوي خداوند بخشيده نشده بود به همه‌ي نسل‌هايشان واگذار نمودند و بنابراين تمام انسان‌ها زاييده مي‌شوند و براي پاك كردن انسان از گناه نخستین، خداوند مجبور بود كه عيسي مسيح(ع) را كه به منزله‌ي پسر خدا بود به صليب قرباني نمايد.
← «و بايد كه زن به آرامي و با كمال اطاعت گيرد و زن را به تعليم دادن اجازت نمي‌دهيم تا آن كه زير دست مرد باشد، بلكه سكوت اختيار كند، آدم خلق شد و حوّا، آدم فريفته نشد، بلكه زن فريفته شد و از حد تجاوز نمود.

[۱۶]

»
← مارتين لوتر

[۱۷]

هيچ سودي جز بچه‌دار شدن و به دنيا آوردن كودكان تا سر حد امكان، بدون توجه به جوانب آن، براي زنان قائل نيست؛«اگر آن‌ها از پا در آمدند و يا حتي مُردند، مسئله‌اي نيست، بگذاريد آنان در زايمان بميرند، زيرا اين دليل بودن آن‌ها در اينجاست.»
← انجيل كاتوليك مي‌گويد:«زايش دختر يك خسارت است.»

[۱۸]


← دختر به عنوان مولودي دردناك و منبعي نهايي براي آبروريزي پدرش به حساب آمده است:«دختر تو نافرمان است؟ به شدت مراقب او باش كه باعث نشود تو سبب خنده‌ي دشمنانت واقع شوي و سر زبان‌ها بيفتي و در معرض شايعات مردم، قرار گيري و آبروي خود را در ميان مردم بريزي.»

[۱۹]


← اگر يك مرد،زنش را متهم به بي‌عفتي نمايد، شهادت آن زن، به هيچ‌وجه مورد ملاحظه قرار نخواهد گرفت. زن متهم شده، بايد مورد محاكمه‌ي سختي قرار گيرد تا مشخص شود او مُجرم است يا بي‌گناه.»

[۲۰]


← بر طبق انجيل، اگر مردي عهدي با خدا بست، بايد به طور كامل آن را عمل نمايد و نبايد عهدش را بشكند، اما نذر زن براي او الزام‌آور نيست . اگر در خانه‌ي پدري زندگي مي‌كند بايد با موافقت پدرش باشد واگر ازدواج كرده است بايد با موافقت شوهرش باشد. و چنان‌چه پدر و يا شوهر عهد و نذر او را باطل بدانند هر گونه ضمانتي كه توسط او انجام گرفته، پوچ و بي‌معنا خواهد بود.

[۲۱]


← مسيحيت روي هم رفته از طلاق نفرت و انزجار دارد، عهد جديد صريحاً از ازدواج لاينحل و ابدي جانب‌داري مي‌كند. اين نسبتي است كه به عيسي(ع) مي‌دهند، او گفته است:
«اما من به شما مي‌گويم؛ هر كس زنش را طلاق دهد، مگر در مورد بي‌ايماني در امر ازدواج، باعث گرديده كه او به انحراف كشيده شود و هر كس زن طلاق داده شده را به نكاح در آورد مرتكب انحراف شده است.»

[۲۲]


اجبار نمودن زوج‌هاي از هم بريده به ماندن در كنار هم و مقاومت كردن در مقابل خواسته‌ها، نه مؤثر است و نه عقلاني، تعجب ندارد كه جهان مسيحيت مجبور به طلاق کلیسایی شده است.
← تلمود، چندين عمل جزئي و كوچك را مطرح نموده كه شوهران را مجبور مي‌سازد تا زنان را طلاق دهند:«اگر در خيابان غذا خورد، اگر نوشيدنش در خيابان طولاني شد، اگر در خيابان فرزندش را شير داد، در هر مورد، ربي‌مير

[۲۳]

 مي‌گويد:بايد شوهرش را ترك كند.»

[۲۴]


← زني كه در طول ده سال نزايد، ربي‌ها به ما تعليم نموده‌اند كه اگر يك مرد زني را گرفت و با او به مدت ده سال زندگي كرد و او بچه‌دار نشد، مرد بايد او را طلاق دهد.»

[۲۵]


← «و نيز مرد به جهت زن آفريده نشد، بلكه زن براي مرد.»

[۲۶]


← مطابق كتاب مقدس زن، پس از ده بار طلاق ناپاك مي‌شود.»

[۲۷]

 نظر دهید »

حکایت

27 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي
حکایت

? مردی در خواب میدید …..

✿ داشت در جنگل‌های آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم می‌زد داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.

? سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند.

? مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.

❗️ خواب ناراحت‌کننده‌ای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت می‌کرد ملک الموت(عزراییل) بوده…

◇ چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است…
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است…
و موش سفید و سیاهی که طناب را می‌خوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را می‌گیرند…

❗️ مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کرده‌ای…

 نظر دهید »

زن در اسلام وقران

26 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي
زن در اسلام وقران

خداوند متعال انسان­ها را در قالب مردان و زنان به نيکوترين شکل و صورت آفریده  و به هر یک جایگاه خاص به خود را داده است، چنانکه جايگاه هر موجود در جهان هستي، تابع اصل عدل و حکمت الهي است.

به طور کلی در نظام هستي، هر موجودي داراي دو جايگاه است؛ جايگاه «عام» «خاص» جايگاه عام زن، همان جايگاه موجودات ديگر به عنوان آفريده‌ي خداي متعال است. به لحاظ جایگاه خاصی که زن در این جهان دارد می­توان گفت او به مقتضاي خلقت خويش از جايگاه ممتازي نيز برخوردار است که مرد قابليت جانشيني  آن را ندارد. جايگاهي که اگر آن را به عنوان يک امر الهي و عقلي، به انجام رساند به کمال انساني خويش خواهد رسيد.

در این نوشتار گذری کوتاه بر جایگاه زن از دیدگاه قرآن کریم خواهیم داشت.

1. اهميت اسلام به احياي شخصيت زن

زن در طول تاريخ جريان پر ماجرا و دردآلودى دارد كه از مهمترين مباحث” جامعه‏شناسى” روز به‏شمار مى‏رود، به طور كلى دوران زندگى زن را به دو دوره مى‏توان تقسيم كرد: نخست دوران ما قبل تاريخ كه امروز اطلاع صحيحى از وضع زن در آن دوره، در دست ما نيست، و شايد در آن دوران از حقوق طبيعى بيشترى برخوردار بوده است.

با شروع تاريخ بشر نوبت به دوره دوم رسيد، در اين دوره در بعضى از جوامع زن به عنوان يك شخصيت غير مستقل در كليه حقوق اقتصادى، سياسى و اجتماعى شناخته مى‏شد، و اين وضع در پاره‏اى از كشورها تا قرون اخير ادامه داشت اين طرز تفكر در باره زن حتى در قانون مدنى به اصطلاح مترقى فرانسه هم ديده مى‏شود كه به عنوان نمونه به چند ماده از موادى كه در باره روابط مالى زوجين سخن مى‏گويد اشاره مى‏شود.

” از ماده 215 و 217 استفاده مى‏گردد كه زن شوهردار نمى‏تواند بدون اجازه و امضاى شوهر خود هيچ عمل حقوقى را انجام دهد و هر گونه معامله براى او محتاج به اذن شوهر است” (البته در صورتى كه شوهر نخواهد از قدرتش سوء استفاده كرده و بدون علت موجه از اجازه دادن امتناع ورزد).

” طبق ماده 1242 شوهر حق دارد به تنهايى در دارايى مشترك بين زن و مرد هر گونه تصرف كه بخواهد بكند و اجازه زن هم لازم نيست” (البته با اين قيد كه هر معامله‏اى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن لازم نيست).

و از اين بالاتر” در ماده 1428 حق اداره كليه اموال اختصاصى زن هم به مرد محول شده” (البته با اين قيد كه در هر گونه معامله‏اى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن نيز لازم است)

در محيط پيدايش اسلام يعنى حجاز نيز قبل از ظهور پيغمبر اكرم ص با زن همان معامله انسان وابسته غير مستقل انجام مى‏شد، رفتار آنها شباهت زيادى به بشرهاى نيمه وحشى داشت زيرا به وضع رسوا و ننگينى از زن بهره‏بردارى مى‏كردند زن در محيط آنها آن چنان بى اراده و بى اختيار بود كه گاهى جهت ارتزاق صاحب خود در معرض كرايه قرار مى‏گرفت، محروميت از تمدن، و ابتلاى به فقر آنها را گرفتار خشونت عجيبى كرده بود كه جنايت معروف” وأد” (زنده به گور كردن) را در مورد آنها مرتكب مى‏شدند.[1]

آري قبل از اسلام در تاريخ عرب شاهد آنيم که زنان حتي از ابتدايي‌ترين حقوق انساني محروم بودند و حتي گاهي حق حيات براي آنها قائل نمي‌شدند و پس از تولد، آنان را زنده به گور مي‌کردند.

 «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ»[2]

«در حالي که هرگاه به يکي از آنها بشارت دهند دختري نصيب تو شده صورتش از فرط ناراحتي سياه مي‌شود و مملو از خشم مي‌گردد.»

اين واقعاً وحشت‌آور است که انسان پاره‌ي تن خود را زنده زنده به خاک سپارد و به آن افتخار و مباهات کند.

آري تحقير زن، تنها در ميان عرب جاهلي نبود بلکه در ميان اقوام ديگر و حتي شايد متمدن‌ترين مردم آن زمان نيز، زن شخصيتي ناچيز داشت و غالباً با او به صورت يک کالا رفتار مي‌شد.

 با ظهور اسلام و تعليمات ويژه آن زندگي زن وارد مرحله‌ي نويني گرديد که دو مرحله‌ي گذشته فاصله زيادي داشت. اسلام ظهور کرد و با اين خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگيد و دختردار شدن را به عنوان رحمت خدا به خانواده معرفي کرد. پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با تمام مقامي که داشتند دست خترش را مي‌بوسيد و به هنگام رفتن و مراجعت از سفر، او را ديدار مي‌کرد.[3]

پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «نعم الولدُ البنات، ملطفات، مجهزات، مونسات، مقليات»

«چه فرزند خوبي است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و پاک و پاک کننده.»

اسلام،

1. اهميت اسلام به احياي شخصيت زن

زن در طول تاريخ جريان پر ماجرا و دردآلودى دارد كه از مهمترين مباحث” جامعه‏شناسى” روز به‏شمار مى‏رود، به طور كلى دوران زندگى زن را به دو دوره مى‏توان تقسيم كرد: نخست دوران ما قبل تاريخ كه امروز اطلاع صحيحى از وضع زن در آن دوره، در دست ما نيست، و شايد در آن دوران از حقوق طبيعى بيشترى برخوردار بوده است.

با شروع تاريخ بشر نوبت به دوره دوم رسيد، در اين دوره در بعضى از جوامع زن به عنوان يك شخصيت غير مستقل در كليه حقوق اقتصادى، سياسى و اجتماعى شناخته مى‏شد، و اين وضع در پاره‏اى از كشورها تا قرون اخير ادامه داشت اين طرز تفكر در باره زن حتى در قانون مدنى به اصطلاح مترقى فرانسه هم ديده مى‏شود كه به عنوان نمونه به چند ماده از موادى كه در باره روابط مالى زوجين سخن مى‏گويد اشاره مى‏شود.

” از ماده 215 و 217 استفاده مى‏گردد كه زن شوهردار نمى‏تواند بدون اجازه و امضاى شوهر خود هيچ عمل حقوقى را انجام دهد و هر گونه معامله براى او محتاج به اذن شوهر است” (البته در صورتى كه شوهر نخواهد از قدرتش سوء استفاده كرده و بدون علت موجه از اجازه دادن امتناع ورزد).

” طبق ماده 1242 شوهر حق دارد به تنهايى در دارايى مشترك بين زن و مرد هر گونه تصرف كه بخواهد بكند و اجازه زن هم لازم نيست” (البته با اين قيد كه هر معامله‏اى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن لازم نيست).

و از اين بالاتر” در ماده 1428 حق اداره كليه اموال اختصاصى زن هم به مرد محول شده” (البته با اين قيد كه در هر گونه معامله‏اى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن نيز لازم است)

در محيط پيدايش اسلام يعنى حجاز نيز قبل از ظهور پيغمبر اكرم ص با زن همان معامله انسان وابسته غير مستقل انجام مى‏شد، رفتار آنها شباهت زيادى به بشرهاى نيمه وحشى داشت زيرا به وضع رسوا و ننگينى از زن بهره‏بردارى مى‏كردند زن در محيط آنها آن چنان بى اراده و بى اختيار بود كه گاهى جهت ارتزاق صاحب خود در معرض كرايه قرار مى‏گرفت، محروميت از تمدن، و ابتلاى به فقر آنها را گرفتار خشونت عجيبى كرده بود كه جنايت معروف” وأد” (زنده به گور كردن) را در مورد آنها مرتكب مى‏شدند.[1]

آري قبل از اسلام در تاريخ عرب شاهد آنيم که زنان حتي از ابتدايي‌ترين حقوق انساني محروم بودند و حتي گاهي حق حيات براي آنها قائل نمي‌شدند و پس از تولد، آنان را زنده به گور مي‌کردند.

 «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ»[2]

«در حالي که هرگاه به يکي از آنها بشارت دهند دختري نصيب تو شده صورتش از فرط ناراحتي سياه مي‌شود و مملو از خشم مي‌گردد.»

اين واقعاً وحشت‌آور است که انسان پاره‌ي تن خود را زنده زنده به خاک سپارد و به آن افتخار و مباهات کند.

آري تحقير زن، تنها در ميان عرب جاهلي نبود بلکه در ميان اقوام ديگر و حتي شايد متمدن‌ترين مردم آن زمان نيز، زن شخصيتي ناچيز داشت و غالباً با او به صورت يک کالا رفتار مي‌شد.

 با ظهور اسلام و تعليمات ويژه آن زندگي زن وارد مرحله‌ي نويني گرديد که دو مرحله‌ي گذشته فاصله زيادي داشت. اسلام ظهور کرد و با اين خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگيد و دختردار شدن را به عنوان رحمت خدا به خانواده معرفي کرد. پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با تمام مقامي که داشتند دست خترش را مي‌بوسيد و به هنگام رفتن و مراجعت از سفر، او را ديدار مي‌کرد.[3]

پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «نعم الولدُ البنات، ملطفات، مجهزات، مونسات، مقليات»

«چه فرزند خوبي است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و پاک و پاک کننده.»

2. شأن و مقام زن از منظر آيات قرآن

مسائل متعددی راجع به شأن و مقام زن از قرآن کریم قابل استفاده است که برخی از آنها عبارت­اند از:

1-2. تساوي مقام زن و مرد

قرآن کریم در این باره می­فرماید:

الف. «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِينَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِينَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبرِِينَ وَ الصَّبرَِاتِ وَ الْخَشِعِينَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّئمِينَ وَ الصَّئمَتِ وَ الحَْفِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا»[4]

«به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه‏دار و زنان روزه‏دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مى‏كنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است‏.»

مفسران شیعه و سنی راجع به شأن نزول این آیه این داستان را نقل می­کنند که روزی ام سلمه نزد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمد و گفت: چرا در قرآن کریم راجع به مردان آیاتی آمده، اما نسبت به زنان چیزی وجود ندارد؟

پس از آن بود که خداوند متعال این آیه را نازل کرد[5] و فرمود که زن و مرد در پيشگاه او از نظر قرب و منزلت يکسانند. مهم اين است که از نظر اعتقادي و اخلاقي واجد فضيلت باشند.

اين آيات به خوبي روشن مي‌کند، زن و مرد در کنار يکديگر، همچون دو کفه‌ي ترازو هستند و خداوند براي هر دو پاداشي يکسان بدون کمترين تفاوت قائل مي‌شود.

گرچه بعضي از افراد گمان مي‌کنند که کفه‌ي سنگين شخصيت براي مردان است و زنان چندان جايگاهي ندارند! ولي بدون شک هيچگونه فرقي از نظر جنبه‌هاي انساني و مقامات معنوي بين آنها نيست، و اگر تفاوتي هست در نظام جسمي، روحي، … مي‌باشد واين تفاوت­ها براي ادامه‌ي نظام جامعه‌ي انساني ضروري است و آثار و پيامدهايي در بعضي از قوانين حقوقي زن و مرد ايجاد مي‌کند.[6]

ب: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً  وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون‏»[7]

«هرکس از مرد و زن ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهد به او حيات پاکيزه مي‌بخشيم و پاداش آنها را بهتر از اعمالي که انجام داده‌اند خواهيم داد.»

بر اساس این آیه، ملاک دستیابی به حیات طیبه اموری مانند تفاوت در جنسیت یا نژاد و رتبه اجتماعی نیست، بلکه تنها ملاک راستین، ايمان و عمل صالح است.

اين آيه در حقيقت بيان مي‌کند که کساني که براي زن مقامي پايين‌تر از مقام انساني مرد قائل بودند ثابت مي‌کند که اسلام دينی مردمحور نيست. بلکه اگر در مسير صحيح الهي قدم بردارند هر دو به طور يکسان از حيات طيبه برخوردار خواهند شد و از اجر مساوي در پيشگاه الهي بهره‌مند خواهند شد.

ج: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»[8]

«اي مردم، ما همه‌ي شما را از زن و مرد آفريديم و آنگاه شعبه‌هاي بسيار و فرقه‌هاي مختلف گردانيديم، تا بدانيد که اصل و نژاد، مايه‌‌ي افتخار نيست و بزرگوارترين شما نزد خدا کسي است که با تقواتر است، خداوند به کار نيک و بد مردم آگاه است.»

در اين آيه کريمه نيز زنان و مردان هم رديف يکديگر قرار داده شده، و خداوند سبحان از نظر پاداش فرقي بين آنها نگذاشته است. بلکه قلم قرمز بر تمام امتيازات ظاهري و مادي کشيده و اصالت و واقعيت را به مسأله تقوا و پرهيزکاري مي‌دهد.

اين آيات بيانگر اين حقيقتند که زن و مرد در ماهيت انساني و بدون در نظر گرفتن سنخيت و جنس مشترکند. يعني همانطور که مردان از استعدادهاي متنوع برخوردارند و طبعاً مي‌توانند اين استعدادها را به فعليت برسانند، زنان نيز بدون هيچ کاستي داراي اين استعدادها هستند و مي‌توانند اين استعدادها را به فعليت رسانند.

به عبارت ديگر، زن و مرد در فطرت خداشناسي، کسب معرفت، رسيدن به قرب الهي و ديگر استعدادها، همسانند و قابليت اين را دارند که به کمال و درجه‌ي نهايي انسانيت دست یابند.

2-2. امتيازات مقام زنان

قرآن کریم ویژگی­های منحصر به فردی را برای زنان بر می­شمرد که برخی از آنها عبارت­اند از:

الف- زن و تکثیر نسل انسان

خداوند متعال در این باره می­فرماید:

«نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنىَ‏ شِئْتُم‏»[9]

«زنان شما کشتزار هستند پس به کشتزارهايتان نزديک شويد هرگاه که خواستيد.»

در اينجا زنان تشبيه به مزرعه شده‌اند و اين تشبيه ممکن است براي بعضي سنگين آید که چرا اسلام درباره‌ي نيمي از نوع بشر چنين تعبيري کرده است؟ در حالي که نکته‌ي لطیفی در اين تشبيه نهفته شده، در حقيقت قرآن مي‌خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انساني نشان دهد که زن وسيله‌ي خاموش کردن شهوت و هوسراني مردان نيست بلکه وسيله‌اي است براي حفظ حيات نوع بشر، اين سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون يک بازيچه يا وسيله هوسراني مي‌نگرند هشداري محسوب مي‌شود.[10]

وجود چنين جايگاهي برای زن، مسئوليت و وظيفه‌ي او را در مرتبه‌ي انساني بسيار سنگين کرده تا آنجا که اگر وظيفه انساني را با وجود چنين جايگاهي ترک مي‌گويد، پايه و اساس فساد اخلاقي خواهد شد و اگر مسئوليت الهي حق را در اين جايگاه عظيم تن دهد سعادت فردي و اجتماعي را تضمين کرده است به جهت وجود چنين جايگاه ممتازي، دامان زن، مدرسه‌ي انسان­سازي و او خود مربي اين مدرسه انساني است.

آري رحم زن ديندار، کشتزار مناسبي جهت پرورش انسان الهي مي‌باشد.[11]

ب- زن و ايجاد آرامش

خداوند متعال در آیات متعددی زن را مایة آرامش زندگی معرفی می­کند:

«مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا»[12]

«و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد.»

خداوند متعال در اين آيات، آفرینش زنان را که مایة آرامش­بخشی به زندگی است را از نشانه­های خود معرفی می­کند. به راستي وجود همسران با اين ويژگي­ها، براي انسانها که مايه‌ي آرامش زندگي است يکي از مواهب بزرگ الهي محسوب مي‌شود و اگر کسي تفکر و تعلق کند متوجه مي‌شود که اين دو جنس مکمل يکديگرند و مايه‌ي شکوفايي و نشاط و پرورش يکديگر مي‌باشند و زن است که کانون خانواده را گرم و با نشاط نگه مي‌دارد و باعث رشد و کمال انسان مي‌شود.[13]

آري خداوند متعال همسر بودن زن را آيه‌ي خويش خوانده و اثر وجودي او را سکون دانسته. و اين خود دلالت بر ويژگي ممتازي دارد که در زن وجود دارد.

ج- زن و مقام مادري

از دیگر ویژگی­های ممتاز زنان که سیمایی انسانی و رحمانی به آنها بخشیده است، شأن و منزلت مادری است. خداوند متعال در این باره می­فرماید:

«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً …»[14]

«ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، مادرش او را با ناراحتي حمل مي‌کند و با ناراحتي بر زمين مي‌گذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي ماه است.»

در اين آيه لزوم حق­شناسي در برابر مادر یادآور شده و بر سه محور اساسی تأکید می­شود:

الف. دوران حمل: قرآن کریم در این آیه رنج­ها و مرارت­های مادران را در دوران حمل خاطرنشان می­سازد؛ «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً»

ب. وضع حمل: بر اساس این آیه مادران به هنگام وضع حمل نیز سختی و رنج فراوانی را متحمل می­شوند؛ «وَضَعَتْهُ كُرْهاً»

ج. دوران شیردهی: دوران طولانی مدت شیردهی نیز یکی دیگر از مقاطع پر زحمت دوران زندگی مادران است که در این آیه مورد تأکید قرار گرفته است. «حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً»

وی در طول اين سي ماه بزرگ­ترين ايثار و فداکاري در مورد فرزندش انجام مي‌دهد، چنانکه با صبر و حوصله تمام نيازهاي فرزند را تشخيص داده و برآورده مي‌کند.

مسأله نيکي به پدر و مادر از اصول مهم انساني است که حتي کساني که پايبند به دين مذهبي نيستند نيز به طور فطری والدین را محترم می­شمارند. بنابراين به فرمان خداوند بايد در مقابل خدمات بزرگ پدر و مادر نيکي­هاي بزرگ و برجسته انجام شود.[15]

و منظور نمودن اين موضوع از جانب خداوند، خود اظهار قدرداني از زحمات مادر و محبت مادري اوست.

در حديث آمده که مردي نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمد و عرض کرد: «مَن اَبَّر؟ قال امُک قال ثُمَّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمَّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمَّ مَن؟ قال: اباک.» [16]

اي رسول خدا به چه کسي نيکي کنم؟ فرمود: به مادرت، عرض کرد بعد از او به چه کسي؟ فرمود: به مادرت براي سومين بار عرض کرد: بعد از او؟ فرمود به مادرت، و در چهارمين بار وقتي اين سؤال را تکرار کرد فرمود: به پدرت.

نتيجه اينکه، يک زن، نقش عظيمي در ايجاد آرامش و محبت در زندگي و نقش پرورش جنين سالم و تربيت صحيح فرزندان در مسير الهي، مي‌تواند داشته باشد. و به خاطر همين است که اسلام تأکيد بر ماندن زن در جايگاه عظيم انساني‌اش دارد.

در تاريخ شاهد آنيم که مردان بزرگ جهان، موفقيتشان، مرهون پاکي ولادت آنها و تربيت صحيحشان در زندگي بوده است.

3. زنان برجسته در قرآن

قرآن کریم در آیات متعددی از زنان نام می­برد که نقش بزرگی در تاریخ زندگی پیامبران الاهی داشته­اند و خداوند به بزرگی از آنها یاد کرده است. برخی از آنها عبارت­اند از:

1-3. حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

قرآن کریم اگر چه به صراحت از این بانوی بزرگ عالم اسلام یاد نکرده است، اما آیاتی وجود دارد که به گفته مفسران، منطبق بر حضرت فاطمه سلام الله علیها می­شود.

الف. «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلّ‏ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَُ»[17]

«اي رسول ما به تو عطاي بسيار بخشيديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن! دشمن تو قطعاً بريده‏نسل و بى‏عقب است‏»

2-3. حضرت مريم (سلام‌الله‌علیها)

حضرت مريم سلام الله علیها خود یکی از معجزات الاهی به شمار می­آید که بسیار مورد توجه خداوند متعال بوده است. هموست که زندگی خود را تحت سرپرستی یکی از پیامبران بزرگ  خداوند یعنی حضرت زکریا علیه السلام سپری کرد. هموست که خداوند متعال از غیب او را روزی می­دهد:

«كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِساب»[21]

«هر زمان زكريا وارد محراب او مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏ديد. از او پرسيد: «اى مريم! اين را از كجا آورده‏اى؟!» گفت: «اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مى‏دهد.»

3-3. آسيه

قرآن کریم تصویری با عظمت از آسیه سلام الله علیها ارائه کرده و بالاترین مقام انسانیت یعنی الگو بودن برای دیگر انسان­ها را به او می­دهد.

هنگامي که آسیه سلام الله علیها معجزه موسي را در مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ايمان روشن شد و از همان لحظه به موسي ايمان آورد. او پيوسته ايمان خود را پنهان می­کرد؛ ولي ايمان و عشق به خدا چيزي نيست که بتوان آن را هميشه کتمان کرد، هنگامي که فرعون از ايمان او با خبر شد بارها او را نهي کرد و اصرار داشت که دست از دامن آيين موسي بردارد و خدا او را رها کند؛ ولي اين زن با استقامت هرگز تسليم خواسته فرعون نشد، سرانجام فرعون دستور داد که دست و پاهايش را با ميخها بسته در زير آفتاب سوزان قرار دهد و آسيه در لحظات آخر عمر خود اين دعا را نمود که: پروردگارا براي من خانه‌اي در بهشت در جوار خودت بنا کن.[25]

قرآن کریم در این باره می­فرماید:

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبّ‏ِ ابْنِ لىِ عِندَكَ بَيْتًا فىِ الْجَنَّة»[26]

4-3. مادر حضرت موسي (عليه‌السلام)

از دیگر زنانی که در قرآن کریم از آنها به بزرگی یاد شده است، مادر حضرت موسی علیه السلام است. خداوند متعال آن هنگام که به آن مادر دستور داد تا کودکش را به دریا بیندازد، فرمود:

«وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافي‏ وَ لا تَحْزَني‏ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ»[27]

«ما به مادر موسي الهام کرديم که او  را شيرده. پس هنگامي که بر او ترسيدي او را در درياي نيل بيفکن و مترس و غمگين مباش که ما او را به تو باز مي‌گردانيم و او را از رسولان قرار مي‌دهيم.»

کلام آخر

از آنچه گذشت می­توان چنین نتيجه گرفت که در نظام فکری دین اسلام، زن جایگاهی رفیع و مسئولیت­های بزرگی دارد، که اگر در جايگاه اصلي خود که همگام با ساختمان وجودي اوست، قرار گيرد، بسياري از مشکلات خانواده و اجتماع حل مي‌شود. اما اگر از اين جايگاه جدا شود در قربانگاه شهوت پرستان بي‌درد، در پشت پرده‌هاي نفاق و در پوششي زيبا بنام آزادي، قرباني می­شود. در اين هنگام هرگز نبايد از او پرورش انسان صالح انتظار داشت، چرا که فرزندان در رحم ناپاک و خوردن شير آلوده و غذاي حرام، متمايل به فضايل نمي‌شوند.

و در آخر بايد گفت، گوش ندادن به نداي فطرت، عقل، وجدان، قرآن، ارزش و مقام زن، اين موجود الهي، متزلزل مي‌شود و او را جايگاه الهي جدا مي‌کند.

 

 نظر دهید »

حدیث روز

26 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي
حدیث روز
 نظر دهید »

حدیث روز

23 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي
حدیث روز

هفت چیز است که بعد از مرگ ثواب آنها برای بنده نوشته می‏‌شود؛

1) کسی که درختی بکارد
2) یا چاهی حفر کند
3) یا نهری جاری کند
4) یا مسجدی بنا کند
5) یا قرانی بنویسد و بگذارد
6) یا علمی از خود باقی گذارد
7) یا فرزند صالحی بعد از خود داشته باشد که از برای او استغفار کند.

متن حدیث:

قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏: سَبْعَةُ أَشْیَاءَ یُکْتَبُ لِلْعَبْدِ ثَوَابُهَا بَعْدَ وَفَاتِهِ:
رَجُلُ غَرَسَ نَخْلًا
وَ حَفَرَ بِئْراً
وَ أَجْرَی نَهَراً
وَ بَنَی مَسْجِداً
وَ کَتَبَ مُصْحَفاً
وَ وَرَّثَ عِلْماً
وَ خَلَّفَ وَلَداً صَالِحاً یَسْتَغْفِرُ لَهُ بَعْدَ وَفَاتِه.

 نظر دهید »

زن در غرب

23 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي


غرب به رغم تبلیغات گسترده و ادعاهای فراوان همچنان در حلّ مسائل مربوط به زنان ناتوان و گرفتار مانده است. نگرش تجاری، کالایی و غیر انسانی به زن زیربنای اصلی مشکلات و بحران های خانواده در غرب است. به جرأت می توان گفت دوری از اخلاق و معنویات ریشه اساسی و اصلی ناتوانی غرب درحل معضل زن و خانواده است.
شاید بتوان در یک فهرست اجمالی سرفصل عمده نگاه غرب به زن را اینگونه ارائه کرد:

ـ اختلاط و امتزاج و بی بندوباری در روابط زن و مرد؛
ـ وسیله التذاذ شدن زن برای مرد؛
ـ مصرف کننده عمده مصنوعات متنوع و پر زرق و برق و پایه اصلی تجمل گرایی و مُدپرستی؛
ـ برهنگی و بی حجابی زنان و خلع سلاح آنان در برابر مردان؛
ـ سست کردن بنیاد خانواده ها با طرح آزادی جنسی؛
ـ ایجاد رقابت و تخاصم و جدایی بین دو جنس زن و مرد.

در پشت نگاه فریبکارانه غرب به جنس زن امیال و توطئه ها و برنامه های صهیونیسم را می توان به خوبی ردیابی کرد. صهیونیسم جهانی برای رسیدن به آرزوی دیرینه خود یعنی کدخدایی جهان راه اشاعه فساد و فحشا و اعتیاد و بی دینی را برگزیده است و در این راه به کمک سرمایه های کلان، ابزارهای تبلیغاتی موثر را فراچنگ آورده و از طریق آنها به اشاعه تفکر و فرهنگ برهنگی غرب پرداخته است.

حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای دراین زمینه می فرمایند:
«مسئله این بود که می خواستند فرهنگ غربی همان فرهنگ مصرف گرایی، فرهنگ تجمل، فرهنگ آرایش و فرهنگ زن را ملعبه شهوترانی قرار دادن و مرد را به پرتگاه فساد کشاندن و مسائل اساسی جامعه را تحت الشعاع کشش ها و جاذبه های جنسی قرار دادن طراحی کنند که متأسفانه تا حدود زیادی موفق هم شدند» (دیدار با گروهی از خواهران؛ 21/12/1363)
در بیان ایشان زن در فرهنگ غرب وسیله تجملات و عیش و نوش است؛ که بر خلاف کرامت و شرافت زن می باشد، ایشان فرمودند:
«در کشورهای اروپایی به زن اهانت می شود، البته به طرز موزیانه، طراحان فرهنگ حاکم بر غرب با دیدگاههای خود ترتیبی داده اند که هم زن و هم مرد باور کنند که زن وسیله تجملات و عیش و نوش است. روی این فرهنگ، قرن ها کار کرده اند از دو سه قرن پیش بانیان تمدن کنونی غرب روی این مسئله کار کرده اند زن را می کشانند به طرفی که در آن زن وسیله تفریح می شود» (دیدار با گروهی از خواهران؛ 21/12/1363)
حضرت امام خامنه ای انگیزه اصلی ترویج بی بندوباری از سوی غرب را ویران کردن بنیادهای اخلاقی و نظام خانواده معرفی کرده و می فرمایند:
«نباید شک کرد که انگیزه اصلی و اساسی همان انگیزه فرهنگی بوده است که هدفش ویران کردن بنیادهای اخلاقی و بر هم زدن نظام خانواده وسرگرم کردن نسل جوان به جاذبه نیرومند جنسی و خلاصه غرق کردن جامعه در منجلابی که نجات از آن به آسانی میسر نیست، بوده است» (سمینار نقش زن در خانواده، 11/12/1364)
ایشان فساد زن را عامل فساد اجتماع معرفی کرده و بیان داشتند:
«زن اگر فاسد شود، احتیاج نیست مردها را فاسد کنند، مردها به خودی خود فاسد می شوند، اگر زن یک نسل فاسد شد، هیچ لزومی ندارد که با سرمایه گذاری مردهای آن نسل را فاسد کنند، طول نمی کشد که تمام مردهای آن نسل فاسد میشوند، زیرا زن تربیت کننده است. مادران یعنی زنان جامعه که مهم ترین حیثیت آنان مادری است باید اصلاح شوند تا تاریخ وآینده اصلاح شود» (دیدار با گروهی از خواهران؛ 21/12/1363)
از نظر حضرت امام خامنه ای اسلام در راستای اعطای حقوق و شخصیت زنان کاملا موفق بوده است، ایشان در کنگره بین المللی زن و انقلاب جهانی اسلامی فرمودند:
«ما در زمینه حقوق زن نه تنها در مقابل فرهنگ غربی احساس خجلت و شرمندگی نمیکنیم بلکه نسبت به آن روح طلبکارانه داریم و معتقدیم که درفرهنگ غربی به زنان ظلم زیادی شده است. از سال 1920به بعد در کشورهای غربی به تدریج خانمها وارد صحنه اجتماع وسیاست شدند و این درحالی است که 14 قرن پیش اسلام به زن حقوق و شخصیت کاملی اعطا نمود و تفاوت و امتیازی بین زن و مرد قائل نشده است» (کنگره بین المللی زن و انقلاب جهانی اسلام 18/11/1366)
ایشان رشد ایمان و معرفت زنان را پشتوانه بقای عزت اسلام دانسته و بیان داشتند:
«امروز بحمدلله اسلام و همه افکار اسلامی از جمله آنچه مربوط به زن است دردنیا درخشنده است. امیدواریم که خدای متعال به ما توفیق بدهد تا بتوانیم این اسلام را درست بشناسیم من به شما بانوان مسلمان و انقلابی سفارش می کنم که هرچه می توانید و در هرکجا که هستید، ایمان و معرفت اسلامی خود را رشد و عمق بدهید و روز به روز آگاهی خودتان را بیشتر کنید این، ان شاءالله اگر پشتوانه ای برای بقای عزت دائمی اسلام خواهدبود» (دیدار با زنان شهرهای تهران، تبریز، اصفهان، کرمان، 26/10/1368)
آیت الله العظمی امام خامنه ای در دیدار با خواهران پرستار و دانشجو و بسیجی از تمامی خانمهای مسلمان خواستند که نقش فعال تری در پیشرفت امور جامعه بر عهده گیرند و فرمودند:
«من از تمامی دختران دانش آموز و دانشجو و زنان تحصیلکرده و شاغل و بانوان خانه داری که دلشان به نورایمان و روحیه انقلاب زنده است می خواهم که برای ایفای نقش فعال تر و نقش زن مسلمان در پیشرفت امور جامعه بیندیشند و با ایجاد تشکل های سیاسی و انجام کارهای علمی و اراده خدمات ارزشمند و بالابردن سطح معرفت و معلومات خود در مقابل دشمنان ایستادگی کنند»

 نظر دهید »

زن در نهج البلاغه

23 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

زن در نهج البلاغه
1 . امام در ضمن خطبه‏ای که در مسیر حرکت به سوی اصحاب جمل ایراد کردمی‏گوید : «انّ البهائم همّها بطنها و ان السباع همّها العدوان علی غیرها و انّ النساءهمُّهنّ زینة الحیاة الدنیا و الفساد فیها ، انّ المؤمنین مستکینون ، انّ المؤمنین مشفقون ، انّ المؤمنین خائفون .» (خطبه 151 ، ص279) «به راستی که همه کوشش چهارپایان شکمشان است و همه کوشش درندگان تجاوز و تعدی به غیر خودشان و همه کوشش زنان چیزهایی است که زندگی دنیا را زینت می‏بخشد و کوشش دیگر آنان ایجادفساد در دنیا است . همانا مردمان مؤمن [در برابر خدا [خاضع و فروتن هستند . هماناافراد مؤمن پرهیزگار (یا مهربان)اند . همانا مردمان با ایمان از خدا بیم‏ناک‏اند .»

ابن ابی الحدید به درستی اشاره می‏کند که در باطن این سخن کنایه‏ای نسبت به سران جمل نهفته است .

علامه شوشتری در تفسیر این خطبه به دو صفت شهوت و غضب که در چارپایان ودرندگان وجود دارد توجه می‏دهد . وی بر آن است که منظور امام از چهارپایان ودرندگان ، اشاره به طلحه و زبیر است که همه کوششان تجاوز و تعدی به غیر خودشان است و آن‏جا که می‏گوید همه کوشش زنان چیزهایی است که زندگی دنیا را زینت می‏ بخشد و . . . ، اشاره به عایشه است .

بسیار شگفت‏ آور است که علامه شوشتری با این که اشاره امام را متوجه ، طلحه وزبیر و عایشه می‏داند بر آن است که اگرچه مراد امام از کلمه زنان ، شخص عایشه است ،اما کلامش عام و فراگیر است . وی سپس مثال‏ها و روایاتی را برای اثبات این که زن منبع شرّ و فساد فریب‏کاری است ، ذکر می‏کند ، اما به روایات و حکایاتی که دلالت به تسلط شهوت و غضب بر مردان می‏کند و به جنگ‏های فراوانی که در نتیجه غلبه این دوعنصر بر مردان در گرفته است ، اشاره‏ای نمی‏کند .

اما دکتر نجوی جواد معتقد است ادعای این که امام علی علیه‏السلام ، زن را به سبب اهتمام به زیور و زینت نکوهیده است ، به چند دلیل دور از فضای تاریخی و مضمونی سخن امام است :

1 . خودآرایی و اهتمام زن به زیور ، به لحاظ شرعی مستحب است و نه سزاوارنکوهش . بنابراین معقول نیست که امام علی علیه‏السلام امری را که پیامبر و اهل‏بیت علیهم السلام ستوده و بدان ترغیب کرده ‏اند ، ناپسند بشمرد . نتیجه این که منظور امام ، این نیست .

2 . امام علی علیه‏السلام این سخن را در ضمن خطبه‏ای سیاسی و نظامی و در مسیر حرکت به سمت جنگ جمل بیان کرده است . بنابراین یادکرد زینت و خودآرایی زن در چنین شرایط نظامی - که سخن فرمانده باید متناسب با فضای میدان باشد - چندان معنایی ندارد .

3 . زنی که آتش جنگ جمل را برافروخت ، در پوشاندن بدن و پنهان داشتن زینت خویش مطیع امر خدا بود . از این‏رو اگر روی این سخن با عایشه باشد ، به میان آمدن مسأله زینت و خودآرایی زنان توجیهی ندارد .»

نویسنده در ادامه تفسیری دیگر از سخن امام ارائه می‏دهد و در پایان نتیجه می‏گیردکه تمام سخن امام متوجه عایشه است . وی می‏نویسد :

امام در این خطبه به بیان نیروهایی که بر نفس بشری غلبه دارد می‏پردازد . این نیروها ، نیروی بهیمیت و نیروی سبعیت است . امام با ذکر دو نوع از حیوانات که بر هرکدام یکی از این نیروها غلبه دارد ، مثالی می‏زند تا این دو مفهوم به ذهن‏ها نزدیک‏ترشود .

سپس از انسان یاد می‏کند که این دو غریزه بر رفتار او چیره شده و او را از راه حق منحرف و از دایره مؤمنان خارج کرده است .

غریزه‏ای که بر چارپایان مستولی است ، غریزه اشباع گرسنگی است . این غریزه درمیان انسان‏ها ، نماد مال دوستی است . و غریزه حاکم بر درندگان غریزه تجاوز و دشمنی و نمایش قدرت است و این غریزه در نهاد انسان در شکل قدرت دوستی و به دست آوردن بزرگی و شهرت و رسیدن به اوج هرم جامعه با استفاده از هرگونه وسایل مشروع ونامشروع است .

این انسانی که غریزه مال دوستی و قدرت‏ پرستی و مقام‏طلبی بر او غلبه یافته و واداربه پیمودن همه راه‏هایش کرده است ، گاه در قالب یک زن نمود می‏یابد . از این‏روامام علیه‏السلام نام «زنان» (نساء) را به قصد اشاره به ام‏المؤمنین عایشه به میان آورده است . به نظر من تمام سخن امام ، متوجه عایشه است و نه سران سه‏گانه جمل ، چنان که برخی شارحان نهج ‏البلاغه گفته ‏اند .

 نظر دهید »

زن در اسلام

20 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

در این میان، نوع نگاه اسلام به این موضوع منطقی‌ترین و زیباترین شکل ممکن را برای خانه‌داری بیان کرده است. عموم دستورات اسلام در مورد خانواده دو وجه حقوقی و اخلاقی دارد.

از نگاه حقوقی گفته می‌شود که زن وظیفه‌ای برای انجام دادن کار‌های خانه ندارد و می‌تواند در مقابل آن اجرت دریافت کند؛ اما اسلام وقتی می‌خواهد شکل اخلاقی را مطرح کند می‌گوید خانه‌داری زن معادل جهاد است و برای او عبادت محسوب می‌شود. در بحث حقوقی مخاطبش مرد است و خطاب به او می‌گوید تو نباید خانه‌داری را وظیفه زن بدانی، نباید او را بازخواست کنی یا زیاده‌خواه باشی و اصل این است که وقتی همسرت کار خانه را انجام می‌دهد باید سپاسگزار او باشی؛ این یعنی حالت طلبکاری از سمت مردان در قبال خانه‌داری زنان را تخطئه می‌کند؛ اما در بحث اخلاقی، مخاطب زنان هستند. اسلام زنان را تشویق می‌کند که کار‌های خانه را با عشق و محبت نسبت به اعضای خانواده انجام دهند و برای آن اجر و ثواب بسیاری برای آن قرار می‌دهد. همین نوع نگاه باعث می‌شود که زن هرکدام از کار‌های خانه را که می‌خواهد انجام دهد احساس نزدیک شدن به خدا پیدا کند و همین حالش را خوب‌تر می‌کند و خستگی‌اش را کمتر.

زنان ریحانه‌های خانه هستند

این نوع نگاه اسلام را رهبری در دو موقعیت مختلف و در تفسیر یک حدیث بسیار دقیق تبیین نموده‌اند: «در داخل خانواده، ازنظر اسلام مرد موظّف است که زن را مانند گلی مراقبت کند. می‌فرماید: «المرأة ریحانة»؛ زن گل است. این مربوط به میدان‌های سیاسی و اجتماعی و تحصیل علم و مبارزات گوناگون اجتماعی و سیاسی نیست؛ این مربوط به داخل خانواده است. «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة»؛ این چشم و دید خطا بینی را که گمان می‌کرد زن در داخل خانه موظّف به انجام خدمات است، پیغمبر با این بیان تخطئه کرده است. زن مانند گلی است که باید او را مراقبت کرد. با این چشم باید به این موجود دارای لطافت‌های روحی و جسمی نگاه کند. این، آن نگاه اسلامی است»

زن کارگزار نیست

این موضوع در سخنان دیگر ایشان بیشتر و دقیق‌تر موردبررسی و کنکاش قرارگرفته است: «در جامعهٔ ما متأسفانه به‌تبع خیلی از جا‌های دنیا، شأن زن شناخته‌نشده است. در نظر اسلام و در نگاه کلی‌ای که اسلام دارد، زن همان است که در این جملهٔ «اَلمِرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه” است؛ مثل یک گل. یک گل، وجودش لازم است و نگهداری‌اش لوازمی دارد: وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه؛ منظور از قهرمان، این قهرمان متعارف ما نیست، قهرمان یعنی کارگزار؛ یعنی درواقع رئیس خدمه. این‌جوری نیست که خانم در خانهٔ شما مسئول خدمتگزاری باشد، حالا ولو به‌عنوان رئیس خدمه؛ قضیّه این نیست. وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه؛ قهرمان در تعبیرات عربی و در اصطلاحات رایجِ ادبیات عرب عبارت است از آن‌کسی که ملک شمارا برایتان اداره می‌کند؛ یعنی کارهایتان را انجام می‌دهد؛ وقتی شما صاحب یک ملکی هستید، یک قهرمانی دارید؛ می‌گوید زن این‌جوری نیست. حالا شما ببینید اگر در یک خانواده‌ای، در یک جامعه‌ای، به زن با این چشم نگاه بشود، اولاً تکریم او، حفظ حرمت او، برخورد ملاطفت‌آمیز با او و مسائل فراوانی که دنبالش هست، چقدر موجب می‌شود که زن احساس امنیت کند، احساس آرامش کند. در اسلام نگفته‌اند که زن نرود بیرون کار کند؛ اصلاً این نیست. حالا اینکه بعضی از مخالفین این گرایش اسلامیِ زن، فوراً می‌چسبند به اینکه شما نصف نیروی کار جامعه را معطّل می‌گذارید، چنین چیزی نیست؛ کسی نگفته کار نکنند، اگر می‌توانند کار کنند، کار کنند؛ منتها با این دید کار کنند، با این نگاه کار بکنند؛ کاری که به آن‌ها محوّل می‌شود کاری باشد که با ریحانه بودن جور دربیاید، متناسب باشد؛ و البتّه مهم‌ترین مسئولیت زن هم کدبانویی است؛ معنای کدبانویی خدمتگزاری نیست، معنایش این است که محیط خانواده را برای فرزندان و برای همسر یک محیط امن و آرام و مهربانی می‌کند، با مهربانی خودش، باعزتی که در خانه برای او فرض می‌شود.»

نگاه امام خمینی (ره) به خانه داری

این شکل نگاه اسلام را به زیباترین و کامل‌ترین شکل می‌توان در زندگی امام خمینی دید. امام معتقد بودند که زن وظیفه‌ای در قبال انجام کار‌های خانه ندارد و عملاً اجازه نمی‌دادند همسرشان کار‌های خانه را انجام دهد. از طرف دیگر به پسر و نوه‌هایشان هم به‌صورت عملی و هم‌زبانی یاد می‌دادند که از زنانشان انتظار کاری نداشته باشند و اگر کارکردند، وظیفه‌شان نیست، محبت کرده‌اند؛ اما به دختر‌ها توصیه می‌کردند که کار کنند؛ و این دو کنار هم همان نگاه زیبای اسلام به این موضوع است.

یکی از اعضای خانواده امام در توضیح این نگاه ایشان می‌گوید اعتقاد امام احترام زیاد به همسر بود؛ زن را هرگز به‌عنوان خدمت کار یا عضوی که باید تدارکات و خدمات خانه را عهده‌دار شود، تلقّی نمی‌کردند. بلکه همسر را یک همراه، هم راز و چه‌بسا یک هم‌فکر می‌دانستند. ایشان، هیچ‌گاه به همسرشان فرمانی ندادند.

همسر امام نیز تعاملات ایشان در خصوص امورات منزل را این‌گونه توصیف می‌کردند: آقا هیچ‌وقت دستور انجام کاری را به من نمی‌دادند. وقتی یک دکمه پیراهنشان می‌افتاد می‌گفتند: می‌شود این را بدهید بدوزند؟ نمی‌گفتند خودت بدوز یا احیاناً اگر روز بعد دوخته نشده بود، نمی‌گفتند چرا ندوختید. می‌گفتند: کسی نبود بیاید بدوزد؟ تا آخر عمرشان به من نگفتند یک لیوان آب را به من بده؛ خودشان این کار را انجام می‌دادند این موضوع در توصیفاتی که نزدیکان امام از نحوه برخوردشان با همسرشان نیز بار‌ها مورداشاره قرارگرفته. دخترشان می‌گوید: «اگر بگویم کوچک‌ترین توقعی از همسرشان نداشتند، دروغ نگفته‌ام. حتی می‌توانم بگویم در طول شصت سال زندگی، هیچ‌وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند. همیشه خودشان اقدام می‌کردند. اگر هم خودشان در شرایطی بودند که نمی‌توانستند، می‌گفتند: آب اینجا نیست؟ هیچ‌وقت نمی‌گفتند بلند شوید آب به من بدهید. نه‌تن‌ها باخانم، حتی با ما که دخترهایشان بودیم و اگر آقا آب می‌خواستند، همه با سر می‌دویدیم که آب بیاوریم. ولی هیچ‌وقت از ما نخواستند که یک لیوان آب به دستشان بدهیم».

امام نه‌تن‌ها انجام امورات منزل را وظیفه زن نمی‌دانستند بلکه خود را موظف به مشارکت در کار‌های خانه و کمک به همسر می‌دانستند. فاطمه طباطبایی عروس امام این‌گونه نقل می‌کنند: «خانم می‌گفتند که، چون بچه‌هایشان شب تا صبح گریه می‌کردند و ایشان مجبور بودند تا صبح بیدار بمانند، امام شب را تقسیم کرده بودند؛ مثلاً دو ساعت ایشان بچه را ساکت می‌کردند و خانم می‌خوابیدند و بعد، دو ساعت خودشان می‌خوابیدند و خانم بچه را نگه می‌داشتند. البته روز‌ها که مشغول درس و بحث بودند، فرصتی برای نگهداری بچه‌ها نداشتند. ایشان بعد از تمام شدن درس ساعتی را به بازی با بچه‌ها می‌پرداختند و به‌این‌ترتیب به خانم در کار تربیت بچه‌ها کمک می‌کردند». نگاه امام به این مشارکت در کار‌های منزل بسیار زیبا بود. دختر ایشان نقل می‌کند: «در کار‌های منزل کمک می‌کردند و به ما نیز می‌گفتند که کمک از بهشت آمده است؛ مثلاً خودشان چای می‌ریختند، حتی وقتی لیوان آبی می‌خواستند، به کسی دستور نمی‌دادند، خودشان به آشپزخانه می‌رفتند و وقتی می‌گفتیم که چرا به ما نگفتید؟ امام می‌فرمودند: خودم باید کارکنم.» فرزندانشان تعریف می‌کنند که ایشان با آن‌ها بازی می‌کردند یعنی بعد از تمام شدن درس، ساعتی را به بازی با بچه‌ها می‌پرداختند و به‌این‌ترتیب به خانم در کار تربیت بچه‌ها کمک می‌کردند.

منبع: فارس

 

«خانه‌داری» را طور دیگری نگاه کنید
 
 

 نظر دهید »

زن در اسلامآیا از نظر اسلام زن وظیفه ای برای کار کردن در منزل دارد؟ خانه‌داری عموماً به‌ عنوان یکی از نقش‌های زنانه در نظر گرفته می‌شود که با تغییرات اجتماعی نوع نگاه به آن نسبت به قدیم عوض‌شده است.اما درست‌ترین نگاه در این خصوص هنوز برای خیلی‌ها سؤال است

20 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

آیا از نظر اسلام زن وظیفه ای برای کار کردن در منزل دارد؟

خانه‌داری عموماً به‌ عنوان یکی از نقش‌های زنانه در نظر گرفته می‌شود که با تغییرات اجتماعی نوع نگاه به آن نسبت به قدیم عوض‌شده است.اما درست‌ترین نگاه در این خصوص هنوز برای خیلی‌ها سؤال است.

آیا از نظر اسلام زن وظیفه ای برای کار کردن در منزل دارد؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ انجام کار‌های روتین و تکراری که وظیفه‌ات محسوب می‌شود و در قبال آن درآمدی نداری، می‌تواند خسته‌کننده باشد. خانه‌داری می‌تواند چنین حالتی داشته باشد؛ چند بار در طول روز ظرف شستن، غذا پختن، جمع‌کردن ریخت‌وپاش‌های بچه‌ها و … کار‌هایی است که اغلب زنان خانه‌دار در تمام‌روز‌های هفته به آن مشغول هستند. اما همین کار تکراری هر روزه اگر قدر دانسته شود و نشانه‌ای از عشق و محبت دیده شود، نه‌ تنها باعث خستگی آدم نمی‌شود بلکه محیط خانه را پر از عاطفه و گرما می‌کند. نوع نگاه به خانه‌داری آن چیزی است که در جامعه ما نیاز به یک بازنگری اساسی دارد.

 

خانه داری وظیفه زن نیست

 

خانه‌داری نسبت به قبل خیلی تغییر کرده است. هم نوع کار‌هایی که زن خانه‌دار باید انجام دهد و هم نگاهی که نسبت به آن وجود دارد. ابزار‌هایی مانند ماشین لباسشویی، ظرف‌شویی و انواع لوازم برقی دیگر بسیاری از کار‌ها را هم ساده‌تر کرده و هم سریع‌تر؛ اما از آن مهم‌تر نوع نگاهی است که نسبت به کارخانه‌داری در جامعه ما وجود دارد. عده‌ای خانه‌داری زن را به‌ طور کامل نفی می‌کنند و عده‌ای آن را تنها وظیفه زن می‌دانند. از طرفی شاغل بودن زنان بسیاری از نگرش‌های سنتی در مورد خانه‌داری را دچار تغییر و تحول کرده است و می‌توان گفت: نگاه منفی به این نقش وزن بیشتری گرفته است.

 

 نظر دهید »

زن در اسلامآیا از نظر اسلام زن وظیفه ای برای کار کردن در منزل دارد؟ خانه‌داری عموماً به‌ عنوان یکی از نقش‌های زنانه در نظر گرفته می‌شود که با تغییرات اجتماعی نوع نگاه به آن نسبت به قدیم عوض‌شده است.اما درست‌ترین نگاه در این خصوص هنوز برای خیلی‌ها سؤال است

20 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

آیا از نظر اسلام زن وظیفه ای برای کار کردن در منزل دارد؟

خانه‌داری عموماً به‌ عنوان یکی از نقش‌های زنانه در نظر گرفته می‌شود که با تغییرات اجتماعی نوع نگاه به آن نسبت به قدیم عوض‌شده است.اما درست‌ترین نگاه در این خصوص هنوز برای خیلی‌ها سؤال است.

آیا از نظر اسلام زن وظیفه ای برای کار کردن در منزل دارد؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ انجام کار‌های روتین و تکراری که وظیفه‌ات محسوب می‌شود و در قبال آن درآمدی نداری، می‌تواند خسته‌کننده باشد. خانه‌داری می‌تواند چنین حالتی داشته باشد؛ چند بار در طول روز ظرف شستن، غذا پختن، جمع‌کردن ریخت‌وپاش‌های بچه‌ها و … کار‌هایی است که اغلب زنان خانه‌دار در تمام‌روز‌های هفته به آن مشغول هستند. اما همین کار تکراری هر روزه اگر قدر دانسته شود و نشانه‌ای از عشق و محبت دیده شود، نه‌ تنها باعث خستگی آدم نمی‌شود بلکه محیط خانه را پر از عاطفه و گرما می‌کند. نوع نگاه به خانه‌داری آن چیزی است که در جامعه ما نیاز به یک بازنگری اساسی دارد.

 

خانه داری وظیفه زن نیست

 

خانه‌داری نسبت به قبل خیلی تغییر کرده است. هم نوع کار‌هایی که زن خانه‌دار باید انجام دهد و هم نگاهی که نسبت به آن وجود دارد. ابزار‌هایی مانند ماشین لباسشویی، ظرف‌شویی و انواع لوازم برقی دیگر بسیاری از کار‌ها را هم ساده‌تر کرده و هم سریع‌تر؛ اما از آن مهم‌تر نوع نگاهی است که نسبت به کارخانه‌داری در جامعه ما وجود دارد. عده‌ای خانه‌داری زن را به‌ طور کامل نفی می‌کنند و عده‌ای آن را تنها وظیفه زن می‌دانند. از طرفی شاغل بودن زنان بسیاری از نگرش‌های سنتی در مورد خانه‌داری را دچار تغییر و تحول کرده است و می‌توان گفت: نگاه منفی به این نقش وزن بیشتری گرفته است.

 

 نظر دهید »

3رفتار زنان که مردان را اذیت می کند

16 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

 

 معمولاً مردان از 3 رفتار زنان گله‌مند هستند؛ اما نمی‌دانند که رفتارها نعمتی است از طرف خداوند که باعث منفعت و پیشرفت آنها می‌شود.

 

 

 

1-پرحرفی

 

 

 

برخی از مردان از پرحرف بودن زنان گله مند هستند. اگر مرد بداند که پرحرفی زنان بسیار مفید است و این رفتار نعمتی از جانب خداوند است که به زنان داده تا بتوانند از این طریق روابطی عاطفی با همسرشان ایجاد کنند. اگر زنان مانند مردان کم حرف باشند، همه دنیا و عالم منزوی می‌شوند و رابطه صمیمی و خوبی وجود ندارد. پرحرفی زنان باعث می‌شود که فرزند آنها تکلم یاد بگیرد. از زمانیکه مادر باردار است تا زمانیکه به دنیا می‌آید با فرزندش حرف می‌زند و در رفتار و تکلم فرزند تاثیر بسزایی دارد.

 

 

 

2-خرید کردن و حس تنوع طلبی

 

 

 

برخی از مردان زنان را به خریدن اشیاء تزیینی و متنوع و هزینه کردن بی مورد متهم می‌کنند؛ اما نمی‌دانند که اگر این خصوصیات در زنان وجود نداشت، تنوع غذا، جذابیت‌های محیطی که خود یک نعمت محسوب می‌شود، نبود و مردان از آن بی‌بهره بودند.

 

 

 

اگر زندگی فقط براساس ذائقه مردان بود، همه افراد مانند انسانهای اولیه در غار زندگی می‌کردند. این رفتار زنان باعث می‌شود تا تنوع در دنیای پیرامون مردان ایجاد شود و از آن لذت ببرند. زمانی‌که مرد توجه‌ای به این زیبایی‌ها و تنوع نکند، به نظرش افراط می‌آید وهمیشه از این بابت شاکی است که زن هزینه بی‌مورد می‌کند و با این کار همسرش مخالف است. زنان باید سلیقه مردان را هم در این مورد به کار گیرند تا احساس نارضایتی نکنند.

 

 

 

3- چشم هم چشمی

 

 

 

چشم و هم چشمی زنان یکی دیگر از رفتارهایی است که موجب آزار مردان می‌شود؛ اما مردان باید بدانند که اگر این خصوصیات نباشد البته نه در حد افراط، رقابت ایجاد نمی‌شود و هیچ انگیزه و پیشرفتی در زندگی آنها صورت نمی گیرد.

 نظر دهید »

3رفتار زنان که مردان را اذیت می کند

16 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

 

 

 اما در واقع نعمت هستند!!دکترای رواشناسی و مشاوره می‌گوید : معمولاً مردان از 3 رفتار زنان گله‌مند هستند؛ اما نمی‌دانند که رفتارها نعمتی است از طرف خداوند که باعث منفعت و پیشرفت آنها می‌شود.

 

 

 

1-پرحرفی

 

 

 

برخی از مردان از پرحرف بودن زنان گله مند هستند. اگر مرد بداند که پرحرفی زنان بسیار مفید است و این رفتار نعمتی از جانب خداوند است که به زنان داده تا بتوانند از این طریق روابطی عاطفی با همسرشان ایجاد کنند. اگر زنان مانند مردان کم حرف باشند، همه دنیا و عالم منزوی می‌شوند و رابطه صمیمی و خوبی وجود ندارد. پرحرفی زنان باعث می‌شود که فرزند آنها تکلم یاد بگیرد. از زمانیکه مادر باردار است تا زمانیکه به دنیا می‌آید با فرزندش حرف می‌زند و در رفتار و تکلم فرزند تاثیر بسزایی دارد.

 

 

 

2-خرید کردن و حس تنوع طلبی

 

 

 

برخی از مردان زنان را به خریدن اشیاء تزیینی و متنوع و هزینه کردن بی مورد متهم می‌کنند؛ اما نمی‌دانند که اگر این خصوصیات در زنان وجود نداشت، تنوع غذا، جذابیت‌های محیطی که خود یک نعمت محسوب می‌شود، نبود و مردان از آن بی‌بهره بودند.

 

 

 

اگر زندگی فقط براساس ذائقه مردان بود، همه افراد مانند انسانهای اولیه در غار زندگی می‌کردند. این رفتار زنان باعث می‌شود تا تنوع در دنیای پیرامون مردان ایجاد شود و از آن لذت ببرند. زمانی‌که مرد توجه‌ای به این زیبایی‌ها و تنوع نکند، به نظرش افراط می‌آید وهمیشه از این بابت شاکی است که زن هزینه بی‌مورد می‌کند و با این کار همسرش مخالف است. زنان باید سلیقه مردان را هم در این مورد به کار گیرند تا احساس نارضایتی نکنند.

 

 

 

3- چشم هم چشمی

 

 

 

چشم و هم چشمی زنان یکی دیگر از رفتارهایی است که موجب آزار مردان می‌شود؛ اما مردان باید بدانند که اگر این خصوصیات نباشد البته نه در حد افراط، رقابت ایجاد نمی‌شود و هیچ انگیزه و پیشرفتی در زندگی آنها صورت نمی گیرد.

 نظر دهید »

حکایت

16 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین, [۰۷.۱۲.۱۹ ۰۷:۱۵]

?#حکایت

 

دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت: چرا به جای تحصیل علم،چوپانی می کنی؟

 

چوپان در جواب گفت :

آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.

دانشمند گفت :خلاصه دانشها چیست ؟

چوپان گفت :پنج چیز است:

 

?تا راست تمام نشده دروغ نگویم

?تامال حلال تمام نشده، حرام نخورم

?تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم.

?تا روزیِ خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.

?تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم

 

 

دانشمند گفت : حقاً که تمام علوم را دریافته ای ،هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب حقیقت علم و حکمت سیراب شده است

 نظر دهید »

تربیت کودک

16 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

تربت کودک

در هشت سال اول زندگی همه حرفهای منفی، #تهدید، #تحقیر، #تنبیه و… آدم های مهم زندگی مان را در جایی از کله مان می نشانیم که در اصطلاح بعدها می شود گرگ یا سگ گرسنه وجودمان که به جانمان یا جان دیگران می افتد و تکه و پاره می کند.

 

نمونه ای از این حرفها که نتیجه نظام تربیتی ماست عبارتند از: تنبلی، بیخودی، مریضی، کار نمی کنی، این چه وضعیه، خجالت نمی کشی، همه دارند زحمت می کشند و تو تمرگیدی، بمیر، کارد بخوره به اون شکمت، آفتاب آمد تا وسط اتاق، پاشو، برو بخواب و….

 

متاسفانه این حرفها را هم همه آدم های مهم زندگی مان به ما زده اند و اکنون همانها در ذهن ما نشسته اند و ما آنها را دوباره برای خودمان یا برای دیگران یا فرزندانمان تکرار می کنیم و مانند گرگ می بلعیم.

 

 

 نظر دهید »

آنفلولانزا

16 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

 

? علائم، پیشگیری و درمان بیماری آنفولانزا

 

 ?توصیه های استاد طالقانی مدرس طب اسلامی

 

? علایم بیماری آنفولانزای نوع  A:

 

⭕️شامل تب,سرفه,گلو درد ,بدن درد,خستگی ولرز,گاها بهمراه اسهال وتهوع .

 

?لازم بذکر است,علایم آنفولانزای, نوع A و آنفولانزای معمولی بسیار شبیه هم میباشد وتشخیص آن بوسیله ی تستهای آزمایشگاهی مشخص میگردد.

 

? تبصره:

 

✨ لازم بذکر است هر چه طبع بدن وخوراکیهای مصرفی بسمت گرمی وخشکی رود مصونیت بدن وسیستم دفاعی در مقابل این بیماری بیشتر ومقاومتر خواهد بود.

 

 

? مرحله اول:پیشگیری

 

⏪ تا حد ممکن در ایام شیوع از تردد و حضور در اماکن عمومی خود داری نمایید.

چون مهمترین را انتقال این بیماری ؛انتقال از راه دستگاه تنفسی میباشد.

 

⏪ در شرایطی که مجبورید در اماکن عمومی حضور یابید بدون هیچگونه تردیدی حتما از ماسکهای طبی استاندارد و فیلتر دار استفاده نمایید؛ چه آنکه بسیاری از ماسکهای معمولی توان پیشگیری از انتقال بیماری را از دستگاه تنفسی ندارند.

 

⏪ در زمان اپیدمی و فراگیر شدن این بیماری از مصافحه (دست دادن و رو بوسی)با افراد  جدا اجتناب کنید.

چون چه بسا فرد مبتلا به بیماری آنفولانزا باشد اما هنوز علایم آن غلبه پیدا نکرده باشد.

 

⏪ در ایام فرا گیر شدن این بیماری غذاهای زیر کمتر مصرف شود:

 لبنیات, سرکه,هندوانه, گوجه, خیار, چای و بالاخص فست فودها,نوشابه های گاز دار و خوراکیهای صنعتی که سیستم ایمنی بدن را بشدت تضعیف میکند.

 

⏪ در این ایام سعی کنید غذاهای زیر را بیشتر میل کنید:

عسل,ارده,شیره,خرما,خورشت کرفس,فسنجان, آبگوشت و… وسعی کنید بیشتر غذاهای شما با نان باشد.

 

⏪ جهت تقویت سیستم ایمنی بدن,صبح وشب از دم کرده پونه استفاده کنید.

 

⏪ بسته به شرایط ,محیط زندگی را با دود کردن اسفند , گلپر, کندر و عنبر نسارا  دو تا چهار بار در روز ضدعفونی کنید.

 

⏪ هر شب ناحیه کتفها را با روغن زیتون ماساژ داده وباد کش گذاری نمایید.

 

⏪ در صورتیکه یکی از اعضای خانواده ی شما یانزدیکانتان علایم شبیه به سرماخوردگی داشتند, ضمن رعایت موارد مذکور ,سریعا به پزشک مراجعه نمایید.

 

⏪ در این ایام ,روزانه از شلغم آب پز شده,آشهای دارای طبع گرم مانند:آشهایی که مواد متشکله آنها دارای طبع گرم باشد مانند:

گندم,نخود ,لپه,بهمراه سبزیجات گرم مثل:

شوید,جعفری,تره وبالاخص سیر وپیاز یا پیازچه بمقدار زیاد,بعنوان یک وعده غذایی در روز استفاده شود.

 

 

⏪ اقامت در حمام بعلت افزایش سردی وتری بدن حتی با آب گرم به حد اقل برسد.

 

⏪ اقامت وماندن در هوای سرد بیرون به حداقل برسد.بهتر است قبل از بیرون رفتن ودر مجاورت هوای سرد قرار گرفتن,اعضای بدن مانند:

ساق پا,کتفها وپیشانی را با روغن کنجد یا زیتون چرب کنید چون سرما موجب تضعیف سیستم ایمنی ودر نتیجه بالا رفتن احتمال ابتلا به بیماری مذکور میگردد.

 

⏪ بهتر است, افرادی که در معرض ابتلا به این بیماری هستند حجامت مخصوص آلرژی وتقویت سیستم ایمنی انجام دهند,این نوع حجامت تخصصی را میتوانید در مراکز معتبری که خدمات حجامت ارایه میدهند انجام دهید.

 

 

?بخش دوم:درمان

 

?توجه:

تمام پرهیزاتی که در بحث پیشگیری گفته شد در همین بخش درمان نیز باید اعمال گردد,بعلاوه ی غذاهای چرب مانند :

سرخ کردنیها,غذاهای غلیظ مثل:کله پاچه و موز,غذاهای بدهضم مثل:گوشت گاو , خیار.

 

◀️ اولین قدم,حفظ روحیه است و باید دانست این بیماری درمان دارد.

 

◀️ محل استراحت مبتلایان به این بیماری باید گرم و به دور از هرگونه رطوبت اضافی باشد.

 

◀️ دم کرده ی آویشن صبح,ظهر و شب ۱ استکان.

 

◀️ غرغره وشستشوی مجرای بینی وگلو با آب نمک رقیق یا سرم نمکی,هر یک ساعت یکبار.

 

◀️ سیاهدانه و آویشن به قسمت مساوی مخلوط وپودر شود و با ۳ برابر عسل طبیعی مخلوط  شود,صبح ,ظهر و شب  ۱قاشق مرباخوری از این معجون  با کمی آب میل شود .

 

 

◀️ صبح وشب,پشت ساق پا با روغن زیتون خوب ماساژ داده شود وبادکش گرم وخشک گذاشته شود.

 

◀️ اگر تب بر بدن عارض شد وبالا گرفت,بیمار را پاشویه کنند ومقداری آب سیب به او بدهید,اما هرگاه تب قطع شد مصرف آب سیب را متوقف کنید.

 

◀️ درصورتیکه تب مهار نشد آب خیار و جوشانده آویشن از هر کدام ۵ قاشق غذاخوری مخلوط کرده بانبات خیلی کم شیرین کرده وکم کم به بیمار بخورانید و در صورت نیاز میتوانید آب خیار را صاف کرده وبا آن بیمار را تنقیه کنید. در شرایطی که تب خیلی بالا نیست فقط پاشویه کافیست,اما اگر تب خیلی بالا بود آب خیار بخورانید وتنقیه نمایید.

 

◀️ در صورتی که بیمار دچار ضعف و بی حالی گردید از بوهای ملایم گرم مانند:گلاب,جهت تقویت اعضای رییسه قلب ومغز اقدام نمایید, بدین منظور مقداری گلاب را بر روی صورت اوبمالید.

 

◀️ صبح وشب از بخور زیر استفاده کند:اوکالیپتوس.اسطوخودوس و مرزنجوش.

 

◀️ جهت تقویت بدن در شرایط ضعف و بی حالی میتواند از مویز بهره بگیرد.

 

? مرکز #طب_اسلامی آیت الله #تبریزیان?

 نظر دهید »

صفات زن دراسلام

14 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

 
« بیان صفات اخلاقی زن شایسته از دیدگاه اسلام »

بسم الله الرحمن الرحیم

« بیان صفات اخلاقی زن شایسته از دیدگاه اسلام »

نهاد خانواده، اصلى ‏ترين ركن جامعه و بستر فرهنگ‏هاى گوناگون، تربيت‏هاى مختلف، زمينه‏ ساز شكوفايى استعدادهاى بالقوه اعضاى آن و و نيز زمينه‏ ساز خوشبختى و يا بدبختى انسان‏ها و اعضاى خود است. زن و شوهر (همسران) به عنوان اركان اصلى و اوليه تشكيل این نهاد اجتماعی، نقش اساسى و تعيين ‏كننده‏اى در پويايى، استحكام، امنيت، سازمان‏دهى، آرامش روانى و رشد ابعاد مختلف شخصيتى اعضاى خانواده دارند. اما اگر مهمترین اعضای یک خانواده را بر اساس وظایف و مسئولیت ها رتبه بندی نماییم، بی شک زنان از جایگاه ویژه ای برخوردار خواهند بود. در امر ازدواج، انتخاب یک زن شایسته و با ایمان چه در جایگاه اولیه آن به عنوان همسر و چه در جایگاه دیگر آن به عنوان مادر فرزندان برای هر مردی نیاز به دقت نظر و نکته سنجی فراوان دارد. در دین مبین اسلام تأکید بسیاری بر ازدواج با زن شایسته شده است. زیرا زن ستون خانه و خانواده است و او کسی است که فرزندان را در دامان خود پرورش می دهد و آینده جامعه را با تربیت صحیح فزندان رقم می زند.

آقا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرمودند: مِنْ سَعَادَةِ المرء الزَّوْجَةُ الصَّالِحَةُ.[1]

از خوشبختی مرد، داشتن همسر شایسته است.

همسر شایسته یکی از برکات و نعمات بسیار مؤثر در زندگی مردان است و مطابق فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) بعد از تقوا و پرهیزگاری نعمتی بالاتر از همسر صالح به مردان عطا نگردیده است: مَا اسْتَفَادَ الْمُؤْمِنُ بَعْدَ تَقْوَى اللَّهِ خَيْرًا لَهُ مِنْ زَوْجَةٍ صَالِحَةٍ.[2]

مومن، پس از تقوای الهی، بهره ای بهتر از همسر شایسته نبرده است.

و طبق کلام ایشان آسوده ترین زندگی از آن کسی است که همسری شایسته را برای خود برگزیده، نه آن کسی که مال و مکنت فراوان برای خود فراهم نموده باشد: أَنْعَمَ النَّاسِ عیشا مِنْ مِنْحَةُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْقَنَاعَةِ وَ أَصْلَحَ زَوْجَةُ؛[3]

خوش ترین زندگی، از آن کسی است که خداوند سبحان به او قناعت بخشیده و همسری شایسته روزی اش کرده است.

همسر شایسته از دیدگاه اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) دارای صفات و شاخصه های ویژه ای است که در ادامه متن به توصیف برخی از مهمترین این صفات خواهیم پرداخت.

تقوا و تدین؛

دینداری یعنی تعهد و پای بندی به دستورات دینی و رفتار بر اساس آن. در تاریخ بشر، اعتقاد به خدای واحد عنصری پایدار و جدایی ناپذیر در زندگی انسان بوده و نقش محوری در قوانین و عقاید جوامع بشری داشته است. از این رو در خزانه خلقت گوهری گرانبها تر از دین وجود ندارد. دینی که انسان های وارسته ای چون انبیاء پیام رسان آن بوده اند، و برای حفظ آن خون پاکترین انسان ها از انبیاء و اولیاء الهی بر زمین ریخته شده است. کسانی که آیین الهی را بر می-گزینند، تحت عنایات و الطاف الهی قرار می گیرند و در دین اسلام چنین کسانی از حرمت بسیاری برخوردارند. امام صادق (علیه السلام) در باره عظمت و عزت انسان با ایمان در دین اسلام فرمودند: المُؤمن أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الکعبة.[4]

احترام و حرمت مومن از کعبه بیشتر است.

طبق احادیث اهل بیت (علیهم السلام) زن پارسا و متدین از بهترین نعمت های خداوند متعال برای هر مرد است، زیرا او چارچوب زندگی خود را بر اساس فرامین الهی قرار داده و به آنها مقید و ملتزم است. از این رو مرتکب بسیاری از خطاها و گناهان اخلاقی و معاصی نمی گردد و محیط خانواده ی او نیز به علت تقید به احکام اسلام و دینمداری او از بسیاری از انحرافات مصون می ماند و زندگی در کنار چنین انسانی رنگ و بوی الهی به خود می گیرد.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اذا تَزَوَّجَ الرّجُلُ الْمَرْئَةَ لِجَمالِها اوْلِمالِها وُكِّلَ الى‏ ذَ لِكَ وَ اذا تَزَوَّجَها لِدِينِها رَزَقَهُ الْمالَ وَ الْجَمالَ.[5]

هنگامى كه مردى همسرى را تنها به خاطر زيبايى و ثروتش انتخاب كند، خداوند او را به همان زيبايى و ثروت وامى‌گذارد (و از همه چيز محروم مى‌شود) و هرگاه همسرش را به‌خاطر ديانتش انتخاب كند، خداوند مال و جمال را نيز به او مى‌دهد.

از دیگاه قرآن کریم شأن یک زن کنیز مسلمان و با تقوا از زنان مشرک زیبا رو و آزاده بالاتر است؛

و لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتّى يُؤمِنَّ وَ لأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِن مُشْرِكَةٍ و لو أعْجَبَتْكُمْ و لا تُنْكِحُوا المُشرِكِينَ حَتّى يُؤمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ و لو أعْجَبَكُمْ اولئِكَ يَدْعُونَ الَى النّارِ وَ اللّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ.

و با زنان مشرك ازدواج نكنيد مگر آنكه ايمان بياورند و همان كنيز با ايمان بهتر از زن آزاد مشرك است، هر چند از (زيبايى) او به شگفت آييد و به مشركان زن ندهيد مگر آنكه ايمان بياورند و همانا برده مؤمن بهتر از آزاد مشرك است هر چند از (مال و زيبايى) او شگفت زده شويد.

امام باقر (علیه السلام) فرمودند، شخصى خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و درباره ازدواج (و ارزشهاى حاكم بر آن) با آن حضرت مشورت كرد، پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به ایشان فرمودند: انْكَحْ وَ عَلَيْكَ بِذاتِ الدِّيْنَ تَرَبَتْ يَداكَ.[6]

ازدواج كن و بر تو است كه به سراغ همسرى با ايمان و ديندار بروى كه روزى تو را گسترده مى‌كند.

یک زن متدین در زندگی با رعایت حقوق شوهر و فرزندانش علاوه بر حقوق الهی و عبادی خویش، زندگی خود و اعضای خانواده ی خویش را سرشار از معنویت و محبت و سعادت می سازد.

فرزندانی که در دامان خانواده متدین رشد می یابند، بسیاری از موفقیت های مادی و معنوی خود را مرهون دینمداری والدین خود به خصوص مادر می دانند. زیرا فرزندان بیشتر ساعات خود را در خانه و در کنار مادر می گذرانند و مادر با دینمداری سعادت آنها و با بی بندوباری خود شقاوت آنها را رقم می زند.

عفت و حیا؛

عفت در اصطلاح به نیروی تعدیل کننده شهوت و غرایز انسانی اطلاق می شود. در واقع عفت نیرویی است که مانع خروج زن از انسانیت او می شود و او را از تبدیل شدن به ابزاری برای ارضاء خواسته های نفسانی و حیوانی مردان باز می دارد. البته عفت تنها مختص مردان یا زنان نمی شود و هر دو گروه را شامل می شود.

خداوند متعال در آیه ۳۰ سوره نور ابتدا از مردان می خواهد چشمان خود را از حرام بپوشانند و دامان خود را از بی عفتی حفظ کنند:

قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ؛

(ای پیامبر) به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ كنند، اين براى آنها پاكيزه‏تر است، خداوند از آنچه انجام مى ‏دهيد آگاه است.

حیا در لغت به معنی شرمساری و خجالت است و در اصطلاح به معنی محصور کردن نفس از ارتکاب محرمات برای جلوگیری از نکوهش دیگران، که در مقابل آن وقاحت و بی شرمی قرار می گیرد. حیا یک امر فطری است و پوششی است که خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده است. هرچه عزت و شرافت باطنی انسان بالاتر باشد میزان حیا بیشتر خواهد بود. حضرت علی (علیه السلام) حیا را این گونه توصیف فرمودند: اَلْحَيَاءِ خَيْرٌ كُلُّهُ.[7]

حیا همه ی خوبی هاست.

حیا و عفت را می توان بهترین خلق و خو برای انسان دانست. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: اَلسَّخاءُ وَالحَياءُ أَفضَلُ الخُلُق.[8]

بخشندگى و حیا، برترين خوى هاست .

حیا و شرم در وجود هر انسان باعث دوری انسان از معصیت، فساد و تباهی خواهد شد. حضرت علی (علیه السلام) قساوت قلب و تیرگی دل ها را ناشی از کاهش شرم و حیا در وجود انسان ها می دانند، و فرمودند: … مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَمَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ.[9]

… آنكس كه زياد اشتباه كند حيایش كم مى شود و كسى كه حيایش كم شود تقوايش نقصان مى يابد و كسى كه تقوايش نقصان يابد قلبش مى ميرد.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رعایت حیا و عفت را راهی برای جلب محبت الهی معرفی و فرمودند: انَّ اللَّهِ یُحِبُ الحَیی الحَلیمُ العَفیفُ الْمُتَعَفِّفَ.[10]

خداوند انسان با حیای بردبار پاک دامن را که پاک دامنی می ورزد، دوست دارد.

عدم وجود حیا وعفت در وجود انسان ناشی از بی مبالاتی انسان به احکام و دستورات دین مبین اسلام است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره ی رابطه ی ایمان با حیا فرمودند: لَا اِیمان لِمَنْ لَا حَیاء لَهُ.[11]

کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.

خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن کریم به زنان مسلمان دستوراتی برای حفظ عفت خویش داده است. خداوند متعال در آیه ۳۱ سوره احزاب می فرماید: يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا؛

ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان عادی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.

تواضع و فروتنی؛

تواضع از ماده وضع، در اصل به معنی فرونهادن است. به این مفهوم که انسان خود را بالاتر از اطرافیان قرار ندهد و خود را از کسانی که در جا و مقام از او پایین ترند برتر نداند و بر آنها تکبر نورزد.

امام رضا (علیه السلام) در بیان مفهوم خشوع و تواضع فرمودند:

التَّوَاضُعُ أَنْ تُعْطِیَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَاهُ.[17]

فروتنی این است که آنچه را دوست داری مردم به تو عطا کنند، به آنها عطا کنی.

امام محمد باقر (علیه السلام) فروتنی را این چنین توصیف نموده و فرمودند:

التَّوَاضُعُ الرِّضَا بِالْمَجْلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وَ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَی مَنْ لَقِیتَ وَ أَنْ تَتْرُکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کُنْتَ مُحِقّاً.[18]

تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشی و هرگاه کسی را ملاقات کردی در سلام پیشی بگیری و جر و بحث را رها کنی هر چند حق با تو باشد.

دین اسلام هر صفتی را که از مومنین خواسته است به آن متخلق شوند، حد و مرزهایی برای آن قائل شده است تا افراد دچار افراط و تفریط در آن نشوند. مثلا تواضع بی جا و بی مورد انسان را به ذلت و خواری می کشاند. اگر کسی در مقابل مستکبرین و ثروتمندان متواضع باشد، در واقع خود را به ذلت و خواری کشانده است. در اسلام تواضع تنها در مقابل بزرگان دین، عالمان، مومنین، پدر و مادر و همسر شایسته است. پیشی گرفتن در انجام کارهای خیر مانند سلام کردن که باعث افزایش انس و الفت می شود، از شاخصه های تواضع است.

انَّ خَیرَ النِسائِکُم … ألعَفیفَة ألعَزیزَة فی أَهْلِهَا الذَّلیلة مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةَ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانَ عَلی غَیره الَّتی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تَطیع أَمَرَهُ التی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تطیع أَمْرِهِ وَ اذا خَلَا بِهَا بَذَلَتْ لَهُ مَا یّرید مِنْهَا وَ لَمْ تَبَذَّلْ کتبذل الرَّجُلِ .[27]

بهترین زنان شما زنی است که … عفیف باشد، در میان خویشاوندان محبوب باشد، در مقابل شوهر، فروتن باشد، خود را برای شوهر بیاراید، در مقابل نامحرم خود نگه دار باشد، مطیع شوهرش باشد، در خلوت در اختیار همسرش باشد و مثل برخی از مردان مبتذل نباشد.

یکی از نکاتی که لازم است هر زنی بدان توجه داشته باشد، این است که تمام حرکات و سکنات انسان بازگوکننده ی باطن و درون اوست. لذا وقتی زنی در رفتار و گفتار و حرکات و سکناتش

قناعت؛

نَّ خَیرَ النِسائِکُم … ألعَفیفَة ألعَزیزَة فی أَهْلِهَا الذَّلیلة مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةَ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانَ عَلی غَیره الَّتی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تَطیع أَمَرَهُ التی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تطیع أَمْرِهِ وَ اذا خَلَا بِهَا بَذَلَتْ لَهُ مَا یّرید مِنْهَا وَ لَمْ تَبَذَّلْ کتبذل الرَّجُلِ .[27]

بهترین زنان شما زنی است که … عفیف باشد، در میان خویشاوندان محبوب باشد، در مقابل شوهر، فروتن باشد، خود را برای شوهر بیاراید، در مقابل نامحرم خود نگه دار باشد، مطیع شوهرش باشد، در خلوت در اختیار همسرش باشد و مثل برخی از مردان مبتذل نباشد.

یکی از نکاتی که لازم است هر زنی بدان توجه داشته باشد، این است که تمام حرکات و سکنات انسان بازگوکننده ی باطن و درون اوست. لذا وقتی زنی در رفتار و گفتار و حرکات و سکناتش دقت لازم را داشته باشد، این امر نشان دهنده ادب، متانت و وقار درونی اوست.

صفات اخلاقی مذموم؛

صفات اخلاقی زشت بر هر انسانی ناپسند است، اما بر زنان نکوهیده تر. اسلام ازدواج با زنانی که دارای صفات اخلاقی مذموم می باشند را منع نموده است، که مهم ترین آنها عبارتند از:

زنان احمق و نادان؛

احمق به کسی می گویند که بی عقل، نادان و کم خرد است. زندگی با چنین افرادی ثمره ای جز ضایع شدن عمر و شکست و تباهی در زندگی ندارد. از این رو افراد باید دقت کنند که در انتخاب همسر به جای فریفته شدن به جمال و زیبایی افراد در درجه اول عقل و خرد و ایمان فرد مخاطب خود را مورد بررسی قرار دهند. در روایات برای فرد احمق نشانه هایی ذکر شده است. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره فرمودند: لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الاحمق وَرَاءَ لِسَانِهِ.[28]

زبان فرد عاقل ورای قلبش و زبان فرد نادان جلوی قلب اوست.

به تعبیر دیگر عاقل اول فکر می کند، بعد کلام خود را بیان می نماید اما انسان نادان اول حرف می زند، بعد فکر می کند.

زنان متبرج

یکی از مهم ترین خصوصیات انسان تمایل به خودنمایی است که به صورت طبیعی در وجود همه آنها قرار دارد. اما این ویژگی در شخصیت زنان به صورت عمیق تری قرار دارد. منظور از تبرج، جلوه گری و دلبری کردن برای تصاحب قلب دیگری است. مقصود از زنان متبرج زنانی هستند که زینت و آرایش خود را برای نامحرمان آشکار می کنند تا از آنها دلبری کنند. خداوند متعال در قرآن کریم در سوره احزاب، آیه ۳۳ از خودنمایی تعبیر به تبرج کرده است: وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجاهلیه الاولی.

خودنمایی نکنید مانند خودنمایی دوران جاهلیت نخستین.

زنان بد دهن

زبان یکی از نعمات الهی است که خداوند به انسان عطا نموده تا آن را در راه اطاعت و پرستش او به کارگیرد و از آن طریق به رحمت بی پایان در بهشت برین دست یابد. اما متأسفانه همین زبان یکی از ابزارهایی است که ابلیس با گمراه نمودن انسان بسیاری از اهداف خود را عملی ساخته و باعث سقوط بشر به قعر آتش دوزخ گردیده است.

بد زبانی و فحاشی یکی از بدترین گناهانی است که ممکن است انسان با زبان مرتکب آن گشته و باعث آزار و اذیت اطرافیان خود گردد. بد دهنی و بیان کلام رکیک و زشت، از خصایص افراد عاجز، ناتوان و بی منطق است. اعمال انسان با ایمان و با نزاکت از روی منطق و درایت صورت می پذیرد، و هر آنچه که بر زبان می راند ابتدا بر روی مفهوم و نتیجه آن فکر کرده و سپس ادا می نماید. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در توصیف یک انسان با ایمان فرمودند:

الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ یده وَ لِسَانِهِ؛[38]

مسلمان کسی است مسلمان از دست و زبان او ایمن باشند.

برخی عواقب فحاشی و بدکلامی؛

بد زبانی و فحاشی در زندگی دنیوی و اخروی انسان دارای آثار شومی می باشد. جایگاه انسان بد زبان، در آتش دوزخ است.

امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند: مَنْ خَافَ النَّاسُ لِسَانَهُ فَهُوَ فی النَّارِ.[42]

هر کس مردم از زبانش بترسند در آتش است.

شیطان شریک انسان بد زبان خواهد بود. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ شِرْكِ الشَّیْطَانِ الَّذِی لَا یُشَكُّ فِیهِ أَنْ یَكُونَ فَحَّاشاً لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ فِیه؛[43]

از نشانه هایی که ثابت می کند شیطان در نطفه ی فردی شرکت دارد، این است که شخص دشنام گوی باشد و باکی نداشته باشد چه بگوید و چه بشنود.

 



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

نمایش فایل های پیوست:

  • _.docx (29 کیلوبایت)
 نظر دهید »

تربیت کودک

14 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

نمایش فایل های پیوست:

  • _-1.docx (15 کیلوبایت)
 نظر دهید »

آنفلولانزا

14 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي
 نظر دهید »

آنفلولانزا

14 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي
 نظر دهید »

آنفلولانزا

14 آذر 1398 توسط زهرا ابراهيمي

نمایش فایل های پیوست:

  • _.docx (21 کیلوبایت)
 نظر دهید »

خاطرات رهبر معظم از امام خمینی (ره)

15 فروردین 1396 توسط زهرا ابراهيمي
خاطرات رهبر معظم از امام خمینی (ره)

از امام خمینی خاطرات زیادی از سوی بسیاری از شخصیت ها و چهره ها نقل شده است، مقام معطم رهبری از آنجا که رابطه بسیار نزدیکی با امام خمینی داشتند، خاطرات زیادی را از ایشان دارند که در قالب کتاب هایی به چاپ رسیده است. آسمونی در این مقاله از میان خاطرات رهبر انقلاب از امام خمینی، یک خاطره را گلچین کرده و در این مقاله متن کامل این خاطره را برای شما عزیزان منتشر می کند.

دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آبت الله خامنه ای در سومین قسمت از مجموعه چندرسانه‌ای عبدصالح، خاطره‌ای از حضرت امام خمینی رحمه‌الله درباره توانایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در خودکفایی را به روایت رهبر انقلاب اسلامی منتشر کرد. متن خاطره‌ی رهبر انقلاب اسلامی در ادامه آورده شده است:

در روزهاى سوم چهارم جنگ بود، توى اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر – آن وقت رئیس جمهور بنى‌صدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائى بود – چند نفرى از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث می کردیم، مشورت می کردیم. نظامى‌ها هم بودند. بعد یکى از نظامى‌ها آمد کنار من، گفت: این دوستان توى اتاق دیگر، یک کار خصوصى با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش آنها. مرحوم فکورى بود، مرحوم فلاحى بود – اینهائى که یادم است – دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم: کارتان چیست؟ گفتند: ببینید آقا! – یک کاغذى در آوردند. این کاغذ را من عیناً الان دارم توى یادداشت ها نگه داشته‌ام که خط آن برادران عزیز ما بود – هواپیماهاى ما اینهاست؛ مثلاً اف 5، اف 4، نمیدانم سى 130، چى، چى، انواع هواپیماهاى نظامی ترابرى و جنگى؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند.

بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده تا آماده‌ى به کار داریم که تا فلان روز آمادگى‌اش تمام می شود. اینها قطعه‌هاى زودْتعویض دارند – در هواپیماها قطعه‌‌هائى هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود – می گفتند ما این قطعه‌ها را نداریم. بنابراین مثلاً تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان می پذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام می شود؛ تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام می شود.

 

گفتم خیلى خوب. کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛ گفتم: آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و ما دار و ندار نظامیمان دست اینهاست. اینها اینجورى می گویند؛ می گویند ما هواپیماهاى جنگیمان تا حداکثر مثلاً پانزده شانزده روز دیگر دوام دارد و آخرین هواپیمایمان که هواپیماى سى 130 است و ترابرى است، تا سى روز و سى و سه روز دیگر بیشتر دوام ندارد. بعدش، دیگر ما مطلقاً هواپیما نداریم. امام نگاهى کردند، گفتند – حالا نقل به مضمون می کنم، عین عبارت ایشان یادم نیست؛ احتمالاً جائى عین عبارات ایشان را نوشته باشم – این حرفها چیست! شما بگوئید بروند بجنگند، خدا میرساند، درست می کند، هیچ طور نمی شود.

منطقاً حرف امام براى من قانع کننده نبود؛ چون امام که متخصص هواپیما نبود؛ اما به حقانیت امام و روشنائى دل او و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم، می دانستم که خداى متعال این مرد را براى یک کار بزرگ برانگیخته و او را وا نخواهد گذاشت. این را عقیده داشتم. لذا دلم قرص شد، آمدم به اینها – حالا همان روز یا فردایش، یادم نیست – گفتم امام فرمودند که بروید همینها را هرچى می توانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید.

همان هواپیماهاى اف 5 و اف 4 و اف 14 و اینهائى که قرار بود بعد از پنج شش روز بکلى از کار بیفتد، هنوز دارد تو نیرو هوائى ما کار می کند! بیست و نُه سال از سال 59 میگذرد، هنوز دارند کار می کنند! البته تعدادى از آنها توى جنگ آسیب دیدند، ساقط شدند، تیر خوردند، بعضیشان از رده خارج شدند، اما از این طرف هم در قبال این ریزش، رویشى وجود داشت؛ مهندسین ما در دستگاه‌هاى ذى‌ربط توانستند قطعات درست کنند، خلأها را پر کنند و بعضى از قطعات را على‌رغم تحریم، به کورى چشم آن تحریم کننده‌ها، از راه‌هائى وارد کنند و هواپیماها را سرپا نگه دارند.

علاوه بر اینها، از آنها یاد بگیرند و دو نوع هواپیماى جنگى خودشان بسازند. الآن شما می دانید که در نیروى هوائى ما، دو نوع هواپیماى جنگى – البته عین آن هواپیماهاى قبلی خود ما نیست، اما بالاخره از آنها استفاده کردند. مهندس است دیگر، نگاه می کند به کارى، تجربه مى‌اندوزد، خودش طراحى می کند – دو کابینه‌ى براى آموزش و یک کابینه‌‌ى براى تهاجم نظامى، ساخته شده. علاوه بر اینکه همان هایى هم که داشتیم، هنوز داریم و توى دستگاه‌هاى ما هست.

این، توکل به خداست؛ این، صدق وعده‌‌ى خداست. وقتى خداى متعال با تأکید فراوان و چندجانبه می فرماید: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛ بى‌گمان، بى‌تردید، حتماً و یقیناً خداى متعال نصرت می کند، یارى می کند کسانى را که او را، یعنى دین او را یارى کنند – وقتى خدا این را می گوید – من و شما هم می دانیم که داریم از دین خدا حمایت می کنیم، یاری دین خدا می کنیم. بنابراین، خاطرجمع باشید که خدا نصرت خواهد کرد.

 نظر دهید »

تربیت فرزند

15 فروردین 1396 توسط زهرا ابراهيمي

بهترین روش برای تربیت کودکان چیست؟

میزان عشق و محبت و محدودیت هایی که در مورد تربیت کودکان به میان می آید، با نحوه برخوردی که والدین با فرزندان خود دارند، ارتباط مستقیمی دارد،اما شیوه های تربیتی کودکان منحصربه فرد نبوده و نمی توان یکی را برای هر کودکی انتخاب کرد.
بازدید : 12,963 نفر
بهترین روش ها برای تربیت کودک
کلید اصلی شیوه تربیتی مناسب درک شخصیت خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوانید استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی کنید.اما نمی توان گفت که یک راه قطعی برای تربیت کودکان در همه موارد وجود دارد. هیچ شیوه صحیح و منحصر به فردی وجود ندارد که شما با استفاده از آن بتوانید یک کودک سالم را پرورش دهید. به هر حال شیوه های متفاوتی هستند که همه پدر و مادرها باید از آن ها آگاهی داشته باشند.

 
بر اساس تحقیقاتی که در زمینه نحوه برخورد با کودکان انجام شده، محققان به 4 شیوه تربیت دست پیدا کرده اند:
1- محبت کم، محدودیت کم
2- محبت کم، محدودیت زیاد
3- محبت زیاد، محدودیت کم
4- محبت زیاد، محدودیت زیاد
 

 
نکات تربیتی کودکان
 
میزان عشق و محبت و محدودیت هایی که در مورد تربیت کودکان به میان می آید، با نحوه برخوردی که والدین با فرزندان خود دارند، ارتباط مستقیمی دارد. والدین باید با محبتی که به فرزندان خود ابراز می کنند به آن ها احساس آرامش داده و به راحتی با آن ها ارتباط برقرار کنند و به گفت وگو بنشینند. هم چنین با محدودیت هایی که برای فرزندان خود قایل می شوند می توانند به صورت متعادل، غیرفعال و سلطه جویانه در برابر کودکان خود ظاهر شوند. به این معنا که می توانند عکس العمل متعادلی در مقابل رفتار کودک خود نشان دهند، یا نسبت به رفتار او هیچ گونه عکس العملی از خود نشان ندهند و یا نهایتا عکس العمل تندی نشان داده و به صورت سلطه جویانه در مقابل او ظاهر شوند. 
 
اگر بخواهیم در یک کلام این روش ها را تشریح کنیم، می توانیم بگوییم واکنش غیرفعال هیچ کاری از پیش نمی برد، واکنش متعادل، شما و فرزند را به نتیجه دلخواه رسانده و هر دو موفق خواهید بود و واکنش پرخاشگرانه نیز در نهایت به کتک خوردن کودک می انجامد.
به هر حال همه پدر و مادرها به نحوی از این چهار روش استفاده می کنند و با بهره گیری از الگوهای رفتاری متفاوت، عشق خود را نثار کودکان کرده و با تعیین محدودیت ها، آن ها را در مسیر درست قرار می دهند. در حقیقت نتیجه تمام این تلاش ها رسیدن به تعادل است که هم در زمینه محدودیت ها و هم در زمینه محبت کردن باید مورد تامل و بررسی قرار گیرد. 
اگر شما از شیوه محبت زیاد در تربیت کودکان خود استفاده می کنید، بنابراین به تبعیت از این روش باید بیشتر با آن ها صحبت کنید، وقت بیشتری را با آن ها صرف کنید و با دلیل و منطق برخورد کنید.
از سوی دیگر، والدینی که از روش قرار دادن محدودیت های زیاد استفاده می کنند، باید قبول کنند که قدری دیکتاتورانه با کودکان رفتار می کنند. این روش به زمان های قدیم، هنگامی که کودکان را تنبیه بدنی می کردند، باز می گردد. به هر حال هر گزینه ای را که انتخاب می کنید همواره باید به خاطر داشته باشید که هدف شما از تربیت کودکان، آموزش احترام گذاشتن متقابل به آن ها و آماده کردن آن ها برای پیروی از قوانین اجتماعی است.
 
از چهار شیوه ارایه شده باید تکنیکی را انتخاب کنید که خودتان به شخصه ارتباط بهتری با آن برقرار می کنید. به عنوان مثال اگر والدین شما از تکنیک قرار دادن محدودیت های زیاد برای تربیت شما استفاده می کردند و شما احساس می کنید که با این شیوه به بهترین نحو تربیت شده اید، بنابراین این امکان وجود دارد که خودتان نیز همین شیوه را در مقابل فرزندتان به کار گیرید. از سوی دیگر شاید به هیچ وجه با شیوه والدین تان موافق نباشید و ترجیح دهید تا از شیوه محبت زیاد در قبال فرزندان تان بهره بگیرید.
 

نحوه صحیح تربیت کودک
 
تحقیقات، گویای این مطلب هستند که محبت و محدودیت زیاد خیلی بهتر از محبت و محدودیت کم عمل می کند. چرا که در صورت کم بودن میزان محبت و محدودیت، کودکان از شخصیت پایینی برخوردار می شوند. اغلب پدر و مادرهایی که بیشتر به فکر راحتی و آرامش خود هستند تا به فکر پرورش و تربیت کودکان، از این روش استفاده می کنند. در یکی از برنامه های تلویزیونی، مادری را نشان می دادند که ترجیح می داد هیچ کاری به کار فرزندش نداشته باشد، دلیلش هم این بود که ممکن است کودک از گفته ها و کارهای او برداشت منفی کند. “دکتر منل” در پاسخ به این مادر گفت:"چنین تصوری کاملا سطحی است و بیشتر می توان گفت که شما می خواهید وظایف خود را ساده کنید و هیچ ارزش و اهمیتی برای تربیت فرزند خود قایل نیستید.” در پایان گفت وگو، مادر به اشتباه خود پی برد و تصمیم گرفت تا رفتار خود را به طور کلی در مقابل فرزندانش تغییر دهد.
زمانی که می توان از محبت فراوان استفاده کرد و کودکان را به راحتی در مسیر درست قرار داد، چرا به زور و اجبار متوسل شویم؟ خود شما هم دوست ندارید همه چیز به شما دیکته شود و تحت کنترل شدید دیگران قرار بگیرید. هیچ گاه زور و اجبار غیرضروری را به فرزندان خود تحمیل نکنید و کاری نکنید که حد و مرز، بیش از اندازه آن ها را خسته کرده و مجبور شوند تا دست به مخالفت های شدید بزنند.
 
باید تا جایی که می توانید عشق و محبت خود را نثار آن ها کنید و هر کجا که لازم بود حد و مرزهای مشخصی برای شان تعیین کنید. در موقعیت هایی که سلامت جسمانی کودک در معرض خطر قرار می گیرد و یا امکان بروز مشکلات جدی برای او وجود دارد، می توانید تا حدی از شیوه پرخاشگرانه و سلطه جویانه استفاده کنید. زمانی که کودکان ملزم به انجام کاری هستند، به عنوان مثال زمان خواب شان فرا رسیده و باید برای خوابیدن آماده شوند، باید با شیوه متعادل با آن ها برخورد کنید. واکنش غیرفعال نیز در مواقعی نظیر زمانی که کودک نوشیدنی خود را از دهان به بیرون می ریزد، کاربرد دارد. در چنین مواقعی به هیچ وجه نباید به روی خود بیاورید ولی می توانید طوری وانمود کنید که کودک تصور کند شما فکر می کنید کار او کاملا تصادفی بوده است. به این طریق او از تکرار مجدد این کار خودداری خواهد کرد. در این موقعیت نباید بر سر کودک داد بزنید و یا او را تنبیه کنید چرا که در صورت مشاهده چنین واکنشی او مجددا این کار را تکرار خواهد کرد. بر اساس موقعیت های مختلف شما ملزم به تغییر روش های تربیتی خود هستید. همان طور که در ابتدای این مقاله هم اشاره کردم، هیچ شیوه ای از پیش تعیین شده ای برای تربیت کودکان وجود ندارد. در هر حال او را دوست بدارید و با توجه به موقعیت های مختلف، متعادل، منفعل و سلطه جو باشید.
 
یادتان باشد بچه های امروز متفاوت هستند. آن ها علاقه ای به گوش کردن نصحیت های طولانی مدت ندارند. به نوعی می توان گفت آن ها فرزندان عصر سرعت هستند. بهترین نوع خوراک ذهنی که می توان برای آن ها تجویز کرد، پند و اندرز فست فودی است.
بهترین روش برای تربیت کودکان چیست؟

 نظر دهید »

فضیلت ماه رجب

15 فروردین 1396 توسط زهرا ابراهيمي

فضيلت و اهميت ماه رجب
گرچه همه زمان ها مخلوق خداست ليكن برخى از آنها از شرافت و ويژگى خاصى برخوردار است. درست است كه همه ماه هاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرين است; امّا سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتياز و برجستگى ويژه اى هستند. در عصر جاهليت، مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: رجب، «شهرالله الأصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» ناميدند كه هيچ ماهى به پايه عظمت آن نمى رسد; مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هركس يك روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش كند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر كسى به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند، برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود… هرگاه شب شود، دعايش مستجاب خواهد بود: يا در دنيابه او عطا خواهد شد و يا براى آخرت او ذخيره مى شود… حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرمود.(1)

در همين زمينه امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: رجب، نام نهرى در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر است; بنابراين هركس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.(2)

همچنين آن حضرت در روايت ديگرى مى فرمايد: رجب، ماه عظيمى است كه خداوند، اعمال نيك را در آن چند برابر مى فرمايد و گناهان را در آن محو مى كند. پس هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، به اندازه مسير يك سال از جهنّم دور و هركس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مى شود.(3)

اسوه اهل معرفت و عبادت، مرحوم سيدبن طاوس در مورد افرادى كه قبل از اسلام در دوره جاهليت، مورد ظلم و ستم ديگران قرار گرفتند اما به انتظار ماه رجب نشستند و در آن ماه پربركت، خداى را بخواندند و حضرت حق، دعايشان را مستجاب فرمود و بلا و گرفتارى را از آنها بگرداند، چند داستان نقل كرده است كه ما يكى از آن ها را در اينجا مى آوريم: شخصى، گذارش به مردى افتاد كه نابينا، بيمار و خانه نشين شده بود. او از ديگران پرسيد: چرا اين بيمار گرفتار، از خداى متعال عافيت نمى خواهد؟ به او پاسخ دادند آيا او را نمى شناسى؟ او به نفرين شخصى به نام «عياض» گرفتار شده است.

او گفت: عياض را فراخوانيد تا ماجراى اين مرد نابينا را براى ما بازگويد. وقتى عياض آمد به او گفت: داستان پسران «ضيعا» را كه اين مرد از جمع آنهاست براى ما بگو; عياض گفت: اين داستان از داستان هاى دوره جاهليت است; و من دوست ندارم پس از آمدن اسلام، ديگر آن را بازگويم. آن شخص گفت: شايسته است كه آن را براى ما بازگويى. عياض گفت: پسران ضيعا، ده نفر بودند و خواهرى داشتند كه همسر من بود. آنان با من درگير شدند و همسرم را از من جدا كردند. من هرچه آنان را به خداوند سوگند دادم و احترام خويشى و قرابت را يادآورى كردم، فايده اى نبخشيد. من صبر كردم تا ماه رجب، اين ماه محترم الهى فرا رسيد و آنگاه دست به دعا برداشتم و با حال خستگى و درماندگى خداى را بخواندم و تقاضا كردم كه همه شان نابود و يكى شان نابينا و زمين گير شود. خداى متعال دعايم را مستجاب فرمود و همه شان نابود شدند

جز اين مرد، كه نابينا و خانه نشين شده است.

بارى در كرامت و فضيلت اين ماه، حضرت امام صادق(عليه السلام) نيز مى فرمايد: آن گاه كه قيامت برپا شود، منادى الهى فرياد زند: «أين الرجبيّون؟»; كجايند آنانكه ماه رجب را گرامى داشتند و از آن، بهره ها بردند؟ از آن انبوه جمعيت، گروهى برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند. بر سر آنان تاج هاى شاهى كه مرصّع به درّ و ياقوت است، قرار دارد و در طرف راست هرنفر از آنان هزار فرشته، در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهى را تبريك گويند. از جانب الهى ندا آيد: بندگان و كنيزانم، به عزت و جلالم سوگند، شما را جاى و مقام گرامى و عطاياى فراوان دهم و شما را در جايى جاى دهم كه از زير آن نهرها جارى است و شما در آن جاويد خواهيد بود زيرا شما داوطلبانه براى من در ماهى كه من بزرگش داشتم روزه گرفتيد. سپس، خطاب به فرشتگان فرمايد: فرشتگان من! بندگان و كنيزان را به بهشت داخل كنيد. در اينجا حضرت صادق(عليه السلام) فرمود: اين پاداش، براى كسى است كه گرچه يك روز از اول يا وسط يا آخر ماه رجب را روزه بدارد.(4)

پيامبر گرامى ما در بيان عظمت و اهميت ماه رجب مى فرمايد: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشته اى به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرا رسد، آن فرشته دعوت كننده، هرشب تا به صبح گويد: خوشا به حال كسانى كه به ذكر الهى مشغولند; خوشا به حال كسانى كه با ميل و رغبت تمام، رو به سوى درگاه خدا آرند. و خداوند مى فرمايد: من همنشين كسى هستم كه با من همنشين باشد، و مطيع كسى هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده ام كسى را كه از من طلب آمرزش كند. اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من، و رحمت هم از آن من است; هركس مرا در اين ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم; و هركس از من چيزى بخواهد، به او عطا كنم; و هركس از من هدايت جويد، هدايتش كنم.(5)

من اين ماه را وسيله ارتباط بين خود و بندگانم قرار داده ام پس هركس به آن چنگ زند، به من مى رسد.(6)

گرچه تمام ماه رجب، نزد خداوند و اولياء گراميش عزيز و ارجمند است ليكن برخى از اوقات آن، فضيلت ويژه اى دارد; مثلا اوّلين شب جمعه ماه رجب، داراى امتيازى بزرگ است. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: از اولين شب جمعه ماه رجب غافل نشويد; فرشتگان آن را «ليلة الرغائب» مى نامند. چرا كه وقتى يك سوم از شب گذشت، هيچ فرشته اى نيست مگر اينكه در كنار كعبه مشرفه آيد; آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرمايد: فرشتگانم! هرچه خواهيد از من بخواهيد. فرشتگان گويند: بارالها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بيامرزى; خداوند متعال فرمايد: آمرزيدم.(7)

يكى از كارهاى مهم و شايسته در ماه رجب، كمك به مستمندان است. امام صادق(عليه السلام) از پدران گراميش از امام على(عليه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:…هركس به خاطر خدا در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند وى را آنچنان اكرام فرمايد كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب انسانى خطور كرده باشد.(8)

در بيان فضيلت ماه رجب، به همين چند حديث شريف بسنده مى كنيم و مى گوييم: اگر هيچ حادثه اى در ماه رجب رخ نمى داد، باز هم رجب ارزش خاص و ويژگى استثنائى خود را داشت; ليكن حوادثى در آن به وقوع پيوسته است كه موجب شرافت و كرامت مضاعف اين ماه شده است. آن حوادث عبارتند از:

الف: ولادت امام هادى(عليه السلام) در دوم يا پنجم رجب (بنابر روايتى); گرچه قول ديگر هم هست.

ب: ولادت حضرت امام جواد(عليه السلام) در دهم اين ماه، گرچه قول ديگر هم هست.

ج: ولادت مبارك امام على(عليه السلام) در خانه كعبه معظمه در سيزدهم ماه رجب، ده سال قبل از بعثت.

د: شهادت حضرت امام كاظم(عليه السلام) در بيست و پنجم اين ماه.

هـ: بيست و هفتم اين ماه، عيد مباركى است; چرا كه آخرين پيامبر برگزيده الهى حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) در اين روز از جانب خداى متعال مأمور هدايت مردم و ابلاغ هدايت و رسالت الهى گرديد.

بندگان صالح و آگاه الهى، ماه رجب و شعبان را به عنوان زمينه و مقدمه اى جهت كسب آمادگى براى درك درست و شايسته ماه مبارك رمضان به حساب مى آورند. خوشبختانه هم اكنون در برخى از شهرهاى كشور عزيزمان ايران، اهل عبادت و معرفت دو برنامه دارند و آن ها را با هم اجرا مى كنند: يكى «اعتكاف» كه دستور اكيد اسلام است با احكام و دستورات ويژه اش و ديگرى برنامه اى به نام عمل ام داود، دستورى كه از حضرت امام صادق(عليه السلام) به ما رسيده است.

براى آگاهى از برنامه ها و عبادات و دعاهاى اين ماه به كتب ادعيه چون «مفاتيح الجنان»، «اقبال الأعمال» و غيره مراجعه كنيد.

كوتاه سخن اينكه رجب، عيد اولياء الهى، بهار راز و نياز و عبادت، موسم خضوع و خشوع به درگاه الهى، موعد حضور و خواستن، و زمان قرار صالحان با معشوقشان حق تعالى است. پيامبر گرامى و جانشينان به حق حضرتش سه ماه رجب، شعبان و رمضان را فراوان پاس مى داشتند و اين سه ماه را به روزه مى گذراندند.

 نظر دهید »

چهارشنبه سوری

24 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
چهارشنبه سوری

هارشنبه سوری برای همه ما یک روز هیجان انگیز و در عین حال خطرناک بوده و هست. در این مطلب به بررسی تاریخچه و آداب و رسوم ان در ایران باستان و قرون اخیر پرداخته ایم و صدمات چهارشنبه سوری و راه های پیشگیری از آن را نیز بررسی کرده ایم.
امتیاز خبر: 96 از 100 تعداد رای دهندگان 79487

برترین ها: چهارشنبه سوری برای همه ما یک روز هیجان انگیز و در عین حال خطرناک بوده و هست. در این مطلب به بررسی تاریخچه و آداب و رسوم ان در ایران باستان و قرون اخیر پرداخته ایم و صدمات چهارشنبه سوری و راه های پیشگیری از آن را نیز بررسی کرده ایم.

تاریخچه چهارشنبه سوری

يکي از سنت هاي باستاني ايرانيان برگزاري جشن چهارشنبه سوري بوده که شب چهارشنبه آخر هرسال، ايرانيان در همه شهرها با برپايي آتش، مراسم باشکوهي برگزار مي کردند. واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری در زبان کُردی که به معنی سرخ است ساخته شده‌است (این مطلب سندیت تاریخی و علمی ندارد) که در آن آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود. اين آيين از آن جهت به غروب آخرين سه شنبه (شب چهارشنبه) موکول شده است که زرتشت، با رسيدگي حساب هاي گاهشماري به تنظيم و تدوين دقيق تقويم توفيق يافت و آن سالي بود که تحويل سال به سه شنبه اي مصادف شد که نيمه آن سه شنبه تا ظهر، جزئي از سال کهنه و نيمه بعدازظهر جزو سال نو به حساب آمد و چون آغاز هر روز را در نيمه شب همان روز مي دانستند، بنابراين فرداي آن سه شنبه را نوروز شناختند و شبش را جشن گرفتند و آتش افروختند و از آن پس آن شب را چهارشنبه سوري قرار دادند. به يک عقيده ديگر ايرانيان مراسم آتش افروزي در آستانه سال نو را پس از قبول اسلام، در آخرين چهارشنبه سال قرار داده اند، تا از عقيده اعراب پيروي کرده باشند که روز چهارشنبه يا «يوم الاربعا» را شوم و نحس مي دانستند. درمورد وجه تسميه «چهارشنبه سوري» عقيده دارند، به مناسبت آتش افروزي، آن شب را «سور» (سرخ) ناميده اند. (روزنامه ابتکار)

 


شواهد دلالت بر آن دارد كه این جشن از اوایل قرن هفتم هجری به دست فراموشی سپرده شد، سپس با عناوینی دیگر از سده‌های دهم معمول شد.

هاشم رضی در كتاب گاه شماری و جشن‌های ایران باستان، درباره چهارشنبه سوری می نویسد: «ایرانیان در یكی از چند شب آخر سال جشن سوری را كه عادت و سنتی دیرینه بود، با آتش‌افروزی همگانی برپا می‌كردند.

اما چون اساس تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود كه ماه را به چهار هفته با نام‌های كنونی روزها بخش كنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال چنین جشنی برگزار نمی‌شد. روزشماری كنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. بی‌گمان سالی كه این جشن به شكلی گسترده بر پا بوده مصادف با شب چهارشنبه شده است و چون در روزشماری تازیان چهارشنبه نحس و بدیمن به شمار می‌آمده از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می‌كوشیدند نحوست چنین شبی را از بین ببرند. (سایت آفتاب)

دکتر کورش نيکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ايران باستان، عقيده دارد که چهارشنبه سوری هيچ ارتباطی با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شکل گيری اين مراسم را پس از ورود اعراب به ايران می داند. دکتر نيکنام در اين باره می گويد:"ما زرتشتيان در کوچه ها آتش روشن نمی کنيم و پريدن از روی آتش را زشت می دانيم.

در گاه شماری ايران باستان و زرتشتيان اصلأ هفته وجود ندارد. ما در ايران باستان هفت روز هفته نداشتيم. شنبه و يکشنبه و… بعد از ورود اعراب به فرهنگ ايران وارد شد. ما پيش از تسلط اعراب بر ايران هر ماه را به سی روز تقسيم می کرديم. و برای هر روز هم اسمی داشتيم . هرمز روز، بهمن روز،… برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( يا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در اين پنج روز آتش روشن می کرديم تا روح نياکانمان را به خانه هايمان دعوت کنيم.” بنابراين اينکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگيريم ( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گويای اين هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ايران مرسوم شد.”

“بنابراين، اين آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ايران باستان است و زرتشتيان به احتمال زياد برای اينکه اين سنت از بين نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و اين جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری.” (دکتر کورش نيکنام موبدیار، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران باستان، نماینده زرتشتی ها در مجلس هفتم شورای اسلامی)

گرد آوردن بوته، گيراندن و پريدن از روی آن و گفتن عبارت “زردی من از تو، سرخی تو از من” شايد مهمترين رسم شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخير متاسفانه اين رسم شيرين جايش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است.

 

 

بررسی یک شبهه تاریخی: چهارشنبه سوری را مختار به ایران آورد؟!

جالب ترین سرمنشایی که برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری گفته شده، قیام مختار ثقفی است که به خون خواهی شهدای کربلا قیام کرده است.

مختار، برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانه‌ها آتش بیفروزند که شب آن فرمان با شب چهار شنبه آخر سال نیز مصادف بوده است.

با تقارن روشن کردن آتش بر روی پشت بام ها در آخرین قسمت پخش شده مجموعه “مختارنامه” با چهارشنبه آخر سال، این تصور در برخی اذهان به وجود آمد که سرمنشا مراسم چهارشنبه سوری ایرانیان، از قیام و خون خواهی مختار بوده است نه آنچه که تاکنون به ایران باستان نسبت داده می شد.

ایرانیان از دیرباز تاکنون، در روز چهارشنبه آخر سال، اقداماتی را انجام می دهند، بدون اینکه چرایی اقدامات خود را هم بدانند.

در برخی کتب تاریخی مانند تاریخ بخارا، لزوم برگزاری چنین مراسمی را اینگونه آورده اند: منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری جشنی را برگزار می‌کند که موجب آتش سوزی در قصر او نیز می‌شود، بدین ترتیب یقین حاصل می شود که این جشن از سال‌ها و بلکه سده‌های پیش در ایران رایج بوده است.

همچنین در منابعی دیگر گفته شده که در روزشمار قدیم اعراب، چهارشنبه روز نا‌مبارکی بوده، لذا سعی می‌کردند شب چهارشنبه را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خرید و فروش و کسب و کار بکشند.

برخی مورخان نیز معتقدند: در ایران باستان، پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام «سور» مرسوم بوده‌است. از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» -روز نحس- خوانده می‌شد، بدین ترتیب ایرانیان جشن خود را به آخرین چهارشنبه سال موکول کردند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست اعراب ندهند.

اما در این بین مهم ترین و شاید جالب ترین سرمنشایی که برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری گفته شده، قیام مختار ثقفی است که به خون خواهی شهدای کربلا قیام کرده است. در این میان عده ای دلیل آن را قسمت پیشین سریال “مختارنامه” می کنند که در آن مختار، برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانه‌ها آتش بیفروزند که شب آن فرمان با شب چهار شنبه آخر سال نیز مصادف بوده است.

 

از آن پس مردم ایران که دوستدار اهل بیت رسول اکرم (ص) و حضرت سید الشهدا هستند، آن شب را پاس می‌دارند و به یاد آن شب چهار شنبه را با جشن سوری همزمان جشن می‌گیرند، که در آن شب دوستداران واقعی حضرت سید الشهدا شناخته شوند.


در همین رابطه، دکتر مجید حیدری از تاریخ پژوهان نسبت بین چهارشنبه سوری و آتش افروختن برای اعلام رسمی قیام مختار را براساس قرائن و شواهد تاریخی یکی دانست و گفت: در متون تاریخ ذکر شده که زمان رسمی اعلام قیام مختار به وسیله بر افروختن آتش بر پشت بام‌های کوفه در آخرین چهارشنبه از سال شمسی بوده و به دلیل حضور ایرانیان در سپاه مختار از آن پس روز چهارشنبه آخر هر سال به عنوان جشن آتش آفروزی و آغاز قیام غلبه بر قاتلان امام حسین (ع) نام برده می‌شود.
اما در عین حال حجت الاسلام والمسلمین محمدهادی یوسفی غروی، عضو کمیته علمی، تخصصی تاریخ در مدارج حوزوی می‌گوید که ارتباط چهارشنبه سوری با قیام مختار که در میان برخی‌ها به آن پرداخته می‌شود، تنها یک احتمال ضعیف است که عده‌ای به دنبال ایجاد چنین ارتباطی هستند، اما هیچ سند و مصدر معتبر یا حتی غیرمعتبر در این زمینه وجود ندارد. در متون تاریخی حتی یک متن مستند تاریخی که اعلام کند در فلان سال یا در فلان جا در شب چهارشنبه آتش روشن می‌کرده‌اند، وجود ندارد و در سال شمار‌های تاریخ هجری چنین چیزی نیست.

همچنین سید محمد غروی چهارشنبه سوری را خرافی و دارای ریشه در جهالت‌های گذشتگان دانست و ابراز تعجب کرد از اینکه با پیشرفت علوم و دانش و تحول فرهنگ‌ها چگونه افرادی اقدام به انجام این کارهای غیرمنطقی و انحرافی می‌کنند و به خرافات و ترویج آن در جامعه دامن می‌زنند و سبب آسیب دیگران می‌شوند.

لازم به ذکر است که مراجع تقلید نیز مراسم چهارشنبه سوری را خرافی و بدون مبنای عقلایی و حتی در مواردی حرام اعلام کرده اند. (سایت خبر آنلاین)

سعید نفیسی، ادیب و پژوهشگر معاصر (۱۲۷۴ - ۱۳۴۵ خورشیدی) و استاد دانشگاه تهران در شماره 11 سال اول و شماره 1 سال دوم مجله مهر درباره  «چارشنبه سوری » مقاله مفصل و محققانه ای نوشته اند که قسمتهایی از آن را در اینجا نقل میکنیم : چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عشرت و میرساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته اند. این جشن ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است …

 


 شب چهارشنبه سوری در ایران آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه  دیگر میتوان یافت . آئین چهارشنبه سوری یا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اینجا کم و بیش بشهرهای دیگر ایران رفته است . آن قسمت از آئین این شب که در تمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان واز خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است . ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده اند نیز آن را فراموش نمیکنند و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان نیزدر جامعه خود این رسوم و آداب را معمول میدارند. ( لغت نامه دهخدا)

آداب و رسوم رایج چهارشنبه سوری در قرون گذشته:

توپ مروارید: در میدان ارک طهران توپ کهن سالی بود که مدت صد سال بر فراز صفه ای جاگرفته بود و چون پیران زمین گیر از جای خود نمی جنبید - شبهای چهارشنبه سوری زنان و دخترانی که حاجتی داشتند مخصوصاً آن زنانی که در آرزوی شوی بودند ازآن توپ بالا میرفتند و بر فراز آن دمی می نشستند و اززیر آن میگذشتند و در برآورده شدن آرزوی خود شک نداشتند و بچه های شیرخوار را که به اصطلاح «نحسی » میکردند یا ریسه میرفتند از زیر توپ مروارید و سر در نقاره خانه میگذراندند. این توپ را توپ مروارید مینامیدندو افسانه های گوناگون در حق آن میگفتند.

آتش افروختن : زیباترین و شاید قدیمترین آداب چهارشنبه سوری آتش افروختن و جستن از آن و شادی کردن در کنارآتش است ….

تقریباً در تمام ایران شب چهارشنبه سوری توده هایی از بوته خودروی بیابانی فراهم می آورند و نزدیک یکدیگر قرارمیدهند زن و مرد و پیر و جوان در صحن خانه یا در میدانهای عمومی و بر سر چهارسوها و چهارراههای شهر و ده از روی این اخگرهای افروخته یکی پس از دیگری جستن میکنند و در هر جستنی میگویند: «زردی من از تو سرخی تو از من » یعنی زردی بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را که در خود داری بمن ببخش » پس از سوخته شدن خاکستری را که از آتش میماند باید در خاک اندازی جمع کنند و از خانه بیرون برند و در کنار دیوار بریزند و آنکس که بیرون ریخته است در بازگشت در میزند باید از درون خانه از او بپرسند: «کیست ؟» و او هم جواب دهد؛ «منم » گویند: «از کجاآمده ای ؟» جواب دهد که : «از عروسی » بپرسند: «چه آورده ای ؟» گوید: «تندرستی ».

کوزه شکستن : مردم طهران تا چند سال پیش که از سر در نقاره خانه بالا میرفتند کوزه ای آب ندیده با خود میبردند و از آنجا بزمین می افکندند و میشکستند و کسانی که بدانجا دسترس نداشتند از بام خویش کوزه را بزمین می افکندند اینکار در بسیاری از نقاط ایران معمول است و عقیده دارند که بلاها و قضاهای بد را در کوزه متراکم کرده اندو چون بشکنند آن قضا و آن بلا دفع شود…

 


آجیل : در شب چهارشنبه سوری آجیل خوردن از رسوم و آداب مخصوص است و مخصوصاً بایستی آجیل شور و شیرین باشد… در میان زنان ایران درشب چهارشنبه سوری و حتی مواقع دیگری که کسی را مشکلی در پیش باشد و استجابت مرادی را بخواهد آجیل مخصوصی با آداب و حضور قلب خاصی معمول است که نذر میکنند وداستان شیرینی برای ابتکار آن میگویند…

آجیل مشکل گشا از آداب خاص شب چهارشنبه سوری نیست ولی کسانی که بدان اعتقاد کامل دارند گذشته از آنکه شب جمعه آخر هر ماه بدان عمل میکنند شب چهارشنبه سوری نیز به آداب آن میپردازند.

فالگوش : کسانی که حاجتی دارند شب چهارشنبه سوری نیت میکنند و بر سر چهارراهی یا اگر چهارراه نبود بر سر رهگذری به فالگوش میایستند و نخستین عابری را که گذشت بسخن او توجه میکنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به فال نیک یا به فال بد میگیرند اگر آن نخستین سخن به اجابت آرزوی صاحب حاجت مطابق باشد آن آرزوی برآورده است و گرنه برآورده نیست . همین فال را ممکن است بر پشت در خانه ای یا در اطاقی گرفت و باید آهسته بپشت درآمد و بی آنکه کسانی که اندرون خانه یا اطاقند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فراداد و اولین سخنی را که گفته میشود در اجابت مقصود خود یا ناروا ماندن آن فال گرفت .

گره گشایی : کسانی که بخت ایشان گره خورده و عقده ای در کارشان روی داده است چاره ای جز آن ندارند که شب چهارشنبه سوری گوشه دستمالی یا چارقدی یا گوشه دیگر از جامه خود و یا پارچه ای را گره زنند و بر سر راهی بایستند و از اولین کسی که بر ایشان گذشت خواستار شوند که آن گره را بدست خود بگشاید ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال و یا گوشه ای از جامه بست و بر سر راه ایستاد و کلید آن را به نخستین کسی که از راه میگذرد داد که با آن کلید قفل را بگشاید و عقده از کار فروبسته آن درمانده باز کند.

دفع چشم زخم و بخت گشایی : برای بخت گشایی در شب چهارشنبه سوری تدابیری معمول است و از همه شگفت تر آن است که به دبّاغ خانه میروند و از آب دباغ خانه اندکی برمیدارند و با خود بخانه می آورند و برای گشوده شدن بخت بر سر میریزند.

کندر و خوشبو: یکی از آداب چهارشنبه سوری آن است که زنان بر در دکان عطاری میروند و از او «کندر وشا برای کارگشا» میخواهند و تا عطار برود بیاورد فرار میکنند این دکان باید رو بقبله باشد سپس بدکان دیگری که رو بقبله باشد میروند و «خوشبو» میخواهند که مراد اسفند است و چون عطار پی آن برود باز میگریزند و سپس بدکان سومی که رو بقبله باشد میروند و مقداری کندرو اسفند میخرند و در خانه برای دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود میکنند.

قلیا سودن : یکی از وسایل دفع جادو در شب چهارشنبه سوری قلیا سودن است اندکی قلیای خشک در هاون برنجین کوچکی میریزند و هفت دختر نابالغ دسته میزنند و با آب میسایند و بر آن بول میکنند و آن آب را در چهارگوشه صحن خانه ای که آن را جادو کرده اند میریزند و یقین دارند که به همین تدبیر جادو باطل میشود.

 


آش بیمار: در خانه ای که بیماری باشد شب چهارشنبه سوری باید در شفای او کوشید که بیماری او بسال دیگر نرسد برای این کار آشی میپزند که در میان زنان به اسم «آش بیمار» یا «آش امام زین العابدین بیمار» معروف است باید بادیه مسین بدست گرفت و با قاشق بدرخانه ای یا به در اطاق همسایه رفت و چنانکه او نداند که این خواهش از جانب کیست با آن قاشق بر آن ظرف مسین کوبید و صاحب خانه یا اطاق وجداناً مکلف است که چیزی که بتوان در آش ریخت مانند آرد یا برنج یا غلات و بنشن و پیاز و هر چه از این قبیل در خانه موجود باشد و اگر نیست چند شاهی پول در آن ظرف بریزد. هر چه در ظرف ریخته میشود باید در ترکیب آش داخل شود و اگرپول در آن ظرف دریوزه گری ریختند با آن پول باید لوازم آش را تدارک دیده و از آن آش بیمار را داد و بازمانده  آن رابه تهی دستان رهگذر داد و همین آش هر دردی را شفا می بخشد.

فال گرفتن با بولونی : یکی از شیرین ترین آداب چهارشنبه سوری که بیشتر جنبه بازی و تفریح گوارایی دارد فال گرفتن با بولونی است . بولونی کوزه دهان گشاد کوچکی است که در خانه های ما فراوان است و در آن ادویه  خشک یا ترشی ومربا و غیره میریزند زنان و دختران جوان گرد یکدیگرجمع میشوند و کوزه ای را می آورند هر کس هر چه همراه خود دارد و نشانه ای از او بشمار میرود در آن بولونی می اندازد و اشعار مختلف در وصف الحال که بتوان بدان تفال کرد بر قطعه های کاغذ مینویسند و تا کرده در بولونی میاندازند سپس دختر نابالغی را میخوانند و او دست در بولونی میکند و پاره ای کاغذ را بیرون می آورد و یکی از حاضران شعری را که بر آن نوشته است میخواندسپس همان دختر یکی از آن اشیاء را بیرون می آورد و ارائه میدهد و آن شعر که خوانده شده است فالی است که در حق صاحب آن نشانی زده اند در اصفهان یک سرمه دان و یک آئینه  کوچک نیز علاوه بر آن اشیاء در بولونی میاندازند و با دیوان حافظ تفأل میکنند یعنی هر چیزی که از بولونی بیرون آمد برای صاحب آن فالی از دیوان حافظ میزنند. ( لغت نامه دهخدا)

 

 

آداب و رسوم چارشنبه سوری در شهرهای مختلف ایران در قرون گذشته :

تهران: کامل ترین مجموع  آداب چهرشنبه سوری بوده است  و مردم تهران تمام رسوم متداول را حفظ کرده اند.

شیراز: آتش افروختن در معابر و خانه ها، فالگوش ، اسپند سوختن ،نمک گرد سر گرداندن ! در موقع اسفند دود کردن و نمک گردانیدن اوراد مخصوصی است که زنان میخوانند، قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ است و در آنجا نیز توپ کهنه ای است که مانند توپ مروارید تهران زنان از آن حاجت میخواهند.

کرمانشاه : مراسم چهارشنبه سوری چندان جالب دقت نیست و تنها چیزی که مرسوم است همان پریدن از روی آتش است .

اصفهان : آتش افروختن در معابر؛ کوزه شکستن ، فالگوش ؛ گره گشایی و غیره کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در طهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد و شکوه شب چهارشنبه سوری در اصفهان از تمام شهرهای ایران بیشتر است .

مشهد: گره گشایی ؛ آتش افروختن ؛ کوزه شکستن و آتش بازی متداول است و علاوه بر آن تفنگ خالی کردن نیز معمول است و در هر خانه ای یکی دو تیر تفنگ میاندازند. در سایر شهرهای خراسان نیز چنین است .

زنجان : آتش افروختن ، فالگوش و کوزه شکستن معمول است و در کوزه شکستن اختصاصی که مردم زنجان دارند این است که پولی با آب در کوزه میاندازند و از بام زیر میافکنند. دیگر از خصوصیات مردم زنجان این است که دخترانی را که میخواهند زودتر شوهر بدهند به آب انبار میبرند و هفت گره بر جامه ایشان میزنند و پسران نابالغ باید آن هفت گره را بگشایند. یکی از آداب دیگر مردم زنجان این است که از روزنه  بخاریها یا اجاقهای خانه طنابی داخل اطاق میکنند و بوسیله آن طناب چیزی طلب میکنند صاحب اطاق مکلف است اولین چیزی که در دسترس او بود بر طناب ببندد و چون طناب را بالاکشیدند بوسیله آن چیزی که بر طناب بسته اند فال میگیرند مثلاً اگر جاروبی بر طناب بسته باشند از آن فال بد میگیرند که خانه خراب خواهد شد و خانه ایشان را جاروب خواهند کرد و اگر پاره نانی ببندند فالی نیک میگیرند که وفور نعمت خواهد بود و اگر شیرینی به طناب ببندند نشانه شیرین کامی است .

 


تبریز: آتش بازی و گره گشایی از قدیم معمول بوده است آتش افروختن در این اواخر متداول شده است . آجیل و میوه خشک خوردن از ضروریات است و ترک نمیشود اگر دوست یامهمان و تازه واردی داشته باشند باید حتماً شب چهارشنبه سوری خوانچه ای از آجیل و میوه خشک برای او بفرستند دیگر از خصوصیات مردم تبریز آن است که از بام خانه ها بر سر عابرین آب میپاشند این عادت از آداب بسیارقدیم نژاد ایرانی است و در زمان ساسانیان معمول بوده است که در جشن نوروز مردم بر یکدیگر آب میپاشیده اند. و هنوز در میان ارمنیان و زردشتیان ایران هم معمول است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند. در تبریز هم در میدان ارک توپی است مانند توپ مروارید طهران که زنان به آن متوسل میشوند. در آذربایجان مخصوصاً در شهر تبریز تیر انداختن در شب و چهارشنبه سوری بسیار متداول است و حتی بدرجه ای در این باب مبالغه می کردند که سابقاً در هر کجا فوج سربازی بود می بایست در آن شب صف بکشند و دسته جمع تیر بیندازند و صاحبمنصبان نمیتوانستند افواج خود را از این کار مانع گردند.

ارومیه: شب چهارشنبه سوری بر بام خانه ها میروند و کجاوه ای را که زینت کرده و آرایش داده و بر آن طاقه شال کشمیری کشیده و آئینه بسته اند با طنابی از بام بسطح خانه فرود می آورند و میگویند: «بکش که حق مرادت رابدهد» کسی که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه شیرینی و آجیل شور و شیرین و میوه خشک بریزد و پس از آنکه چیزی در آن ریختند با طناب آن را بالا میکشند و بخانه دیگر میبرند مخصوصاً دامادی که تازه زن گرفته و هنوز عروسی نکرده است موظف است که چنین کجاوه ای ببام خانه عروس ببرد و اگر نتوانند از بام بالا روند باید به پشت در روند و در پشت در پنهان شوند که کسی نبیند و آن کجاوه را در اطاق بیندازند و بهمین نهج چیزی طلب کنند. ( لغت نامه دهخدا)

 


**واضح و بدیهی است که اکثر این رسوم امروزه در میان مردم جایگاه و شانی ندارند و صرفا جهت اطلاع رسانی از آداب و رسوم گذشته در این مطلب گنجانده شده است و ذکر آن ها دلیلی بر تایید آن ها نیست.

 

آسیب شناسی چهارشنبه سوری:

یافته های پژوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش ، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود.

 


 رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نظیر آنچه که امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم، در هیچ کدام از این آیین ها دیده نمی شود. بهتر است بگوییم، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی ، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند. پس امیدوارم دوستان عزیز با خواندن این مطالب، زیبایی این رسم کهن ایرانی را با انجام کارهای خطرناک و استفاده از وسایل خطرناک آتشبازی خراب نکنند . (سایت خبر آنلاین) با امید به چهارشنبه سوری زیبا، فرهنگ ساز و به دور از هر گونه خطر احتمالی.

 

چهارشنبه سوري ديروز، چهارشنبه سوزي امروز

اگر به مهندسي اسلامي در ساختار فرهنگي سده‌هاي گذشته ايران دقيق شويم، ويرايش‌هايي برخاسته از “نخبگي واقعي” را شاهد خواهيم بود که که پژوهنده را به ياد نوابغي چون ميرداماد، فيض کاشاني، شيخ بهايي، ملاصدرا و علامه مجلسي مي‌اندازد. دانشمندان مصلح اسلامي “هفت شين” ايراني را با ظرافتي تامل برانگيز به “هفت سين” ايراني تغيير دادند.
تمام آيين‌هاي ايراني با آيين‌هاي اسلامي تلفيق و آميزه اي زيباتر از پيش خلق شد و پيش روي مردم قرار گرفت و مردم نيز اين فرهنگ غني تر شده را با آغوش باز پذيرفتند حال اينکه خراب کردن بسيار آسانتر از ساختن بود ولي دانشمندان اسلامي مي‌دانستند “گمگشتگي فرهنگي و تاريخي” چه عوارضي براي ملت بي هويت به بار خواهد آورد! چرا که ما “مسلمانان عرب” نبوديم؛ ما “مسلمانان ايراني” بوديم.

اين مهندسي دقيق و ظريف نخبگان را، در دعاي اسلامي تحويل سال ايراني و در بسياري از مناسبات ديگر شاهديم. در شب يلدا نيز صله رحم يکي از متعارفات يلداست.

تفال به حافظ و قرآن نيز باز در شمار رفتارهاي اسلامي در اين آيين ايراني است. از سه دهه پيش برخي بدون اينکه نسخه اي براي چهارشنبه سوري بپيچند، راه آسان يعني خراب کردن را برگزيده اند.آيا نبايد از علماي نخبه سده‌هاي گذشته درس تلفيق اسلام در آيين تاريخي را بياموزيم ؟

پريدن از روي آتش يک آيين پر نشاط خانوادگي و فاميلي بوده که در واقع با هر بار انجام آن، از خداي يگانه، استمداد سلامتي مي‌شود.ولي آن ستيزه‌ها و برگزيدن راه آسان، نسخه‌اي نبود که به فراموشي اين آيين ايراني مبدل شود بلکه اين آيين قابل ويرايش ايراني را ناخواسته به دست اغيار سپرديم تا آنان ويرايش دلخواه خود را بر آن اعمال کنند.
اينک شاهديم که اين سنت کهن به رفتارهاي خشونت بار و تنفر انگيز و بيگانه مبدل شده است و بيننده آگاه به فرهنگ چهارشنبه سوري، اذعان خواهد داشت که منفجر کردن بمب‌هاي صوتي و آزار و اذيت‌هاي بيمارگونه، بيشتر به بد مستي اراذل و اوباش شباهت دارد تا به آيين مهرورزي و خردمندانه چهارشنبه سوري. در اين روزگار مردمي را مي‌بينيم که خشن‌ترين لباس‌هاي خود را مي‌پوشند و با ظاهري شبيه به رمبو، بمب‌هاي صوتي و مخرب در دست و جيب، به استقبال خطرات جاني و مالي مي‌روند. صداي آژير آمبولانس‌ها و اتومبيل‌هاي پليس را مي‌شنويم.
گاه مردم آسيب ديده به مهاجمان فحاشي مي‌کنند و گاه با آنان گلاويز مي‌شوند.بسياري از مردم عزيزان خود را در اين روز در خانه حبس مي‌کنند تا از گزند اوباش و اراذل در امان بمانند.

ادارات، سازمان‌ها و مراکز آموزشي، کارکنان و محصلين خود را زودتر ترخيص مي‌کنند تا مبادا در غوغاي اين سنت به هم ريخته، آسيب ببينند.
به راستي اگر با «ماشين زمان»، يکي از شرکت‌کنندگان چهارشنبه سوري در چند دهه گذشته را به چهارشنبه سوري اين ايام بياوريم، واقعا چه تصوري از مراسم فعلي خواهد داشت؟ شايد فکر کند که بين ديوانگان يک محله، جنگي داخلي اتفاق افتاده است و اگر کسي به او بگويد که اين همان آيين چهارشنبه سوري است مسلما هم به حال اين سنت از دست رفته و هم به حال مردم محروم از چهارشنبه سوري واقعي، تاسف خواهد خورد. اين فراز مي‌تواند يک ايده آسيب شناسانه براي توليد يک فيلم سينمايي باشد که در جهت فرهنگ‌سازي اين آيين ويران شده به کار گرفته شود. باور عمومي جامعه بر اين است که چهارشنبه سوري سنتي مبتني بر باورهاي زرتشتيان است حال اينکه زرتشتيان روشن کردن آتش در کوي و برزن و پريدن از روي آن را گناه و عملي ناهنجار مي‌دانند و چهارشنبه سوري متعارف در نزد ايرانيان را جزو آموزه‌هاي ديني خود نمي‌شناسند. اين سنت ديرينه در ميان باقيمانده اقوام آريائي رايج بوده و از ساليان بسيار دور تا امروز ادامه پيدا کرده است و اينک که دمل چرکين خشونت و دگرگوني نامطلوب، در اين آيين کهن محرز شده است بيش از پيش ورود نخبگان فرهنگ ساز را به استمداد مي‌طلبد. (روزنامه ابتکار)

 

آسیب شناسی چهارشنبه سوری:

سوختگی: در یك مراسم آتش بازی اولین مشكلی كه به ذهن هر كسی می رسد سوختگی است. سوختگی در اثر بوته های خشك خیلی شدید نیست. اما سوختگی چهارشنبه سوری این روزها كه انواع مواد محترقه استفاده می شود به این آسانی ها خوب شدنی نیست. طبق آمار حادثه دیدگان در چهارشنبه سوری سال گذشته بیش از همه دچار سوختگی درجه یك و سطحی شدند و پس از آن سوختگی درجه ۲، پارگی، زخم و خراشیدگی و سوختگی درجه ۳ كه شدیدترین نوع سوختگی است، قرار دارد. سوختگی های ناشی از بازی با مواد محترقه خطرناك در چهارشنبه سوری دارای دو نوع عوارض هستند. برخی از آن ها به عنوان عوارض زود رس مطرح هستند و برخی در دراز مدت بر افراد عوارض ایجاد می كند. قطع عضو بدن از عوارض زودرس سوختگی ها است. عفونت ثانویه در محل زخم ناشی از سوختگی یك عارضه زودرس دیگر است. مشكلات روحی و عصبی از عوارضی است كه فرد دچار سوختگی در طولانی مدت به آن مبتلا می شود.

 


نكته مهم: در صورتی كه لباس شما آتش گرفت از دویدن خودداری كنید و بلافاصله بر روی زمین بغلتید. پتو وسیله مناسبی برای خاموش كردن فردی است كه لباسش آتش گرفته. استفاده از آب هم در این مواقع كمك كننده است ولی هرگز با استفاده از كپسول های آتش نشانی اقدام به خاموش كردن افراد نكنید. بد نیست بدانید سوختگی ها به ویژه سوختگی هایی كه از شدت بیشتری برخوردار است موجب دفع الكترولیت های بدن نظیر سدیم، پتاسیم بدن می شود كه دفع این الكترولیت ها نیز منجر اختلال فعالیت كلیه ها خواهد شد. دفع الكترولیت های بدن موجب می شود كه میزان اوره در بدن افزایش یابد كه این امر موجب از بین رفتن كلیه ها و به تدریج موجب دیالیزی شدن فرد نیز می شود. برای جلوگیری از این مسئله در مراكز درمانی بیمار را تحت معالجه با سرم هایی قرار می دهند كه به میزان مورد نیاز سدیم پتاسیم و سایر املاح را داراست با این وجود در برخی موارد درمان ها موثر واقع نمی شود و فرد كلیه خود را از دست می دهد.

آسیب های چشم: كوری چشم در صورت اصابت مستقیم تركش های ناشی از انفجار مواد محترقه یكی از مواردی است كه زیاد در چهارشنبه سوری دیده می شود. میزان كوری ها ایجاد شده به حدی است كه عنوان نابینایی در چهارشنبه سوری را به خود اختصاص داده است. بر اساس آمار موجود ۴۴ درصد از آسیب هایی كه در این مراسم وارد می شود، در چشم راست، ۷۳ درصد در چشم چپ و ۹۱درصد در هر دو چشم است، كه ۲۶ درصد آسیب ها به دلیل نارنجك، ۵۱ درصد به دلیل سیگارت و ۶ درصد نیز به علت فشفشه اتفاق می افتد. هم چنین ۵۸ درصد آسیب دیدگان مردانی با میانگین سنی ۷۱ سال بوده اند. مراجعه سریع به چشم پزشك در صورت برخورد هر شیئی با چشم می تواند شدت ضایعه را كاهش دهد. در موارد خفیف با انجام مراقبت های طبی یا انجام اعمال جراحی می توان بینایی فرد را به او بازگرداند ولی متاسفانه در موارد شدید چاره ای جز تخلیه چشم باقی نمی ماند.

نكته مهم: بعد از هر گونه آسیب به چشم تنها كاری كه باید بكنید آن است كه چشم را با یك كاور، بدون آن كه با خود چشم آسیب دیده تماس داشته باشد بپوشانید و بیمار را سریعا به یك مركز چشم پزشكی بفرستید.

ضایعات پوستی و ریوی: باید توجه داشته باشید كه هیچ ماده شیمیایی غیر خطرناكی وجود ندارد. نیترات پتاسیم، كلرات باریم، ارسنیك، نیترات سالیسیوم و پركلرات پتاسیم به كار رفته در مواد محترقه و منفجره به علت تركیب با اكسیژن و كربن همگی به نوعی خطرناك هستند و ممكن است حتی هنگام كار و تهیه، عوارضی را برای كارگران به همراه داشته باشد. به عنوان مثال مواد شیمیایی با پایه كلروكلرات به لحاظ درجه آتش گیری بسیار پایین ناراحتی های پوستی ریوی ایجاد می كند؛ حتی در مقیاس بالاتر آثار خونی را بجا می گذارند. دردهای شكمی، سرگیجه، حالت استفراغ و اسهال و در برخی موارد ناراحتی های تنفسی پیشرفته از آثار این مواد شیمیایی برای تولید كنندگان است. تماس با تركیبات نیتراته سبب خوردگی پوست می شود. حساسیت های پیشرفته بر روی غشای پوستی و حتی در صورت جذب از راه پوست سوختگی های پیشرفته پوست از عوارض تركیبات نیتراته است. تركیبات ذوب شده نیترات پتاسیم و سدیم می تواند سوختگی های شدیدی را به وجود آورد، بیان كرد: خستگی های بسیار شدید، سرگیجه و تنفس كوتاه از عوارض تماس با این تركیبات است این در حالیست كه تماس تنفسی با تركیبات سولفوره مسمومیت هایی را به بار خواهد آورد. تنفس پودرهای گوگردی هم آثار تنفسی، سرفه های شدید و تنگی نفس را در پی دارد. در صورتی كه مواد شیمیایی با پوست شما برخورد كرد بلافاصله آن را با آب فراوان شستشو دهید و به یك مركز درمانی مراجعه كنید.

صداهای مرگبار: بسیاری از جوانان از ایجاد صداهای مهیب در این شب لذت می بند و به نوعی برای ایجاد صدای بلندتر با یكدیگر رقابت می كنند و اصلا فكر نمی كنند كه صداهای مهیب و ناهنجار سبب بروز ناراحتی های روحی روانی، سكته های قلبی در افراد مسن و حتی سقط جنین در زنان باردار می شود.

نكته مهم: اگر پس از شنیدن صدای بلند ناهنجار دچار تپش قلب یا وزوزگوش یا كاهش شنوایی و علا یمی شبیه این شدید، تنها كاری كه باید بكنید این است كه در یك فضای آرام استراحت كنید. در صورتی كه علا یم بیش از ۴۲ساعت ادامه یافت به پزشك مراجعه كنید.

 

چند توصیه مهم:

با رعایت چند نكته ساده می توانید چهارشنبه سوری خاطره انگیز و سلامتی را بگذرانید.

۱) هرگز مواد سوختنی و ترقه در مقادیر كم یا انبوه در منزل نگهداری نشود.

۲) از آتش زدن لاستیك، هیزم و كارتن خالی در واحدهای مسكونی یا در معابر، كوچه و خیابان خودداری كنید. چرا كه ضمن ایجاد آلودگی های شدید در هوا سایر خطرات را در پی دارد.

۳) آتش بازی در نزدیكی وسایل نقلیه كه حامل بنزین و مواد سوختی هستند، در صورت كمترین نشت و حتی در شرایط عادی، این وسایل را به بمبی تبدیل می كند كه چاشنی انفجار آن كشیده شده است.

۴) در صورت روشن كردن آتش، توصیه می شود آتش در حجم كم باشد و از ریختن مواد سریع الاشتغال نظیر نفت، بنزین و سایر مواد اشتغالزا بر روی آتش به شدت خودداری شود.

۵) وجود یك كپسول خاموش كننده آتش نشانی پودری در نزدیك محوطه آتش ضروری است.

۶) از پرتاب فشفشه و موشك بر روی شاخه درختان، پشت بام و بالكن منازل خودداری شود.

۷) قبل از ترك محل روشن كردن آتش، حتما از خاموش بودن آن مطمئن شده و توسط آب، باقی مانده آن را كاملا سرد كرده و جمع آوری كنید.

۸) در صورت بروز هرگونه حریق یا حادثه، ضمن حفظ خونسردی در اسرع وقت با شماره تلفن ۵۲۱ ستاد فرماندهی سازمان آتش نشانی تماس گرفته و مراتب را با ذكر نوع حادثه و نشانی دقیق اطلاع دهند.

۹) بسیاری از كودكان به دور از چشم والدین مواد را خریداری و در جیب، كیف و یا كمد نگهداری می كنند كه به علت درجه آتش گیری پایین به زودی مشتعل و خسارات فراوان جانی و مالی را به بار می آورند.

۱۰) از انداختن ظروف تحت فشار مثل كپسول ها، اسپری های حشره كش و …. به داخل آتش خودداری كنید زیرا به علت دارا بودن خاصیت انفجاری ذرات آن پرتاب و به داخل چشم وارد می شود

۱۱) هنگام استفاده از فشفشه دستان تان را باز نگه داشته و از جلوی صورت دور نگه دارید تا دچار سوختگی نشوند. سایت تبیان

 نظر دهید »

ذکر روزذکر ،

24 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
ذکر روزذکر ،
 نظر دهید »

سخن یار

23 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
سخن یار

به گزارش زمان،  آیت الله العظمی بهجت همیشه توصیه شان این بود که در تمام امور و در تمام جهات و در تمام زندگی فقط خدا را حاکم بدانید و بس. هیچ کس دیگر کاره ای نیست. این نصیحت کلی دائمی و شبانه روزی ایشان بود. فقط او و بعد اوست که همه چیز را درست می کند. اگر کسی بتواند اینگونه باشد زندگی الهی ای دارد.

 نظر دهید »

فاطمه زهرا(س)

23 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
فاطمه زهرا(س)

اشاره
نخستین روز از آخرین ماه سال قمری، سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچ گاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد. علی علیه السلام ، پیشوای پارسایان با فاطمه علیهاالسلام ، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا، والاترین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت. برکت این ازدواج، عمری به گستردگی آفتاب دارد؛ هم چنان که یاد و نام آن در تاریخ برای همیشه مانا گردید. اول ذیحجه، روزی مبارک برای همه نوگامانی است که دل به زندگی فاطمی علیهاالسلام داده اند تا شادی خود را با خاطره همیشه روشن آن روز مبارک، پیوند زنند.

فاطمه علیهاالسلام ، برترین بانو
فاطمه علیهاالسلام به نه سالگی رسیده بود. رشد جسمانی مناسب آن حضرت و رشد وکمال عقلی بانوی فضیلت ها، سبب شده بود که با وجود کمی سن، گوی سبقت از همه برباید و یکه تاز میدان فضیلت ها گردد. ایمان والا، پارسایی بی نظیر، آگاهی، ذهن سرشار و هوش فراوان و نیز بهره مندی از زیبایی، وی را از همه دختران دیگر ممتاز ساخته بود. توجه و مهرورزی بی پایان رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز بر امتیازات او افزوده بود. کمالات بی شمار فاطمه علیهاالسلام ، دختر محمد صلی الله علیه و آله آخرین فرستاده خدا باعث شد تا سرشناسان شهر، به رسم دیرین عرب او را از پیامبر خواستگاری کنند.

عروس بی همت
اشراف عرب دختران خود را به کسانی می دادند که در قبیله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند. روی این عادت دیرینه، اشراف و بزرگانی اصرار داشتند که با دختر گرامی پیامبر، فاطمه علیهاالسلام ازدواج کنند؛ غافل از آنکه این دختر با همه دختران دیگر فرق داشته و به موجب آیه مباهله مقام بلندی دارد. فاطمه علیهاالسلام به تصریح آیه تطهیر معصوم بود و شوهری جز معصوم نمی توانست داشته باشد؛ از این رو، پیامبر از طرف خدا مأمور بود که در پاسخ خواستگاران بگوید ازدواج فاطمه باید به فرمان خدا صورت گیرد.

کسی مانند زهرا علیهاالسلام
سفارش اسلام در ازدواج، توجه به هم شأنی عروس و داماد است، و یکی از مهم ترین موارد هم شأنی، هم ترازی در ایمان و اسلام است. در جریان ازدواج حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز افراد زیادی خواهان ازدواج با ایشان بودند؛ کسانی که از جایگاه اجتماعی یا اقتصادی بالایی برخوردار بودند، ولی همه آنها با جواب رد روبرو شد. تقدیر الهی برای فاطمه علیهاالسلام برتر از آن بود که فکرهای مادی می انگاشتند.

اصحاب پیامبر فهمیده بودند که جریان ازدواج فاطمه علیهاالسلام آسان نیست و هر فردی نمی تواند با او ازدواج کند؛ هرچند جایگاه مادی و اجتماعی بالایی داشته باشد. شوهر فاطمه علیهاالسلام باید شخصیتی باشد که از نظر کمالات معنوی و سجایای اخلاقی، پشت سر پیامبر بوده و چنین فردی کسی نبود غیر از علی بن ابی طالب علیه السلام ، همراه همیشه پیامبر صلی الله علیه و آله .

عشق علی علیه السلام
پاسخ های منفی پیامبر صلی الله علیه و آله و دخترش فاطمه علیهاالسلام ، و نیز توجه ویژه آن حضرت به علی بن ابی طالب علیه السلام ، جمعی را بر آن داشت که برای این وصلت سهمی ایفا کنند. به همین دلیل روزی به در خانه علی علیه السلام آمدند تا او را برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام تشویق کنند. او در منزل نبود. دانستند که در نخلستان مشغول آبیاری است. به آنجا روانه شدند و حضرت را مشغول کار دیدند. یکی از آنان پیشنهاد خواستگاری را مطرح کرد. چشمان علی علیه السلام پر از اشک شد و فرمود: «احساساتم را به هیجان آوردی و آرزوی دیرینه ام را بیدار کردی. به خدا سوگند فاطمه مورد خواست و رغبت من است، ولی چه کنم که دستم خالی است». آن مرد گفت: تو می دانی که همه دنیا نیز پیش خدا و پیامبرش ناچیز است و پیامبر به مال و ثروت چشم ندارد. علی علیه السلام کار آب دهی نخلستان را رها کرد،شترش را به خانه آورد و آن را بست و خود را برای رفتن به خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله آماده کرد.

علی علیه السلام در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله
هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. علی علیه السلام در زد. ام سلمه پرسید: کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد: «در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر صلی الله علیه و آله مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر صلی الله علیه و آله که خود علی علیه السلام را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود: «می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است».

مرا بپذیر!
علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد: «پدر ومادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خداسوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه علیهاالسلام گذاشت.

سکوتی برتر از سخن
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ماجرای خواستگاری پسر عموی خویش، امام علی علیه السلام را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «دختر عزیزم! تو علی را خوب می شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟»

فضای اتاق لحظاتی غرق در سکوت بود؛ سکوت از سر حیا. فاطمه خاموش ماند و چیزی نگفت. نغمه تکبیر پیامبر بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست». واکنش فاطمه علیهاالسلام در برابر خواستگاران قبلی، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتی بود، اما این بار با سکوت خود صد سخن گفت و روی خود را هم بر نگرداند. آن حضرت صلی الله علیه و آله نزد علی علیه السلام که در انتظار پاسخ بود برگشت و رضایت فاطمه علیهاالسلام را خبر داد.

مهر علی علیه السلام ؛ مهریه زهرا علیهاالسلام
مشخص کردن میزان مهریه، از شرایط عقد در اسلام است. حضرت محمد صلی الله علیه و آله که نخستین مجری دستورات اسلام بود، در پیوند دخترش با حضرت علی علیه السلام ، از داماد آینده اش پرسید: آیا برای این ازدواج اندوخته ای داری؟ علی علیه السلام پاسخ داد: شما از وضعیت من به خوبی آگاهید. تمام دارایی من شمشیر، زره و شتر آبکشم است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: شمشیرت را برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ شتر هم برای انجام کارهای روزمره و امرار معاش می خواهی؛ ولی این زره (پیراهن جنگی) رابفروش و پولش را برایم بیاور. علی علیه السلام زره را به پانصد درهم فروخت و پول را به عنوان مهریه همسرش نزد پیامبر آورد تا برای ازدواجشان هزینه کند. بدین ترتیب مهریه برترین بانوی دنیا تعیین شد و پیام مهرآفرین آن برای همه دختران مسلمان باقی ماند. این مبلغ به عنوان سنت قرار گرفت و هر یک از اهل بیت علیهم السلام میزان مهریه همسران خود را به همین مقدار مشخص می کردند.

شفاعت، مهریه معنوی
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ازدواج دخترش را به ساده ترین و راحت ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند. مهریه پانصد درهمی برای فاطمه علیهاالسلام مهتر زنان نیز، به همین هدف صورت گرفت.

در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می خوانیم که حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیهاالسلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.

خطبه عقد
سال دوم هجری بود. برای اجرای خطبه عقد، امام علی علیه السلام به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به مسجد رفت. همچنین پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت کوتاهی همگی در مسجد جمع شدند. پیامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترین بانوی اسلام را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: «خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد».

دوره نامزدی
امام علی علیه السلام در خاطره ای زیبا، پایان دوره نامزدی اش را چنین بیان می کند: «یک ماه از اجرای خطبه عقدمان گذشت. در این یک ماه با رسول خدا نماز می خواندم و به خانه ام برمی گشتم و در این یک ماه درباره ازدواج سخنی به ایشان نگفتم. پس از یک ماه، همسران پیامبر به من گفتند: نمی خواهی درباره آوردن فاطمه علیهاالسلام به خانه خودت با پیامبر صحبت کنیم؟ گفتم صحبت کنید. آنها به محضر حضرت رفتند و عرض کردند: علی علیه السلام دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن! پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: چرا خود علی علیه السلام همسرش را ازمن نمی خواهد؟ ماتوقع داشتیم که خودش اقدام کند. من عرض کردم: ای رسول خدا! حیا و شرم مرا از سخن گفتن در این باره باز می دارد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخنان، با برگزاری مراسم ازدواج موافقت کرده، به همسران خود دستور تهیه مقدمات آن را داد.

سفره با برکت علی علیه السلام
مقدمات جشن ازدواج فاطمه علیهاالسلام فراهم گردید و برای دادن ولیمه عروسی هماهنگی های لازم به عمل آمد. داماد به مسجد رفت تا مؤمنان را برای صرف غذای عروسی دختر پیامبر صلی الله علیه و آله دعوت کند. جمعیت در مسجد موج می زد. علی علیه السلام نتوانست تنها عده ای را از جمع برگزیند؛ به همین خاطر با صدای بلند به همگان اعلام کرد که: «دعوت مرا به ولیمه عروسی فاطمه بپذیرید». تمام جمعیت حرکت کردند. کمی غذا و زیادی جمعیت، داماد پیامبر را نگران کرده بود. از حضرت کمک خواست. پیامبر صلی الله علیه و آله که شرمندگی علی علیه السلام را دریافته بود، فرمود: «دعا می کنم خداوند به غذا برکت دهد». از برکت دعای ایشان، چهار هزار نفر از آن غذا خوردند و سیر شدند. سپس پیامبر کاسه ای طلبید و غذایی در آن ریخت و فرمود: «این هم برای فاطمه و شوهرش».

خانه ای پر از مهر
زندگی مشترک علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانه ای ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد. یاد خدا چلچراغ خانه آنها بود و غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرا علیهاالسلام رازدار علی علیه السلام بود و علی علیه السلام پناهگاه فاطمه علیهاالسلام ؛ تا آنجا که حضرتش با نگاهی به زندگی خویش فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ اونیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد».

خانه گِلی و گُل های یاس
فاطمه زهرا علیهاالسلام و همسر بزرگوارش، زندگی را در خانه ای گِلی آغاز کردند، اما زیباترین گل های یاس در همان خانه پرورش یافتند. حضرت امام خمینی رحمه الله با اشاره به این مطلب می فرماید: «یک کوخ چهار ـ پنج نفری در صدر اسلام داشته ایم و آن، کوخ فاطمه زهرا علیهاالسلام است. برکات این کوخ چند نفری آن قدر زیاد است که عالم را از نورانیت پر کرده است. کوخ نشینان این کوخ محقر، در مراتب معنوی آن قدر بالا بودند که دست ملکوتی ها هم به آنها نمی رسد. جنبه های تربیتی این کوخ، آن قدر والا بوده است که همه برکات در بلاد مسلمین، خصوصا در مثل بلاد ما، همه از برکات آنهاست».

همسران نمونه
سراسر زندگی مشترک امام علی علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام ، سرشار از مشق های نیکوست. مقام معظم رهبری، در تحلیلی زیبا، از نقش حضرت زهرا علیهاالسلام در فعالیت های تأثیرگذار همسرش چنین یاد می کنند: «در طول ده سالی که پیامبر در مدینه بود، حدود نه سال، جنگ های کوچک و بزرگی ذکر کرده اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آنها امیرالمؤمنین هم بوده است. حالا شما ببینید، او [حضرت زهرا علیهاالسلام [خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می ماند… از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند… در حالی که دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می کند.

ببینید انسان چه روحیه قوی ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه ها را به آن خوبی تربیت کند… فاطمه زهرا علیهاالسلام این گونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند».

 نظر دهید »

تربیت کودک

23 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
تربیت کودک

چرا فرزندم کتک میزند؟
در ۲ تا ۳ سالگی کودک گاهی رفتارهایی دارد که مورد قبول خانواده نیست بنابراین باید بعد از یافتن علت راه‌های مقابله با این رفتارهای نامناسب را بیابید.

شاید عصبانی است

عصبانیت شایع‌ترین مشکل بچه‌هاست. این عصبانیت در واقع تجلی درد و ناکامی کودک به دلیل ناتوانی او در کنترل جهان اطراف است. از آنجا که کودک نوپاست، هر چند احساسات او بسیار قوی است اما وسیله کافی برای ابراز ناامیدی را ندارد و همین او را بیش از پیش ناامید کرده و از عصبانیت منفجر می‌کند. در نهایت او با تنها وسیله‌ای که در اختیار دارد به دیگران حمله می‌کند یعنی با کتک زدن.

جلب توجه می‌کند

کودک نیاز به توجه دارد به‌طور معمول او ترجیح می‌دهد از راه‌های مثبت یعنی با انجام کارهای خوب این توجه را به‌دست آورد اما اگر تشویق کارهای خوب به اندازه کافی نباشد و کودک مورد بی‌توجهی قرار گیرد، برای او توجه منفی هم بهتر از بی‌توجهی است. کودکی که اغلب مورد غفلت واقع می‌شود ممکن است پس از مدتی کشف کند که اگر جنگ و دعوا راه بیندازد و دیگران را بزند در مرکز توجه دیگران قرار می‌گیرد.

ارتباط کلامی را یاد دهید

کودک باید بیاموزد که از کلمات برای بیان احساسات منفی‌اش استفاده کند. به کودک یاد بدهیم در زمان مناسب بگوید «الان عصبانی هستم!» وقتی کـودک بتواند احساسات خود را مستقیما و مانند افراد بالغ بیان کند، شیوه کتک زدن به تدریج متوقف می‌شود.

احساساتش را تصدیق کنید

کودک می‌زند چون نمی‌تواند احساسات خود را به ما منتقل کند. وقتی به احساسات کودک آگاه باشید و آن ‌را تصـدیق کنید، دیگر دلیلی برای کتک زدن وجود ندارد. مثـلا به او بگـویید «حتمـا از اینکه به تـو اجـازه نداده‌ام این‌کار را بکنی خیلی ناراحت هستی!» با این جمله به او نشان می‌دهید که احساس او را درک کرده‌اید و به او حـق می‌دهید که احسـاس عصبانیت کند و این طبیعی است. آنچه ما با این کار به او می‌آموزیم، این است که با روشی غیر از کتک زدن عصبانیت خود را ابراز کند.

الگوی خوبی باشید

کودکان اگر ببینند والدین آنها تنبیه بدنی را به‌کار می‌برند، بیشتر تمایل به کتک زدن بچه های دیگر پیدا می‌کنند. اگر راجع به رفتار خشن کودک نگران هستید، نباید به او اجازه دهید شما را در حال کتک زدن حتی به‌عنوان تنبیه ببیند.

هیجاناتش را برونی‌سازی می‌کند

۳ عامل وجود دارد که در بیماری‌ها باید به آن توجه شود؛ یکی رفتار انفعالی جدی است که در آن کودک کاری به کسی ندارد و برای خودش بازی می‌کند، دوم رفتار پرخاشگرانه و دیگری رفتار وسواس‌گونه است. اگر این ۳ نوع رفتار در کودکان مشاهده شود باید حتما با مشاور مشورت شود تا بررسی انجام و اطمینان حاصل شود که مسئله خاصی وجود ندارد. والدین باید توجه داشته باشند که هرکدام از این رفتارها باید در مدت طولانی با کودک همراه باشد تا نیاز به بررسی داشته باشد اما به طور کلی علل و درمان متفاوتی برای این نوع رفتار وجود دارد.

برونی‌سازی می‌کند

پسربچه‌ها یک مکانیسم دفاعی دارند که به آن برونی‌سازی کردن می‌گویند. به این معنا که اگر یک مشکل روان‌شناختی داشته باشند معمولا با درگیر شدن با محیط سعی می‌کنند آن مشکل را برطرف کنند یا هیجان منفی را کم کنند. در دخترها بیشتر به این صورت است که آنها را درونی‌سازی می‌کنند.

جلب توجه منفی می‌کند

عامل دیگر می‌تواند جلب کردن توجه منفی باشد. بی‌توجهی والدین می‌تواند برای کودکان تولید خشم کند و در این صورت رفتارهای ناسازگارانه‌ای از خود نشان می‌دهند. وقتی چنین رفتاری بروز می‌کند والدین مجبورند به آن رفتار توجه کنند. به این ترتیب کودک توجهی را که ندارد از این طریق کسب می‌کند و در او تقویت می‌شود.

اختلال بیش‌فعالی

مسئله دیگری که وجود دارد طیف اختلالات بیش‌فعالی و اختلال سلوک و نافرمانی مقابله‌ای است که اگر در تاریخچه خانوادگی چنین مشکلاتی وجود داشته باشد می‌تواند به ارث برسد و کودک از همان ابتدا حالت ناسازگارانه‌ای داشته باشد. سؤال مهم اینجاست که این کودک از قبل این حالت را داشته یا به تازگی این رفتار را شروع کرده، تاریخچه خانوادگی این کودک و شرایط خانوادگی در این رفتار کودک بسیار مهم است.

این یک نشانه است

نمی‌توان به صورت واضح درباره مشکل این کودک صحبت کرد چون طیف عوامل گوناگونی در بروز رفتار موثر است اما در میان پسربچه‌ها این یک نشانه است. ممکن است این رفتار در یک جایی از خانواده یادگیری یا تقویت شده باشد. ممکن است مادر افسرده هنگام رسیدگی به کودک پرخاش کرده باشد.

به این توصیه ها عمل کنید

توجه به بخشی از رفتار کودک که اتفاقا مثبت است می‌تواند بسیار موثر باشد.
در مقابل رفتار پرخاشگرانه صبر کنید و اجازه ندهید کودک خشم‌تان را تحریک کند.

 نظر دهید »

ذکر روزذکر ،

23 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
ذکر روزذکر ،
 نظر دهید »

تربیت کودک

22 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

نقاشی کودک و نوجوان
نقاشی کودک و نوجوان

 

برای والدین ، مربیان و روانشناسان نقاشی کودک یک پیام است. آنچه را که کودک نمی تواند از طریق گفتار به بزرگسالان منتقل کند از طریق نقاشی ابراز می کند. بررسی و درک زبان نقاشی یک کودک اطلاعات مفید و مطالب ناگفته بسیاری را برای متخصصینی که در تلاش برای درک جهان کودک هستند، فراهم می کند.

در آخرین دهه های قرن گذشته، تلاش متخصصین در این زمینه آغاز شد، و بسیاری از قوانین تفسیر نقاشی از خط شناسی برگرفته شده است.

خطوطی که کودک در نقاشی استفاده می کند، انعکاسی از دنیای هیجانی ، عاطفی اوست و نقاشی به تنهایی آینه ای است از جهان درونی کودک که به موازات بزرگ شدن کودک ،تغییر و تحول هشیاری او از دنیای اطرافش را انعکاس می دهد.

برای درک بهتر اطلاعات فراهم شده از نقاشی ، ابتدا می بایستی فرآیند رشد و تحول کودک و به تبع آن تاثیر این رشد بر خط و نقاشی را بررسی کنیم . از حدود یازده ماهگی مقارن با زمانی که کودک به راه می افتد و حفظ تعادل می کند. کودک بدون قصد خاص لکه ها و خطوطی را در فضای اطراف خود به وجود می آورد او کار را به خاطر لذتی که دارد انجام می دهد همان میل به کثیف کردن.

تحقیقات در مورد فعالیتهای روزمره کودکان مشخص نموده است نقاشی در حدود ۱۸ ماهگی در مجموعه رفتارهای کودک ظاهر می شود منتها با خطوط ناپخته و اولیه که اغلب ترسیم خطوط انحناداری است که از مرکز شروع شده و به بخشی از فضا ادامه می یابد.

این خطوط اغلب به صورت مارپیچ و حلزونی هستند و بدون اینکه قلم از کاغذ برداشته شوند کشیده می شود و به همین دلیل راحت تر کشیده می شوند. کشیدن خطوط زاویه دار که لازم است قلم از کاغذ برداشته شود سخت تر است و در این مرحل نیز نتیجه کشیدن برای کودک مهم نیست بلکه خود فعالیت کشیدن جالب و دوست داشتنی است در حدود دو سالگی است که کودک می تواند قلم را از کاغذ برداشته و نقاشی های او شامل هم خطوط منحنی و هم خطوط شکسته است .

نقاشی کودک و نوجوان

در حدود دو نیم سالگی کودک می تواند خطوط افقی و عمودی ، نقطه چین و دایره را ترسیم کند و پژوهش ها نشان داده است که در سومین سال زندگی کودک است که خطوط تقلیدی که از مرحله خط خطی کردن بالاتر است شروع می شود. تقریبا در سه سالگی است که کودکان سرتاسر جهان ، کشیدن آدمک را آغاز می کنند ،همان آدمک ابتدایی که والدین آموزش می دهند با یک دایره مرکزی و چند خط متصل که مشهور به آدمک وزغ گونه است ، این آدمک در ابتدا به دلیل تقلید از بزرگسالان چندان دارای دگرگونی یا ویژگی خاص نیست اما بعدها با بزرگتر شدن کودک دگرگونی ها و ویژگی های منحصر به فردی پیدا می کند که قابل تفسیر ا ست. در واقع با بزگتر شدن کودک و تجربه های او درباره اندام های بدن و دنیای پیرامونش است که آدمک ابتدایی او تحول پیدا می کند و دارای ویژگی های منحصر به فردی می گردد.

در حدود ۴ سالگی کودک می تواند با دقت و برای مدت زمان طولانی تری به نقاشی بپردازد و اغلب کودکان در این سنین به توضیح  شفاهی آنچه که کشیده اند تمایل دارند. در این سنین نقاشی کودکان فاقد جزئیات مهم است و هر چه برای کودک اهمیت زیادی داشته بادش آن را بزرگتر و مهم تر می کشد.

در حدود ۵ سالگی کودکان در نقاشی های خود می توانند از اشکال هندسی برای دادن ریخت به تجسم های خود استفاده کنند. در این سن بدون توجه به الگوها، آنچه در پیرامون کودک از نظر او دارای اهمیت است کشیده می شود. از این سن تا حدود یازده سالگی فقط گامهایی در جهت بهتر و کامل کردن نقاشی برداشته می شود.

از آزمونهای نقاشی می تواند به « تست ترسیم یک شخص» ، «ترسین یک منظومه خانوادگی» ، «تست درخت» ، «تست خانه، درخت، شخص » نام برد. تست نقاشی دو کاربرد دارند: یکی می توان میزان تحول یافتگی یا به عبارت دیگر سن عقلی را در کودکان مورد بررسی قرار داد که این نوع ارزیابی امروزه کمترین کاربرد را دارد زیرا برای ارزیابی هوش ابزارهای قوی تری وجود دارد . اما کاربرد دوم می توان در جهت بررسی عواطف به کار بست که در این مورد نقاشی کودک یکی از ابزار های قدرتمند در مسائل کودک و کشف دنیای عاطفی – هیجانی کودک در ارتباط با افراد اصلی زندگی اش می باشد.

در اینجا با نگاهی گذرا به بررسی نقاشی آدمک یک پردازیم، در واقع مسئله این است که آدمک کشیده شده توسط کودک نشان دهنده چیست؟ از نظر عده ای از پژوهشگران معرف خود شخص کودک است از دیگاه عده ای دیگر، معرف فردی است که بیشتر از همه مورد توجه کودک است. در واقع وقتی از کودک خواسته می شود که نقاشی آدمکی را بکشد. معمولا تصویری را که از خودش  دارد فرافکنی می کند اما گاهی هم نقاشی او معرف کسی است که در مقایسه با سایرین مورد علاقه یا نفرت اوست مثلا یکی از والدینش یا پدربزرگ مادربزرگ یا معلم مدرسه و … . اما جالب  آن است که حتی هنگامی که شخص دیگری را می کشد بازهم فرافکنی خود را در آن ترسیم نشان یم دهد که قابل بررسی است. اما عموما پژوهشگران معتقداند وقتی که از کودک می خواهیم آدمکی را بکشید خودش را می کشد و به عبارتی به بیان خویشتن در رابطه با محیطش می پردازد.

از نظر پژوهشگران اگر قرار است آدمک وزغ گونه تحول پیدا کند و دگرگون شود این تحول و دگرگونی در خلاء اتفاق نمی افتد بلگه در ارتباط با محیط و از طریق حرکات، احساسات و افکار یک فرد خاص متحول می شود. برای مثال ممکن است ملینا در ۳ سالگی مثل همه بچه های دنیا آدم وزغ گونه بکشد اما در حدود ۵/۴ سالگی آدمک که می کشد موها و گل سر او را بسیار مشخص و رنگ شده و بزرگ بکشد . ملینا خودش و مادرش موهای مجعد زیبا و خوش رنگی دارند ، ملینا همیشه برای موهای خاصش مورد توجه و تحسین بوده است این همان اثر خود در ارتباط با محیط است که در نقاشی ابراز می شود.

عده ای دیگر از پژوهشگران معتقد اند نقاشی کودک یا خود اوست یا نشان دهنده چیزی است که می خواهد باشد یا تصویر چیزی که نمی خواهد باشد . بنابر این همینشه در تعبیر و تفسیر آزمونها ی فرافکن بایستی مصاحبه ها و تاریخچه ها را مد نظر داشت. ملینا با توجه به موهای زیبا و تاریخچه ای که دارد چنین تفسیری از نقاشی اش برداشت می شود حال آنکه اگر چنین نقاشی را کودکی سرطانی که شیمی درمانی می کند ، بکشد نشان دهنده تاسف و اندوه او از دست دادن موهایش و آرزوی عمیق او برای داشتن موهای زیبا است.

لذا در تعبیر و تفسیر این چنین آزمونهای فردی با درجه علمی بالا و تجربه کافی قابل اعتماد است.

 نظر دهید »

ذکر روزذکر ،

22 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
ذکر روزذکر ،
 نظر دهید »

وفات ام البنین علیها السلام

21 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

مقدمه
سیزدهم جمادی الثانی، یادآور روزی غم انگیز است؛ روزی که در آن مادری فداکار و بانویی با عظمت از تبار دلاوران، به سوی معبود پر کشید. ام البنین، مادر پسرانِ علی علیه السلام ، بعد از عمری تلاش، شکیبایی و استقامتْ با اهدای چهار فرزند رشید به پیش گاه مولایش، حسین بن علی علیه السلام ، با دلی مالامال از محبت و عشق، راهی دیار دوست شد و در بقیع، آرام گاهِ خوبان، در جوار دیگر فرزند زهرا علیهاالسلام برای همیشه رحل اقامت افکند.

نام و مشخصات
نامش فاطمه و کنیه اش امُّ البنین (مادر پسران) است. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست. همسرش علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندانش عباس علیه السلام ، عبداللّه ، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفرْ در سرزمین کربلا و در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. آرام گاه وی در مدینه منوّره و قبرستان بقیع است.

ولادت ام البنین علیهاالسلام
در مورد تاریخ دقیق ولادت حضرت ام البنین اطلاعی در دست نیست و تاریخ نگارانْ سال ولادت او را ثبت نکرده اند، ولی یاد آور شده اند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل علیه السلام ، در سال 26 ق اتفاق افتاده است.

برخی از تاریخ نگارانْ زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت تخمین می زنند.

بانویی از تبار دلاوران عرب
تاریخ گواهی می دهد که پدران و داییان حضرت ام البنین از دلیران عربِ پیش از اسلام بوده و از آن ها به هنگام نبرد، دلیرْمردی های فراوانی نقل شده است که در عین شجاعتْ بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بوده اند، آن چنان که حاکمان زمانْ در برابرشان سرتسلیم فرود می آورند. اینان همانان هستند که عقیل ـ نسبْ شناس بزرگ عرب و برادر علی علیه السلام ـ به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: «در میان عرب از پدرانش شجاع تر و قهرمان تر یافت نمی شود».

انتخاب ام البنین علیهاالسلام برای همسری علی علیه السلام
بعد از شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، علی بن ابی طالب علیه السلام برادرش عقیل را ـ که آشنا به علم نسب شناسی عرب بود ـ فرا خواند و از او خواست که برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیری برای مولا به ارمغان آورد.

عقیل، فاطمه کلابیه را برای حضرت برگزید که قبیله و خاندانش، بنی کِلاب، در شجاعت بی مانند بودند، و حضرت علی علیه السلام نیز این انتخاب را پسندید.

خواستگاری از ام البنین علیهاالسلام
بعد از این که عقیل شجره نامه های اَعراب را بررسی و ام البنین را انتخاب کرد، حضرت علی علیه السلام ، او را نزد پدر ام البنین فرستاد. پدرخشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و موضوع را در میان گذاشت. ام البنین نیز با سربلندی و افتخارْ پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علی بن ابی طالب علیه السلام برقرار شد.

امام علی علیه السلام ، در همسرش عقلی سترگ، ایمانی استوار، آدابی والا و صفاتی نیکو مشاهده کرد و او را گرامی داشت و از صمیم قلب در حفظ حُرمت او کوشید.

اولین روز زندگی مشترک
روز اولی که ام البنین علیهاالسلام پا در خانه علی علیه السلام گذاشت، حسن و حسین علیهماالسلام مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آن که وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و هم چون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت.

وقتی غمِ زهرا، شد همدم مولا
تو آمدی ای گل، در خانه گل ها
بر دربِ حریمِ، کاشانه نشستی
یعنی که کنیزِ، این خانه تو هستی
محمدعلی شهاب

تغییر نام
فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیه السلام ، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن ها تداعی نگردد و رنج بی مادری آن ها را آزار ندهد.

محبت بی دریغ ام البنین علیه السلام به فرزندان زهرا علیهاالسلام
ام البنین بر آن بود که، در زندگی جای خالی حضرت زهرا علیهاالسلام را برای فرزندان ایشان پر کند؛ مادری که در اوج شکوفایی پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال زد: فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را می دیدند و رنج فقدانِ مادر را کمتر احساس می کردند.

ام البنین علیهاالسلام ، فرزندان دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر فرزندان خود مقدّم می داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می کرد و آن را فریضه ای دینی می شمرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود، همگان را به محبت آنان دستور داده است.

فرزندان ام البنین علیهاالسلام
ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با حضرت علی علیه السلام ، چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او را ام البنین، یعنی مادر پسران می خواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از: قمربنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ، عبداللّه ، جعفر و عثمان.

فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل علیه السلام ادامه یافت.

مادر چهار شهید
با شهادت چهار فرزند ام البنین علیهاالسلام در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.

وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیه ای قوی در اشعاری گفت: «ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی علیه السلام همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می توانست نزد او آید و با او بجنگد؟»

فرزندانم به فدای حسین علیه السلام
ام البنین بَشیر را دید که فرستاده امام سجاد علیه السلام بود و به مدینه آمده بود تا مردم را از ماجرای کربلا و بازگشت کاروان امام حسین علیه السلام با خبر سازد. به او فرمود: ای بشیر! از امام حسین علیه السلام چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده!

بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین علیه السلام خبر می گرفت و می گفت: فرزندان من و آن چه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد.

چون بشیر خبر شهادت امام حسین علیه السلام را به آن حضرت داد، صیحه ای کشید و گفت: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد.

این علاقه او به امام حسین علیه السلام دلیل کمال معنویت اوست که آن همه ایثار را در راه مقام ولایت فراموش کرد و تنها از رهبرش سخن به میان آورد.

ام البنین، پاسدار خاطره عاشور
از ویژگی های بسیار مهم ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه خوانی و نوحه سرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسل های آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس علیه السلام ، عبیداللّه که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده ای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع می رفت و نوحه می خواند.

او با این اشعار، هم حماسه کربلا را بازگو و هم در قالب عزاداریْ به حکومت وقت نوعی اعتراض می کرد و مردم را که اطراف او جمع می شدند، از جنایات بنی امیه، آگاه می نمود.

سفارش به دفاع از ولایت
هنگامی که امام حسین علیه السلام آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آنْ هجرت به سوی عراق کرد، ام البنین علیهاالسلام به همراهان امام حسین علیه السلام چنین سفارش می کرد: «چشم و دل مولایم امام حسین علیه السلام و فرمان بردار او باشید».

ام البنین علیهاالسلام ، واسطه فیض الهی
ام البنین، همسر علی علیه السلام و مادر سردار کربلا، نزد مسلمانان جایگاهی ویژه دارد، چون نزد خداوند از مقام و منزلتی والا برخودار است، و این مقامْ به واسطه تقدیم خالصانه فرزندان در راه خدا و استواری و عبودیت ایشان است. از این رو، مؤمنانِ حاجت مند و دردمند او را به درگاه حضرت باری تعالی شفیع و واسطه قرار می دهند، و غم واندوهشان را با زیارت مزار آن بانو می زدایند.

اهل بیت علیهم السلام و ام البنین علیهاالسلام
محبت بی شائبه ام البنین در حق فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و فداکاری فرزندان وی در راه سیدالشهدا، در تاریخ بی پاسخ نماند. اهل بیت علیهم السلام هم در احترام و بزرگ داشت وی کوشیدند و بسیار از او قدردانی کرده، او را سپاس گفتند.

زینب کبری علیهاالسلام پس از رسیدن به مدینه، به محضرش شتافت و شهادت فرزندانش را به او تسلیت گفت. ایشان هم چنین در مناسبت های دیگر مثل عیدها، برای ادای احترام، به محضر ام البنین علیهاالسلام مشرّف می شد.

سخن بزرگان در بیان فضایل ام البنین علیهاالسلام
عالم جلیل القدر، زین الدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت ام البنین علیهاالسلام می گوید: «ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتند.» هم چنین علامه سید محسن امین می گوید: «ام البنین علیهاالسلام ، شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.» علی محمد علی دُخَیِّل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می نویسد: «عظمت این زن (ام البنین) در آن جا آشکار می شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می دهند، به آن توجه نمی کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین علیه السلام می پرسد؛ گویی امام حسین علیه السلام فرزندِ اوست نه آنان».

روزهای آخر
زندگی سراسر مهر و عاطفه و مبارزه ام البنین علیهاالسلام ، رو به پایان بود. او به عنوان همسر شهید، رسالت خویش را به خوبی به پایان رسانید و فرزندانی تربیت کرد که فداییِ ولایت و امامت بودند.

او، بعد از زینب کبری علیهاالسلام دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخ نگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشته اند، به طوری که عده ای آن را سال 70 ق بیان کرده اند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را، سیزدهم جمادی الثانی سال 64 ق دانسته اند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است. ام البنین را در بقیع، در جوار امام حسن مجتبی علیه السلام ، فاطمه بنت اسد علیهاالسلام و دیگر شخصیت های اسلامیِ مدفون در آن جا به خاک سپردند.

در رثای ام البنین علیهاالسلام
این جا مزار فاطمه علیهاالسلام ، ام البنین است
یا مادری غم دیده مدفون زمین است
این جا نهاده سر به خاک غربت و غم
مظلومه ای کز مرگ گل هایش غمین است
در دامنش پرورده سرداری چو عباس
آری چنین زن، مادری شیرآفرین است
شد جان او آزرده از رنج زمانه
بر سینه اش چون لاله داغی آتشین است
محسن صافی

بخشی از زیارت نامه ام البنین علیهاالسلام
سلام بر تو ای همسر جانشین رسول اللّه علیه السلام ؛

سلام بر تو که محبوب زهرایی؛

سلام بر تو ای مادر ماه های درخشان؛

خدا و رسولش را گواه می گیرم که تو با اهدای فرزندانت و قربانی کردن آن ها در راه آرمان های حسین علیه السلام جهاد نمودی؛

گواهی می دهم که تو یار و یاور امام علی بن ابی طالب علیه السلام در سختی ها، مشکلات و مصیبت ها بوده ای ؛

گواهی می دهم که به خوبی از عهده سرپرستی و نگه داری فرزندان زهرای اطهر علیهاالسلام و ادای امانت ایشان برآمدی؛

تو در نزد خداوند از مقام و منزلت بالایی برخورداری؛ سلام بر تو و بر فرزندان شهیدت!

سلام بر مادر پسران
السلام ای گوهر دریای عشق
السلام ای لاله صحرای عشق
السلام ای مظهر صبر و وفا
السلام ای زوجه شیر خدا
السلام ای باغبان لاله ها
ای به حیرانت همه آلاله ها
خوانده ای خود را کنیز فاطمه علیهاالسلام
داده ای درس محبت بر همه
جعفرزاده

مادر غریب
کسی که غم به دلش کرده آشیانه منم
شرار درد به جانش کشد زبانه، منم
کسی که مادر خوش بخت روزگاران است
ولیک تیر بلا را بود نشانه، منم
کسی که همسریِ با علی بُود فخرش
ولیک غم زده بر هستی اش زبانه، منم
کسی که سیده ام البنین بود نامش
ولیک مانده از این نام بی نشانه منم
شدم غریب پس از عون و جعفر و عباس
کسی که بار غریبی کشد به شانه منم
کسی که چار پسر بوده حاصل عمرش
که از شهادتشان خورده تازیانه منم
غریب دشتِ بلا را، دریغ مادر نیست
کسی که گریه بر او کرده مادرانه،

 نظر دهید »

سخن یار

21 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
سخن یار


خبرگزاری تسنیم: امام‌خامنه‌ای می‌گوید: من این حرفی که می‌گویم خواهش می‌کنم مردها نشنوند؛ چون ممکن است بدشان بیاید! شما خانم‌ها این را بدانید آقایان تا آخر هم مثل یک پسربچه هستند و باید اداره‌شان کنید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در آستانۀ فرخنده میلاد سرور زنان عالم حضرت زهرای اطهر(س)، پایگاه اطلاع رسانی «بیان معنوی»،  مجموعه‌ای از «بیانات امام خمینی و امام خامنه‌ای در خصوص نقش و جایگاه زن» که شنیده نشده یا کمتر شنیده شده است، را به بانوان گرامی تقدیم کرده است.

اولین بخش این مجموعه در ادامه می‌آید:

برای یک مرد بزرگ، همسر کاری را می‌کند که مادر برای یک بچۀ کوچک آن کار را می‌کند

امام خامنه‌ای:‌ برای یک مرد بزرگ، همسر کاری را می‌کند که مادر برای یک بچۀ کوچک آن کار را می‌کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند/ طبیعت مرد، طبیعت خام‌تری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده‌تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است حتّی نه نوازش مادر!

مسأله‌ی مادری، مسأله‌ی همسری، مسأله‌ی خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است…. یعنی شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی یا هر رشته‌ی دیگری بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است.

کدبانوی خانه شما باید باشید؛ اصلًا محور این است. اگر بخواهیم تشبیه ناقصی بکنیم، باید به ملکه‌ی زنبور عسل تشبیه کنیم. کانون خانواده، جایی است که عواطف و احساسات باید در آنجا رشد و بالندگی پیدا کند؛ بچه‌ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خام‌تری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده‌تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است حتّی نه نوازش مادر؛ باید نوازش ببیند. برای یک مرد بزرگ، این همسر کاری را می‌کند که مادر برای یک بچه‌ی کوچک آن کار را می‌کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند.

(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان؛ 1370/10/04)


امام خامنه‌ای: این حرفی که می‌گویم خواهش می‌کنم مردها نشنوند چون ممکن است بدشان بیاید!

این را شما خانم ها بدانید، وجود شما آن تحولی را در روحیات مرد به وجود می‌آورد که گاه هیچ عاملی نمی‌تواند آن تحول را ایجاد کند. شما می‌توانید دل مرد را گرم کنید و به او امیدواری به زندگی و شوق ادامه کار بدهید. اصلاً این توان در شما هست که در وجود مرد نیرو بدمید. وجود شما این قدر مهم است. مرد هم نسبت به زن همین است. حالا مرد گاهی ممکن است مثلاً اخم‌آلود وارد خانه شود.

اگر زن قدری عقل و پختگی‌اش بیشتر باشد و از اخم او جا نخورد و لبخند نشان دهد و در مقابل محبت بورزد، یواش یواش با افسون محبت، می‌تواند گره اوقات تلخی و بداخلاقی مرد را باز کند و ببیند که او چه احتیاج داشت. من این حرفی که می‌گویم خواهش می‌کنم مردها نشنوند؛ چون ممکن است بدشان بیاید! شما خانم‌ها این را بدانید آقایان تا آخر هم مثل یک پسربچه هستند و باید اداره‌شان کنید. البته اگر این حرف از زبان ما به گوش مردها برسد، لابد از ما گله خواهند کرد. واقعاً خانم‌ها باید این بچّه‌پسری را که حالا ریشش هم بعد از پنجاه، شصت سال زندگی سفید شده اداره کنند.

(بیانات رهبر معظم انقلاب در تاریخ  11/7/ 81 ؛ کتاب خانواده، نشر صهبا، ص70)

 نظر دهید »

تربیت کودک

21 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

کودک ترسو

 

ترس انواع مختلفی دارد که بسیاری از افراد در جنبه های مختلف زندگی خود با آن مواجه می شوند. ترس از قرار گرفتن در یک محیط باز، ترس از قرار گرفتن در یک جمع، ترس از قرار گرفتن در محیط تاریک، ترس از برقراری ارتباط با جنس مخالف، ترس از قرار گرفتن در فضایی بسته و تنگ، ترس از سخنرانی در حضور جمع و هزاران ترس دیگر وجود دارند که بسیاری از افراد را در طول زندگی آزار می دهند. ترس تنها مختص بزرگسالان نیست بلکه در کودکان نیز می تواند به طور باورنکردنی وجود داشته باشد.

نکته بسیار مهم در مورد ترس این است که ترس فقط در صورتی که از حالت نرمال خود خارج شود ترس نامیده می شود به طور مثال اگر یک کودک از ارتفاع بالا در نوک یک قله بترسد نمی توان او را کودک ترسو نامید اما اگر یک کودک در حضور خانواده خود جرات رفتن به اتاق خودش را نداشته باشد و از تنهایی و تاریکی در اتاقش به شدت وحشت داشته باشد می شود او را در زمره کودکان ترسو قرار داد.

نکته مهم در کاهش ترس در کودک ترسو این است که باید او را به تدریج با این کار اشنا نمود مثلا اگر او از شنا کردن در عمق یک متری می ترسد ابتدا لازم است تا در عمق سی سانتی قرار گرفته و ارام ارام و با گذشت زمان از او انتظار قرار گرفتن در عمق یک متری را داشت و نه اینکه یکباره او را در درون عمق یک متری پرتاب کرد و گفت ایرادی ندارد و ترسش ریخته می شود! چرا که این کار می تواند بسیار خطرناک باشد و حتی منجر به مرگ نیز شود. باید برای کاهش ترس در کودکان ترسو با ان ها همراه شد مثلا در مثال بالا اگر پدر به ارامی دست فرزند خود را بگیرد و او را با محیط استخر و آب آشنا نماید کودک کم کم می تواند به  شرایط عادت کرده و ترسش فرو می ریزد اما تصور کنید که پدری به  جای این کار به یکباره فرزند خود را در درون اب بیندازد. در واقع در صورت بروز چنین اتفاقی کودک به پدر و یا مادر بی اعتماد شده و ترسی دیگر در او به وجود می آید که ترس از والدین است و اگر او به این مرحله برسد نه تنها بسیاری از ترس هایش خوب نمی شود بلکه بدتر نیز خواهد شد و دیگر به هیچ نحوی نمی توان به راحتی ترس ها را در او از بین برد و به او کمک کرد. استفاده از واژه های مثبتی مانند ” می دونستم که تو میتونی” مطمنم که تو شجاعی” و این قبیل عبارات می تواند اعتماد به نفس را در کودک افزایش داده و هم چنین مثالهایی از قهرمانان شخصیت هایی که فرزند در کارتون و فیلم و با داستان خوانده بسیار مهم می باشد. مثلا بگویید ” پسرم مثل فلان قهرمان شجاع است” البته این نکته را باید دقت نمود که کودک نباید حس کند که تحت فشار است بلکه به آرامی و ظرافت باید این موارد به او گفته  شود. نکته مهم بعدی این است که اگر کودک ترسو از مواجهه با ترس فرار کرد یک امر طبیعی است و نباید حمایت شما از بین رود چرا که در این صورت او احساس ترس بیشتری نموده و ممکن است که به طور کلی اعتماد به نفسش از بین برود پس نیاز است تا دائما او حس کند که شما به عنوان حامی و پشتیبان او هستید حتی اگر او هنوز آمادگی شکست ترس و مواجهه شدن با آن را به خوبی نداشته باشد.

نکته مهم دیگر این است که می بایست صبور باشد و فرصت های زیادی به فرزند خود بدهید مثلا اگر او نتوانست با ترسش مقابله کند به او بگویید” هیچ ایرادی ندارد هنوز هم فرصت داری” این جمله به او می فهماند که تسلیم شدن معنایی ندارد و همواره باید امیدوار بود. مورد مهم دیگر این است که هرگز نباید ترس ها را در یک کودک ترسو کم انگاشته و آن ها را مسخره نمود چرا که جنس ترس در آن ها با بزرگسالان متفاوت است مثلا نباید به او بگویید” تو که دیگر بچه نیستی، این که ترسی ندارد” و به جای آن می شود گفت” من هم از برخی چیزها می ترسم که شاید تو نترسی” اما ترس نمی تواند من را شکست دهد و نکته مهم هم همین است که کودک بفهمد که می تواند بزرگترین ترس ها را نیز شکست داده و راحت شود. در نهایت و در صورت رعایت موارد گفته شده اگر باز هم کودک ترس های زیادی دارد که روند زندگی اش را مختل نموده مشاوره با متخصصان روانشناسی می تواند بسیار مفید و راهگشا باشد.

 

 نظر دهید »

دعای وز

21 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانی اش هميشگى است
بِسْمِ اللَّهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ وَ مَقَالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ تَعَالَى مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِينَ وَ كَيْدِ الْحَاسِدِينَ وَ بَغْيِ الظَّالِمِينَ وَ أَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ بِلا شَرِيكٍ وَ الْمَلِكُ بِلا تَمْلِيكٍ لا تُضَادُّ فِي حُكْمِكَ وَ لا تُنَازَعُ فِي مُلْكِكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ أَنْ تُوزِعَنِي مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِي غَايَةَ رِضَاكَ
به نام خدا كه كلمه پناه جويان و گفتار پرهيزگاران است و پناه مى برم به خداى بلندمرتبه از ستم ستمگران و نيرنگ حسودان و سركشى ظالمان و او را می ستايم ستايشى برتر از ستايش ستايشگران، خدايا! تويى يگانه بی انباز، و پادشاه على الاطلاق، در فرمانروايی ات مخالفت نشوى، و در پادشاهی ات هماوردى ندارى، از تو میخواهم كه بر بنده و فرستاده ات محمد درود فرستى، و سپاس نعمت هايت را چنان قسمت من كن كه مرا به كمال خشنودی ات نايل گرداند
وَ أَنْ تُعِينَنِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ لُزُومِ عِبَادَتِكَ وَ اسْتِحْقَاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنَايَتِكَ وَ تَرْحَمَنِي بِصَدِّي [وَ صُدَّنِي ] عَنْ مَعَاصِيكَ مَا أَحْيَيْتَنِي وَ تُوَفِّقَنِي لِمَا يَنْفَعُنِي مَا أَبْقَيْتَنِي وَ أَنْ تَشْرَحَ بِكِتَابِكَ صَدْرِي وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرِي وَ تَمْنَحَنِي السَّلامَةَ فِي دِينِي وَ نَفْسِي وَ لا تُوحِشَ بِي أَهْلَ أُنْسِي وَ تُتِمَّ إِحْسَانَكَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمْرِي كَمَا أَحْسَنْتَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
و به بركت عنايت خويش بر طاعت و مداومت عبادت خود و شايستگى پاداشت يارى نمايى و تا زنده ام به بازداشتن از گناهانت بر من مهر ورزی و تا پايان عمر بر انجام آنچه بهره ام رساند توفيقم دهى، و به كتاب خود (قرآن) براى پذيرش حق، سينه ام را فراخ گردانى و بار گناهانم را با تلاوتش از نامه اعمالم فرو ريزى و در دين و جانم به من سلامت بخشى و كسانی كه به آنها انس گرفته ام از من وحشت زده نكنى و در باقيمانده عمر احسانت را بر من تمام نمايى چنان كه در گذشته عمرم بر من احسان نمودى.
اى مهربان ترين مهربانان.

 نظر دهید »

ذکر روزذکر ،

21 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
ذکر روزذکر ،

ذکر روز شنبه، به اسم رسول خدا (ص)است. روایت شده که در این روز زیارت حضرت رسول الله، صلی الله علیه و آله خوانده شود.

ذکر این روز 100مرتبه « یارب العالمین » است.

 نظر دهید »

تربیت کودک

18 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

فواید کتاب خواندن برای کودک
١. ساختن رابطه عاطفی عمیق تر با والدین

٢. پیشرفتهای چشمگیر تحصیلی

٣. دایره لغات بیشتر

۴. مهارت برقرار ارتباط قوی تر

۵. مهارتهای درست اندیشیدن

۶. قدرت سازش با تجربیات جدید زندگی

٧. افزایش نظم و تمرکز

٨. خواندن یک نوع تفریح است

٩. الگو سازی مثبت

١٠. حرمت نفس بیشتر

 نظر دهید »

سخنان مقام معظم رهبری

18 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
سخنان مقام معظم رهبری

سید على حسینی خامنه‌ اى (رهبر کنونی جمهوری اسلامی ایران) فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌ و المسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌ اى، در فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمرى در شهر مشهد مقدس ایران چشم به جهان گشود.

او دومین پسر خانواده بود و زندگى مرحوم سید جواد خامنه‌اى هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینى ساده بود. ادامه در لینک زیر:

زندگینامه کامل رهبر معظم انقلاب اسلامی

 

در بخش پایین سایت آسمونی 55 سخن ناب و قصار از مقام معظم رهبری آورده ایم که توجه شما را به آنها جلب میکنیم:

 

* گناه نکردن، به اراده احتیاج دارد. اجتناب از گناه، چیزیست که مثل کوه در چشم انسان جلوه میکند؛ اما با تصمیم، مثل یک زمین هموار میشود.ماه رمضان، بهترین فرصت است تا همه این را تمرین کنند.

* شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود.

* شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی، که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده آن ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت، بسی عظیم است.

* پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته می شود، در حقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست. آنها زنده اند و روز به روز زنده تر خواهند شد.

* هر چه داریم، به برکت جانفشانیها و فداکاری هاست، به برکت روحیه شهادت طلبانه است.

* در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود.

* جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ باواقعیت های تردیدناپذیراست.

* راه نظام جمهوری اسلامی بن‌بست ندارد.

* دراین جنگ نرم،کافی است هواداران جبهه حق بیدارباشندو بیکار ننشینند چراکه زبان حق همیشه مؤثرتراز زبان باطل است.

* فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد.

* فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه است.

* درسى که اربعین به ما میدهد، زنده نگهداشتن یاد حقیقت و خاطره‏ى شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن است.

* جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردم.

* نماز تسلّابخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و به ستوه آمده، و مایه‏ى صفاى باطن و روشنى روان است.

* نماز جمعه یکى از پایه‏هاى اساسى حفظ نظام اجتماعى و مهمترین عامل حفظ روحیه و ایمان مردم است.

* همگان نماز را که داروى شفابخش روح و مایه‏ى صفا و آرامش و نورانیت است، بر همه‏ى کارهاى دیگر مقدم دارند و در هیچ شرایطى خود را از آن محروم نسازند و هرگز به بهانه‏ى مشغله و گرفتارى، این حضور رهایى‏بخش در محضر آفریدگار رحیم و کریم و عزیز را از دست ندهند.

* سعی کنید از عوام نباشید!

* یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند.

* در جنگ روانى و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مى‌‌آید که آنها را منهدم کند.

* انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصه‏هاى خطر، محتاجتر.

* مؤثرترین سلاح بین‌‌المللى علیه دشمنان و مخالفین، سلاح تبلیغات است.

* من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می کنم اول: جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم: مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی.

* احترام عاشوراى حسینى و محرم براى مردم ما یک فریضه و امر بزرگ و مهم به‏شمار مى‏رود.

* کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد.

* تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که یکی به‌تنهایی خطرناک است.

* کار فرهنگی در ایران اسلامی مسأله ای است که نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد.

* مدیران دستگاههاى ادارى و دولتى، خود متصدى اقامه‏ى نماز در آن دستگاهها شوند.

* مقابله آمریکا با جمهوری اسلامی ایران عملاً در استمرار جنگ روانی با نظام و ملت ایران، معنا پیدا می کند.

* دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و دینی و نیز عادات حسنه ملت ما را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدف گیری کرده اند.

* اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی براساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قراردارد.

* کسانى که از خاندان وحى و نبوت اسیر شدند، عزیزترین و شریفترین انسانهاى تاریخ اسلام بودند.

* برای مقابله اصولی و برنامه ریزی شده با این تهاجم دشمن، لازم است مدیریت متمرکز و هدایت کننده ای در امور فرهنگی به وجود آید

* شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.

* هدف از عملیات روانی دشمن، تضعیف روحیه ملت ایران و نشانه ای از استیصال دولتمردان آمریکایی است،

* قمه‏زدن هم از آن کارهاى خلاف است. … کار غلطى است که عده‏یى قمه‏ها را بگیرند و به سرهاى خودشان بزنند. … کجاى این، عزادارى است؟! این جعلى است. اینها چیزهایى است که از دین نیست. بلاشک خدا راضى نیست. … این قطعاً خلاف است. امام

حسین به این معنا راضى نیست.

* شکی نیست که امروز امواج تبلیغاتی پیچیده و درهم تنیده ی عالم، علیه اسلام متمرکز شده است.

* گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهمترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است

* نماز برترین چیزى است که مى‏تواند همه‏ى افراد جامعه‏ى مسلمان را به تهذیب اخلاقى و تعالى روحى و معنوى برساند.

* در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشه کن کردن فرهنگ ملّی و ازبین بردن آن است.

* تهاجم فرهنگی انجام می گیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند.

* فرهنگ مایه اصلی هویت ملت هاست.

* فرهنگ یک ملت است که می تواند آن ملت را پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند.

* در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی ، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید هوشیاری لازم است.

* شهادت دُرّ گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند.

* شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است.

* فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام، در چشم شیطانها و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند.

* اساسا جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمه ای از اخلاصها و توجه ها و جز با حرکت به سمت “انقطاع الی الله” حاصل نمی شود.

* اگر مجاهدت فداکارانه جوانان این مرز و بوم که به این شهادتها منتهی شده است نمی بود، همه روزهای این ملت، در زیر چتر سیاه ظلم و تجاوز و دخالت دشمنان اسلام و ایران، به شبهای تار بدل می گشت.

* فداکاری شهیدان و گذشت خانواده ها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود.

* این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران جوان این جبهه اید…

* شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ نرم ، یکی اش نگاه خوشبینانه وامیدوارانه است.

* خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.

* در میدان تنظیم شده ی از سوی دشمن بازی نکنید…. چون چه ببرید ، چه ببازید ، به نفع اوست.

* امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است.

* عدالت با من بمیرم تو بمیری درست نمی شود.

 نظر دهید »

تربیت فرزند

17 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
تربیت فرزند

شهای مؤثر برای حرف شنوی کودکان

همه ی ما می خواهیم فرزندانمان حرف شنو باشند . وقتی فریاد می زنیم که بایست ! نرو وسط خیابان ؛ توقع داریم کودکمان اطاعت کند . یا اگر به او می گوییم که برو مسواک بزن ، یا بخواب ، توقع داریم بدون هیچ حرفی این کار را انجام دهد .

 

خیلی اوقات ، وادار کردن بچه ها به این که رفتار شایسته ای داشته باشند مشکل است . روش ” هر چه می گویم همان است “  که بیشتر والدین به آن متوسل می شوند ، معمولاً بی فایده است .

خوشبختانه روش هایی برای اداره رفتار بچه ها وجود دارد که بدون برخورد ، بدون اشک و قهر ، فریاد ، کتک کاری ، یا توهین ِ زبانی است . در این مبحث سعی کرده ایم اصولی را ارائه دهیم که عمل به آنها به شما و فرزندتان کمک می کند تا به هدف مطلوب برسید . شروع واقعی این گونه تربیت ، از سال های آغاز کودکی است .

به خاطر داشته باشید که در سنین پیش دبستانی ، بچه ها کارهای عادی روزمره و مهارت نظم و انضباط را که لازمه ی زندگی است ، به راحتی یاد می گیرند .  برای تسلیم کردن کودکان روشی کلی وجود دارد که در همه ی شرایط ، مفید است . آن را یاد بگیرید و بعد در زمینه های مختلف امتحان کنید .

1 – برخورد مثبت داشته باشید
 به رفتار مناسب فرزند خود توجه کنید و در همان لحظه از آن تعریف کنید . سپس از او درخواست نمایید ( یا او را راهنمایی کنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر کاری که کودک درست انجام می دهد امتیازی قائل شوید ،  به نوعی که گویی جادویی در کار است ، او به طور باور نکردنی ، درخواست های بعدی را اجابت می کند.  به طور مثال به او بگویید :
- آفرین که یک لیوان شیر خوردی . حالا بیا کمی تخم مرغ بخور .

- خیلی خوب مسواک زدی . حالا بیا لباس خوابت را بپوش .

2 – برای کنترل او به نرمی رفتار کنید
هر گاه ازکودک خود خواهشی دارید ، به سمت او بروید و به نرمی او را لمس کنید . به طوری که حضور شما تقریباً  موافقت کودکتان را ضمانت کند . اکنون درست در جایی هستید که فرمان شما به یک عمل تبدیل می شود .
شما می خواهید فرزندتان میز را بچیند ، اگر با فریاد از او بخواهید که از آن طرف خانه بیاید و میز را بچیند ، حتماً مؤثر نخواهد بود ؛ بهتر است نزد او بروید و آنچه که می خواهید به او بگویید ، سپس با او به آشپزخانه بروید .

هنگامی که خواهر و برادر مشغول نزاع و درگیری هستند ، نباید با داد و بیداد دعوا را متوقف کنید . به جای آن  ، به طرف آنها بروید و صحبت کنید . خیلی اوقات همین آرامش شما برای ساکت کردن بچه ها کافی است .

اگر می خواهید موافقت کودک خود را جلب کنید کمتر از ” نه مؤکد ” استفاده کنید و حتی المقدور از حبس کردن او در اتاقش خودداری نمایید .

3 – فرزند خود را دوباره راهنمایی کنید
 فرزند خود را به سمت رفتار پسندیده هدایت کنید . اگر او به چیزی دست می زند که  نباید  دست بزند ، به او بفهمانید که دقیقاً چه چیزهایی را می تواند لمس کند یا بردارد . اگر او روی مبل بالا و پایین می پرد ، به جای اینکه او را سرزنش کنید ، جایی را که می تواند جست و خیز کند  به او نشان دهید .

4 – اشیاء مخرب را از دسترس کودک دور کنید .
 اگر فرزندتان روی دیوار رنگ آمیزی می کند ، مداد رنگی را از دسترسش دور کنید و برایش توضیح دهید که چطور می تواند از مداد رنگی به درستی استفاده کند .

5 -  عزت نفس کودکان را از بین نبرید .
اگر فرزند خردسالتان روی میز ایستاده و می خواهید او را پایین بیاورید ، به او بگویید ” اجازه نداری روی میز بایستی ، خودت پایین می آیی  یا من کمکت کنم ؟ ” در این صورت شما به نوعی ناتوانی های او را مهار می کنید و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال می یابد .

6 – فرزند خود را برای حضور در جمع آماده کنید
اگر فرزند شما در حضور دیگران بد رفتاری کند ، باعث خجالت شما می شود و افرادی که شاهد خرابکاری او هستند رنجیده می شوند . در این زمان اگر به او بگویید ” ساکت بنشین ” ، معمولاً رفتارش بهبود نمی یابد .
قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای  او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان کنید . به طور مثال بگویید :

وقتی سوار هواپیما می شویم ، در آنجا صندلی مخصوص خودت را داری و باید کمربندت را ببندی . می توانی کتاب بخوانی ، چیزی بخوری یا با اسباب بازی کوچکی بازی کنی .

وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نکنی و هنگامی که دوستت کادوهایش را باز می کند ، بنشینی و تماشا کنی .

7 – به کودک کمک کنید که کمی جلوتر را ببیند .
بچه ها در هر موقعیتی که قرار دارند ، رویدادهای بعدی را نمی بینند و فقط در لحظه زندگی می کنند . برای همین ، هنگام گــذر از مرحله ای دیگر ، دچار مشکل می شوند . بنا براین بهتر است هنگامی که می خواهید او را از جایی که دوست دارد به جای دیگری ببرید ، ابتدا پنج دقیقه قبل او را مطلع کنید که تا چند لحظه دیگر باید اینجا را ترک کنید . اگر بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگری ببرید باعث آزار او می شوید .

8 – از جایی که برای او مشکل ساز است دور شوید
 اگر هر بار با کودکتان به سوپر مارکت رفتید و با مشکلاتی روبرو شدید ، زمانی به آنجا بروید که کسی از او نگهداری می کند . بهتر است مدت یک ماه به او فرصت دهید و او را همراه خود به خرید نبرید ، این مدت ، زمان مناسبی است که این چرخه ی منفی بشکند و به شما و فرزندتان اجازه  دهد که روال عادی پیدا کنید .

9 – کودکتان را به جای دیگری ببرید
اگر در رستوران هستید و او بهانه گیری می کند ، کودکتان را بردارید و از آنجا خارج شوید . اغلب بیرون رفتن و انتقال او به جایی دیگر ، باعث آرامش او می شود .
کارهای روزمره را به طور منظم انجام دهید . لباس پوشیدن ، مسواک زدن ، باز کردن در ، تمیز کردن اسباب بازیها ، رفتن به رختخواب ، همه ی اینها مجموعه ای هستند که  رویدادهای مهم روزانه محسوب می شوند. شما می خواهید فرزندتان هر یک را با موفقیت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبی داشته باشد . اما ممکن است رفتارهای منفی مثل فریاد زدن نیز به سرعت در روال عادی روزمره جای بگیرد .

10 – در هر مرحله او را راهنمایی کنید
دقت کنید که هر یک از مراحل رشد کودکتان در کارهای روزمره پنهان شده است . او به تدریج می تواند کفشهایش را بپوشد و یا  به حمام برود . شما نخست باید او را از لحاظ فیزیکی ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمایی کنید و بعد فقط نظاره گر باشید .
مثلاً به او بگویید : ” من نمی توانم لباست را دربیاورم ؛ اما تو را تماشا می کنم که چطور این کار را می کنی .”

11 – گاهی بعضی امور را به کودک یادآوری کنید
بچه ها به راحتی ممکن است چیزی را فراموش کنند . این وظیفه شماست که بعضی موارد را به آنها تذکر دهید . مثلاً اگر کودک شما فراموش کرد به دستشویی برود . باید با مهربانی به او بگویید ” وقت دستشویی” رفتن است . یک کلمه ی یاد آوری برای او بسیار مفید خواهد بود .

12 – هنگام فرمان دادن به کودک ، از دستورات واضح و روشن استفاده کنید
به جای اینکه بگویید ” اتاقت را مرتب کن ” بهتر است به مورد مشخصی اشاره کنید . یعنی بگویید کتاب ها را در قفسه آبی ، و اسباب بازی ها را در قفسه پایینی بگذار.  هر قدر فرمان های شما واضحتر باشد  پذیرفتن آنها برای کودک آسانتراست  .

13 – علت انجام هر کاری را برای کودک توضیح دهید
 1 ) همانطور که شما و فرزندتان در حال مسواک زدن هستید ، برای آگاهی او توضیح دهید که چه کار می کنید و چرا . مثلاً بگویید : ” ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم می رسانم . می خواهم همه ی جوجوهایی که آنجا زندگی می کنند را در بیاورم . حالا با آب ، دهانم را می شویم ، غرغره می کنم و بعد آب دهانم را بیرون می ریزم . بیا با هم این طوری مسواک بزنیم “.
منبع: تبیان

 نظر دهید »

تربیت فرزند بهترین روش تربیت کودک‌‌ از ‌منظر قرآن ‌چیست‌؟

16 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
تربیت فرزند بهترین روش تربیت کودک‌‌ از ‌منظر قرآن ‌چیست‌؟

بهترین روش تربیت کودک‌‌ از ‌منظر قرآن ‌چیست‌؟
گروه اندیشه: اولین سنگ بنای تربیت دینی فرزند آشنایی با تعالیم قرآن کریم است چنان‌که امام علی(ع) در این رابطه فرموده است: «از جمله حقوق فرزند بر پدر و مادر این است که نامی نیکو بر او بنهد و به‌خوبی تربیتش کند و قرآن را به او بیاموزند».
به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، فرزند، گلی است که پدر و مادر وظیفه دارند به‌عنوان باغبان آن‌را پرورش دهند تا عطر دل‌انگیز آن فضای خانواده و جامعه را شاداب و بانشاط کند.

برای این‌که باغبانان در کار خود موفق شوند باید وظایف خود را به‌درستی انجام دهند و حقوق فرزند را به‌جای آورند. شیر دادن، انتخاب نام نیک، تعلیم قران، تربیت دینی، تکریم و احترام به اولاد، عدالت میان فرزندان از مواردی است که باید مورد توجه والدین قرار بگیرد.

یکی از مسائلی که اکثر خانواده‌ها در رابطه با کودکان خود با آن مواجه هستند چگونگی تشویق کردن کودکان به کارهای خوب و پسندیده است. این‌که والدین در زمان انجام یک کار پسندیده از جانب کودکشان چه رفتاری از خود نشان دهند که انگیزه وی برای انجام دوباره را در پی داشته باشد.

برخی خانواده‌ها برای تشویق فرزند خود به‌کار خوب به وی هدیه‌ای شامل پول و یا اسباب‌بازی و یا حتی یک شکلات یا آبنبات می‌دهند اما سؤال این‌جاست که آیا در این زمینه تشویق تا چه میزان می‌تواند مؤثر باشد.

خانواده‌هایی هم هستند که برای برحذر داشتن کوکان خود از انجام کارهای بد یا شیطنت به آن‌ها هدیه می‌دهند، ترسی که در این مورد وجود دارد این است که کودک نسبت به دریافت جایزه بعد از هر کار خوب و یا دوری از هر کار بد منتظر دریافت هدیه و جایزه بماند و به‌نوعی یک رفتار شرطی در او به‌جود آید.

تشویق کودک برای رفتار خوب و خوشایند
با وجودی‌که یکی از بهترین راه‌ها برای تشویق کودک به رفتارهای خوب، استفاده از سیستم جایزه دادن است اما باید توجه داشت این روش در کودکان دو سال به بالا بیشتر نتیجه می‌دهد. البته والدین باید راجع به رفتار خوب و خوشایند و برعکس رفتار ناخوشایند برای کودک توضیح دهند و در مورد جایزه‌اش نیز به او بگویید.
البته باید توجه داشت هیچ‌ قانون کلی برای کودک خوب بودن وجود ندارد؛ اما برای آن‌که یک کودک سالم و شاد را تربیت کنید لازم است عشق و علاقه خود را به او نشان دهید. به حرف‌های کودک‌تان گوش دهید. به او احساس امنیت بدهید. او را تشویق کنید. رفتارهای نامناسب او را مورد انتقاد قرار دهید، نه خود او را. صبور و شکیبا باشید. برای کودک‌تان وقت کافی بگذارید.

برای تغییر رفتار کودک چه می‌توان کرد؟
کودکان وقتی به تکرار یک رفتار و ادامه آن تمایل نشان می‌دهند که به‌خاطر آن پاداش گرفته و مورد توجه قرار بگیرند. همچنین زمانی یک رفتار را ترک می‌کنند که آن رفتار رد می‌شود. تداوم و ثبات واکنش‌های شما برابر یک رفتار بسیار مهم است، زیرا باعث می‌شود کودک بداند چه زمان مورد نکوهش قرار می‌گیرد و چه زمان تشویق می‌شود و به این ترتیب گیج نمی‌شود.

بهترین روش تربیت کودک‌، از نظر قرآن کریم چیست‌؟
بی‌گمان بهترین روش تربیت که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و همه نیازهای روحی و روانی اوست‌، راه وحی است و قرآن کریم آئین خود را بهترین آیین تربیت برای کل بشر معرفی کرده است.

در آیه ۹ سوره اسرا در این رابطه آمده است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا؛ قطعا این قرآن به [آیینى] که خود پایدارتر است راه مى‏‎نماید و به آن مؤمنانى که کارهاى شایسته مى‏‌کنند مژده مى‏‌دهد که پاداشى بزرگ برایشان خواهد بود».

هر چند که به روش تربیت کودک در قرآن تصریح نشده و لکن این مطلب‌، از لابه‌لای برخی از آیات و داستان‌های قرآن کریم به زیبایی نمایان است‌.

روش‌ الگویی‌
انسان ذاتاً الگوطلب و الگوپذیر است‌. به همین جهت یکی از بهترین و کوتاه‌ترین روش‌های تربیت برای نمونه و تربیت عملی هرچه کمال و جاذبه نمونه ارائه شده بیشتر باشد. این روش کارآیی بیشتری خواهد داشت‌. تربیت ابتدایی کودک به‌طور طبیعی با روش الگویی شکل می‌گیرد؛ چراکه کودک در چند سال نخست زندگی خود، همه کارهایش را از الگوهای پیرامون خود که در درجه اول «پدر و مادر» او هستند، الگوبرداری می‌کند و با تقلید از آنان رشد کرده و ساختار تربیتی‌اش سامان می‌یابد.

به‌طور کلی روش الگویی به‌عنوان تربیت عملی بر جان انسان‌ها می‌نشیند و در نفوس آن‌ها رسوخ می‌کند.به همین جهت قرآن کریم در آیه ۴۴ بقره می‌فرماید: «أَتَأْمُرُون‌َ النَّاس‌َ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْن‌َ أَنفُسَکُم‌؛ آیا مردم را به نیکی دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌نمایید».

و در آیات ۲ و ۳ سوره صف آمده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ(۲) کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ؛ اى کسانى‌که ایمان آورد‌‏اید چرا چیزى مى‏‌گویید که انجام نمى‏‌دهید،  نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید».
 
پیامبراکرم(ص) الگویی کامل برای تربیت علمی بشر
قرآن کریم‌، پیامبر اکرم‌(ص) را به‌عنوان الگویی کامل برای تربیت عملی بشر، معرفی می‌نماید و در آیه چهارم سوره ممتحنه می‎فرماید: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَءاؤا مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ؛ قطعاً براى شما در [پیروى از] ابراهیم و کسانى‌که با اویند سرمشقى نیکوست آن‌گاه که به قوم خود گفتند ما از شما و از آن‌چه به جاى خدا مى‌‏پرستید بیزاریم به شما کفر مى‏‌ورزیم و میان ما و شما دشمنى و کینه همیشگى پدیدار شده تا وقتى‌که فقط به خدا ایمان آورید جز [در] سخن ابراهیم [که] به [نا]پدر[ى] خود [گفت] حتماً براى تو آمرزش خواهم خواست با آن‌که در برابر خدا اختیار چیزى را براى تو ندارم اى پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوى تو بازگشتیم و فرجام به سوى توست».
همچنین در آیات ۱۰ تا ۱۲ سوره تحریم نیز در این رابطه آمده است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا …بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ؛ خدا براى کسانى‌که کفر ورزیده‌‏اند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [که] هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آن‌ها خیانت کردند و کارى از دست [شوهران] آن‌ها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شوید(۱۰) و براى کسانى‌که ایمان آورده‌‏اند خدا همسر فرعون را مثل آورده آن‌گاه که گفت پروردگارا پیش خود در بهشت‏ خانه‏‌اى برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان(۱۱) و مریم دخت عمران را همان کسى‌که خود را پاکدامن نگاه داشت و در او از روح خود دمیدیم و سخنان پروردگار خود و کتاب‌هاى او را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود».

الگوگیری از دوستان
بعد از پدر و مادر، یکی از الگوهای کودکان و جوانان‌ «دوستان‌» آن‌ها هستند که در برخی از موارد الگوپذیری آنان از دیگران بیشتر است و روی تربیت عقایدی و اخلاقی و رفتاری آن ما تأثیر دارند. قرآن‌کریم در این زمینه هشدار داده و در آیات ۲۷ تا ۲۹ فرقان در این رابطه می‎فرماید: «وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا﴿۲۷﴾ یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا﴿۲۸﴾لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا».

الگوگیری از معلم
یکی دیگر از موارد الگوگیری کودکان و جوانان‌، محیط تعلیم و تربیت آن‌ها یعنی همان «معلم‌» و مربی کودکان می‌باشند و معمولاً تمامی حرکات و سکنات خود را از مربیان‌، نمونه‌برداری می‌کنند، به همین جهت‌، هنگامی‌که از امام باقر(ع) درباره آیه ۲۴ سوره عبس که می‎فرماید: «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ؛ انسان باید به غذای خویش بنگرد» سؤال شد، حضرت فرمود: یعنی علمی که فرا می‌گیرد، بنگرد از چه کسی فرا می‌گیرد.

روش‌های محبت‌
بی‌گمان این روش در اصلاح و تربیت همه انسان‌ها به‌خصوص کودکان‌، نقشی عظیم و کارساز دارد که خداوند متعال‌، پیامبر گرامیش‌ را به روش محبّت آراسته کرده‌ و در آیه ۱۵۹ آل‌عمران در این رابطه می‎فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛ پس به [برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سخت‌دل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‏‌شدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل‏ کنندگان را دوست مى‏‌دارد».

و تعبیر قرآن‌کریم نیز از کودکان به «بخشش‌» و هدیه‌، تعبیری است محبت‌آمیز که در آیه ۴۹ سوره شوری می‌فرماید: «لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ إِنَاثًا وَیَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ؛  فرمانروایى [مطلق] آسمان‌ها و زمین از آن خداست هر چه بخواهد مى‌‏آفریند به هر کس بخواهد فرزند دختر و به هرکس بخواهد فرزند پسر مى‌‏دهد».
انسان‌، به فطرت خود نیازمند محبت است و در مراحل اولیه زندگی و دوران کودکی خویش به محبتی بیشتر نیاز دارد و تأثیر روش محبت در سازمان دادن به شخصیت کودک بر کسی پوشیده نیست‌. البته محبتی معتدل و راستین و به‌دور از تکلف و تصنع و متناسب با سن و سال و وضع و حال کودک و به‌دور از تبعیض که در این زمینه روایاتی از اهل بیت‌(ع) نیز داریم‌.

نمونه‌هایی از این روش را در قرآن کریم‌، می‌توان در داستان حضرت یوسف‌(ع) جست‌وجو کرد. یکی در هنگامی که پدرش‌، حضرت یعقوب‌(ع) بنابر تقاضای برادران یوسف‌، او را به بازی و گردش می‌فرستد و خوف از جان یوسف‌(ع) را دارد. چنان‌که در آیات ۱۲ و ۱۳ سوره یوسف(ع) فرموده است: «أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴿۱۲﴾قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ؛ فردا او را با ما بفرست تا [در چمن] بگردد و بازى کند و ما به‌خوبى نگهبان او خواهیم بود(۱۲) گفت این‌که او را ببرید سخت مرا اندوهگین مى‏‌کند و مى‏‌ترسم از او غافل شوید و گرگ او را بخورد».
 
روش موعظه‌
این روش از جمله روش‌هایی است که خداوند متعال برای تربیت همه انسان‌ها بدان سفارش کرده و در آیه ۱۲۵ سوره نحل در این رابطه می‌فرماید: «ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‏اى] که نیکوتر است مجادله نماى در حقیقت پروردگار تو به [حال] کسى‌که از راه او منحرف شده داناتر و او به [حال] راه‌‏یافتگان [نیز] داناتر است».
موعظه نیکو، موعظه‌ای است که از جان پاک واعظی راه یافته‌، به روشی نیکو، از آن برای اصلاح و هدایت بهره گرفته شود و خود قرآن کریم‌، کتاب موعظه الهی است‌.در قرآن‌کریم در آیات ۵۷ سوره یونس، ۱۳ تا ۲۰ لقمان به زیبایی به این مبحث اشاره شده است.

روش تعلیم‌
این شیوه هم یکی از روش‌ها است که بیشتر در روایات ائمه‌ روی آن تأکید شده مثلاً در بعضی از روایات‌، یکی از حقوق فرزند را «آموزش قرآن‌» و یا «سوادآموزی‌» برشمرده‌اند و در جای دیگر امام علی‌(ع) می‌فرماید: از دانش ما به کودکان خود چیزی بیاموزید که خداوند به‌واسطه آن سودشان بخشد.(میزان الحکمة‌، همان‌، ج ۱۴، ص ۷۱۰۷، ح ۲۲۷۵۳)
و همچنین است آموزش نماز، شنا، تیراندازی که همه این‌ها در تربیت جسمی و روانی کودک مؤثر است‌ و در تربیت قرآنی‌، احتیاط‌های لازم در امور جنسی کودک نیز حایز اهمیت شمرده شده او امر فرمود که کودکان باید با اجازه وارد اتاق خواب پدر و مادر شوند، می‌فرماید: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! بردگان شما و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده‌اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند.

آشنایی با تعالیم قرآن؛ اولین سنگ بنای تربیت دینی فرزند
حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد میرعمادی، نماینده ولی‌فقیه در استان و امام جمعه خرم‌آباد در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا در رابطه با حقوق فرزندان بر والدین گفت: اولین سنگ بنای تربیت دینی فرزند آشنایی با تعالیم قران کریم است چنان‌که امام علی(ع) در این رابطه فرموده است: از جمله حقوق فرزند بر پدر و مادر این است که نامی نیکو بر او بنهد و به‌خوبی تربیتش کند و قرآن را به او بیاموزد.

تعلیم احکام
وی افزود: آشنا کردن فرزند به احکام اسلام و حلال و حرام از جمله وظایف پدر و مادر بر فرزند است چنان‌که پیامبراکرم(ص) در این رابطه فرموده است: «فرزندانتان را در سن هفت سالگی وادار به نماز کنید و اگر خواستید تنبیه کنید از سن ده سالگی باشد و از این سن بیشتر بستر خواب آن‌ها را جدا کنید».

ایجاد محبت اهل‌ بیت(ع)
حجت‌الاسلام میرعمادی اضافه کرد: از موضوعاتی که در مسئله تعلیم و تربیت فرزند مطرح شده آن است که پدر و مادر، فرزند را بر دوستی علی‌بن ابیطالب(ع) و فرزندان او تربیت کنند، زیرا مایه سعادت دنیوی و اخروی است چنان‌که رسول خدا(ص) خطاب به یکی از انصار فرمود: «فرزندان خود را بر دوستی علی(ع) ادب کنید».

عدالت میان فرزندان
نماینده ولی‌ فقیه در لرستان گفت: رعایت عدالت از جمله توصیه‌های همیشگی است در مورد فرزندان و تربیت انها در خانواده نیز توجه فراوانی به عدالت شده است از جمله: محبت عادلانه، تقسیم ارث عادلانه، حمایت مادی و معنوی عادلانه، رفتار عادلانه با فرزندان و … چنان‌که پیامبر اکرم(ص) در این باره سفارش فراوان داشته از جمله نعمان بن بشیر می‌گوید: شنیدم پیامبر(ص) فرمود: بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید.

آموزش‌های ویژه
حجت‌الاسلام ‌میرعمادی اظهار کرد: در تعالیم اسلام بر روی برخی از آموزش‌ها و تربیت‌ها برای فرزندان عنایت ویژه‌ای وجود دارد از جمله این موارد تیراندازی، شنا، سوارکاری و … است.

 نظر دهید »

سخنان مقام معظم رهبری

16 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
سخنان مقام معظم رهبری

مسئله‏ى مادرى، مسئله‏ى همسرى، مسئله‏ى خانه و خانواده، مسائل بسيار اساسى و حياتى است. در همه‏ى طرحهايى كه ما داريم، بايستى «خانواده» مبنا باشد.

بهترين روش تربيت فرزند انسان، اين است كه در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبت او پرورش پيدا كند.

يكى از وظايف مهم زن، عبارت از اين است كه فرزند را با عواطف، با تربيت صحيح، با دل دادن و رعايت و دقت، آن چنان بار بياورد كه اين موجود انسانى - چه دختر و چه پسر - وقتى كه بزرگ شد، از لحاظ روحى، يك انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتارى، بدون احساس ذلت و بدون بدبختيها و فلاكتها و بلايايى كه امروز نسلهاى جوان و نوجوان غربى در اروپا و امريكا به آن گرفتارند، بار آمده باشد.

زنانى كه فرزند خود را از چنين موهبت الهى محروم مى‏كنند، اشتباه مى‏كنند؛ هم به ضرر فرزندشان، هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام كرده‏اند. اسلام، اين را اجازه نمى‏دهد.

 نظر دهید »

سخنان مقام معظم رهبری

15 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

آن زنى كه خود را در دامنه آن قله‏يى مى‏داند كه در اوج آن حضرت فاطمه‏ى زهرا(عليهاالسّلام) _ بزرگترين زن تاريخ بشر _ قرار دارد، زن ايرانى است.

اسلام با كار كردن زنان نه تنها موافق است، بلكه تا آن‏جايى كه با شغل اساسى او كه مهمترين شغل اوست - يعنى تربيت فرزند و حفظ خانواده - مزاحم نباشد، شايد لازم هم مى‏داند.

اسلام فعاليت اسلامى زنان را با رعايت حجاب و حدود اسلامى تشويق مى‏كند.

اگر در كشورى زنان آن كشور بتوانند به آن صفا و معنويت و رُقاء و تعالى فكرى برسند، هيچ مشكلى در آن مملكت باقى نمى‏ماند.

دختر شلوار تنگِ لباس چسبان پوشيده، وقتى سوار يك دوچرخه‏ى تشريفاتى هم بشود و در خيابان بيايد، اين تبرج است.

زن اسلامى، شخصيتى است كه راه و هدف را تشخيص مى‏دهد و براى آن فداكارى مى‏كند.

زنِ امروز ايران، در صحنه‏ى علم و سياست و هنر و در گونه‏گون فعاليتهاى اجتماعى، از گذشته بسى فعالتر و ميدان‏دارتر است.

زنان مسلمان بايد در تمام شئونات زندگى فردى و اجتماعى، حضرت فاطمه‏ى زهرا(سلام‏اللَّه‏عليها) را الگو قرار داده و پيروان راستين آن حضرت باشند.

زن بايد تبرّج - يعنى خودنمايى - نداشته باشد؛ ممنوع است. اين، در فرهنگ اسلامى ممنوع است. زن بايد خودنمايى نكند. اگر محيط جامعه، محيط خودنمايى زن شد، به كلى همه چيز به هم مى‏ريزد و اولين چيزى هم كه ضربه مى‏بيند، امور جدى جامعه است. خانواده، سلامت جوانها و عفاف و عصمت آنها ضربه مى‏بيند.

زن در كشور ما، سرباز خط مقدم انقلاب شد.

زن مسلمان بايد در راه فرزانگى و علم تلاش كند.

زن هم مى‏تواند به بالاترين مقامات از لحاظ معنوى برسد.

شخصيت زن كه به بركت انقلاب اسلامى احياء شد بايد با پرهيز از تجمل‏گرايى حفظ شود.

صلاح زنان در جامعه، صلاح مردان را به دنبال دارد و در اين ارتباط زنان نقش برجسته‏يى را برعهده دارند.

ما براى زن ارزش واقعى انسانى قائليم.

نبايد زنان به سمت تجمل‏گرايى سوق پيدا كنند.

نقش زنان در انقلاب و جنگ، يك نقش تعيين‏كننده بود.

ورزش زنان، كار لازمى است. زنان هم نصف جمعيت كشورند؛ بايد ورزش بكنند؛ اما محيط ورزش زنان، بايستى به گونه‏يى باشد كه با حدود اسلامى، مطلقاً مساسى پيدا نكند.

اين عاطفه‏اى كه زن و مرد نسبت به هم ابراز مى‏كنند، به آرامش درونى خانواده كمك مى‏كند. اينجاست كه زن يك نقش اساسى ايفا مى‏كند. بعضيها خيال مى‏كنند اگر زنى كارش عبارت از همان كار داخل خانه باشد، اين اهانت به زن است؛ نه، اين هيچ اهانت نيست؛ بلكه مهمترين كار براى زن، اين است كه زندگى را سر پا نگه‏دارد.
 

 نظر دهید »

تربیت فرزند

15 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
تربیت فرزند

 

شاد بودن یکی ازبزرگترین هدایا است که کودک می تواند از والدین خود بگیرد. مطلب زیر به شما می گوید چطور به کودکانتان عزت نفس و رضایتمندی پایدار بدهید. 

یکی از بزرگترین هدایایی که والدین می توانند به کودکان خود بدهند توانایی و استعداد شاد شدن است. البته بین خوشحالی و شادی لحظه ای- مثلاً دادن یک اسباب بازی جدید یا یک سبد پراز تنقلات به کودک- و خوشحالی و رضایتمندی پایدار، تفاوت عمده ای وجود دارد. مطمئناً کودکان دوست دارند تفریح کنند و مانند بزرگترها نیازمندند تا عمیقاً احساس خوشبختی کنند. اما شادی واقعی مطلب قابل تعمق تری است و آن روح فرزند شما را تحت تاثیر قرار میدهد و در او این حس را بوجود می آورد که همه چیز دنیا خوب است. 

متخصصان معتقدند، کودکان شاد ویژگیهای مشخصی دارند، از جمله: عزت نفس، خوش بینی و خویشتن داری. چنانکه خواهید دید، ایجاد و پرورش این ویژگیها بسیار ساده تر از آنست که تصور کنید، در اینجا 11 روش ذکر شده تا به فرزندتان کمک کنید دید مثبتی به زندگی داشته باشد. 

 

1- ازسرگرمیهای سازمان نایافته وقدیمی استفاده کنید 

کودکان موفق معمولاً کودکان شادی هستند، اما تلاش شما به منظور آماده سازی فرزندتان در رویارویی با مسائل زندگی، باعث می شود که تمام وقت او را با حجم زیادی از برنامه های مختلف پر کنید. تمامی بچه ها به زمانی برای کاهش فشار نیاز دارند. وقفه ای در زمان بازی و یا درس به آنها بدهید و بگذارید در این زمان تخیلاتشان آنها را هدایت کند و آزادانه بازی کنند. مثلاً سر فرصت حشره شکار کنند، آدم برفی بسازند و یا به عنکبوتی که تارمی تند نگاه کنند. اینها موجب می شود حس تخیل در کودک افزایش یابد و به کودک اجازه می دهد دنیا را با گامهای خودش کشف کند. 

بهتر است شما هم برنامه پر مشغله و آشفته خود را کم کنید و کودکانتان را در هنگام تفریح همراهی کنید. 

 

2- کمک کردن به دیگران را به کودکانتان بیاموزید. 

برای آنکه بتواند شاد باشد احساس کند که عضو با ارزشی از یک اجتماع بزرگ است و می تواند به زندگی افراد دیگرمعنی ببخشد. با بوجود آوردن موقعیتهای مناسب، این احساس را در او ایجاد کنید. اسباب بازیهای قدیمی او را که دیگر نیازی به آنها ندارد، جمع کنید و از او بخواهید آنها را به خانواده های نیازمند بدهد، یا در فروشگاه از او بخواهید که مقداری مواد غذایی برای اهداء به مستمندان خریداری کند. 

کودکان می توانند لذت کمک کردن به دیگران را در سنین پایین یاد بگیرند. 

مثلاً چنانچه شما از تکه های اضافی پارچه عروسک درست می کنید، کودک دوساله شما می تواند کمک کند وبگوید چشم و دهان عروسک را در کجا قرار دهید. 

 

3- همراه با کودک خود، فعالیتهای فیزیکی داشته باشید. 

همراه با کودک خود گردش بروید ، با او بازی کنید ویا با همدیگر دوچرخه سواری کنید. با این کار نه تنها نیرو و بنیه کودک خود را تقویت می کنید بلکه باعث شادی و خنده اش می شوید. فعال نگهداشتن کودکان، استرس را در آنان کاهش می دهد و موجب می شود آنان انرژیشان را به طریق سالم تخلیه کنند. کودکان سالم از قدرت بدنی بیشتری نیز برخوردارند. کودکان بیشتر ازآنکه نگران ظاهرشان باشند، به کارهایی که انجامی می دهند، افتخار می کنند. چنانچه کودکتان را در انجام کاری که علاقه دارد، تشویق کنید، برای ایجاد شادی در او روشی جدید به کار گرفته اید. 

 

4- با کودکانتان بخندید 

برای بچه ها لطیفه تعریف کنید، شعرهای خنده دار بخوانید، خودتان را دست بیاندازید. خندیدن برای کودکتان و نیز برای خود شما مفید است. یک دلیل کاملاً فیزیکی این است که هنگامی که می خندید، تنش (نگرانی) و اضطراب آزاد می شود و اکسیژن بیشتری دریافت می کنید و سبکبال می شوید. 

 

5- در تحسین کودکان خلاق باشید. 

هنگامی که فرزند شما درهدفی که دنبال می کند به موفقیتی می رسد یا مهارتی کسب می کند، تنها به گفتن جمله«کارت خوب است» اکتفا نکنید. به جزئیاتی که آنها را موثر یافته اید، اشاره کنید. مثلاً بگویید:«روشی که تو برای توصیف قهرمان در خلاصه کتابت انتخاب کردی، به قدری عالی است که من احساس می کنم او زنده است». یا بگویید:«روشی را که برای کشیدن آن درختها به کاربرده ای، بسیار می پسندم.» این طرز برخورد بسیار پر معنادارتر از آنست که به شکل خیلی رسمی به پشتش بزنید و آفرین بگویید. 

به طور کلی درتشویق افراط نکنید. یکی از معلمین کلاس چهارم می گوید:«من سابقاً هر پنج شنبه جوایزی به بچه ها می دادم اما متوجه شدم انگیزه و تلاش آنها بیشتر برای گرفتن جایزه است نه برای انجام صحیح تکالیف.» سعی کنید فرزندتان این مسئله را درک کند که رضایت و خشنودی واقعی، در انجام و اتمام یک کار است. 

 

6- از خوب غذا خوردن کودکتان اطمینان داشته باشید. 

چنانچه فرزندتان بد اخلاق یا بهانه گیراست، اگر بیمار نباشد، احتمالاً گرسنه است. اگر زمان غذا خوردن نیست از میان وعده ها استفاده کنید، ولی به خاطر داشته باشید که این میان وعده ها باید حاوی مواد مغذی(دارای ارزش غذایی) باشد و صرفاً شکم پرکن نباشد. خوب خوردن ازتغییرات رفتاری ناگهانی (مانند بهانه گیری) می کاهد و در بوجود آوردن احساس سلامتی و تندرستی موثر است. میان وعده های مفید عبارتند از: ماست کم چربی، میوه تازه یا خشک، یا کره و مربا با نان کامل گندم. 

 

7- لبخند بزن 

برای یک کودک هیچ چیز به اندازه یک خنده شیرین اطمینان بخش نیست. این خنده روشی مختصر و مفید برای گفتن «دوستت دارم» می باشد. در حالی که می خندید، سنگین و رسمی او را در آغوش بگیرید. به خاطر داشته باشید تمامی این لبخندها و در آغوش گرفتن ها، به همان اندازه که برای کودکتان خوب است، برای شما نیز مفید است. 

 

8- با دقت به حرفهای کودکتان گوش دهید 

برای کودک هیچ چیز به این اندازه مهم نیست که همه توجه تان به او باشد. دراین هنگام او آنچه را که در ذهنش است به شما می گوید. آیا می خواهید شنونده بهتری باشید؟ تمام حواستان را به کودک بدهید . اگر زمانی که شما مشغول پرداخت یا بررسی صورتحساب ها یا انجام کارهای روزمره هستید، فرزندتان با شما صحبت کرد، همه کارهایتان را کنار بگذارید و تمام توجه تان را معطوف او کنید. هیچگاه صحبت او را قطع نکنید و میان افکارش ندوید، حتی اگر تمام آنها را قبلاً شنیده باشید. 

فرصتهای طلایی برای گوش سپردن به سخنان کودک با توجه کامل(و بدون این که کلامش را قطع کنید) یکی هنگام رانندگی است در حالیکه کودکتان همراهتان است و زمان مناسب دیگر، شب در رختخوابش می باشد. 

 

9- ایده آل گرایی محض را کنار بگذارید 

همه ما می خواهیم فرزندانمان هر کاری را به بهترین نحو انجام دهند. اما هنگامی که ما اقدام به تکمیل یا مرتب کردن کارهای آنها می کنیم ، ناخواسته اعتماد به نفس آنان را تضعیف می کنیم.«کارین ایرلند» نویسنده کتاب «عزت نفس را در کودکان بالا ببرید» و هم درمقام یکمادرمی گوید:«چنانچه ما محلهایی را که او فراموش کرده تمیز کند، دوباره تمیز کنیم یا پیشخوان آشپزخانه را دوباره دستمال بکشیم، در واقع به کودکمان گفته ایم که او به اندازه کافی آن کار را درست و خوب انجام نداده است. متاسفانه کودکان به راحتی باور می کنند به اندازه کافی شایستگی ندارند. 

بار دیگر که می خواهید کار کودکتان را اصلاح کنید، از خود بپرسید: 

1- آیا این موضوع حیاتی است یا به سلامتی مربوط است؟ 

2- آیا این موضوع تا 10 سال دیگر به همین نحو باقی خواهد ماند؟ 

چنانچه جوابهای شما منفی است- یعنی چنانچه آن کار ، مسئله مهمی نیست- بگذارید کارها را به همان نحو انجام دهد. مطمئناً کمک به کودک برای کسب مهارتهای زندگی، قسمت بزرگی از وظیفه والدین است . اما تنها یک قسمت از وظیفه آنان را تشکیل می دهد . ارتباط عاطفی بین شما و کودکتان بسیار مهمتر از این موضوع است که مثلاً وقتی او میز را می چیند، چنگال را در جای درست خود قرار داده است یا نه؟ 

 

10- به کودکتان یاد بدهید مشکلاتش را حل کند 

از بستن بند کفش گرفته تا عبورایمن ازخیابان، هر مهارتی که کودک شما بدست می آورد، قدمی به سمت استقلال(اتکاء به نفس) وی می باشد. در واقع حتی دانستن این مطلب که او می تواند با این مسائل روبرو شود و آنها را حل کند، کمک می کند که کودک شما احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد. هنگامی که او با مشکلی مواجه می شود؛ اعم از اینکه آن مشکل اذیت شدن توسط همبازیش باشد یا شکست در چیدن تکه های پازل در کنار هم، شما می توانید بدین ترتیب به او کمک کنید: 

1- مشکل او را بشناسید 

2- راه حلی را که او به نظرش می رسد، بپرسید. 

3-  مشخص کنید چه کارهایی به حل آن مسئله یا مشکل می انجامد 

4- در مورد این که او خودش به تنهایی می تواند پیش برود یا به کمک شما نیاز دارد، تصمیم گیری کنید. 

5- چنانچه به کمک شما نیاز داشت، وی را مطمئن کنید که به او کمک خواهید کرد. 

 

11- به فرزندتان فرصتهایی دهید تا خود را نشان دهد. 

هر کودکی استعداد یا مهارت ویژه دارد. چرا به او اجازه نمی دهید که کمی از آن را نشان دهد. آیا او کتاب خواندن را دوست دارد؟ از او بخواهید هنگامی که آشپزی می کنید، برایتان کتاب بخواند.آیا او حسابش خوب است؟ هنگامی که به خرید می روید بگذارید او انتخاب کند کدام کالا بیشتر می ارزد. «کارین ایرلند» می گوید:«هنگامی که شما در کارهای مورد علاقه کودکتان شریک می شوید و نشان می دهید که تحت تاثیر انجام آن کارها قرار گرفته اید، مرحله دیگری ازعزت نفس را در او به ظهور رسانده اید.»تهیه و تنظیم: زهره پری نوش

 نظر دهید »

ذکر روز

15 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
ذکر روز
 نظر دهید »

ذکر روز

15 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
 نظر دهید »

دعای روز یکشنبه

15 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

دعاى روز يكشنبه‏


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لاَ أَرْجُو إِلاَّ فَضْلَهُ وَ لاَ أَخْشَى إِلاَّ عَدْلَهُ‏ وَ لاَ أَعْتَمِدُ إِلاَّ قَوْلَهُ وَ لاَ أُمْسِكُ إِلاَّ بِحَبْلِهِ ‏بِكَ أَسْتَجِيرُ يَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوَانِ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ‏ وَ مِنْ غِيَرِ الزَّمَانِ وَ تَوَاتُرِ الْأَحْزَانِ وَ طَوَارِقِ الْحَدَثَانِ‏ وَ مِنِ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ وَ إِيَّاكَ أَسْتَرْشِدُ لِمَا فِيهِ الصَّلاَحُ وَ الْإِصْلاَحُ‏ وَ بِكَ أَسْتَعِينُ فِيمَا يَقْتَرِنُ بِهِ النَّجَاحُ وَ الْإِنْجَاحُ‏ وَ إِيَّاكَ أَرْغَبُ فِي لِبَاسِ الْعَافِيَةِ وَ تَمَامِهَا وَ شُمُولِ السَّلاَمَةِ وَ دَوَامِهَا وَ أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ‏ وَ أَحْتَرِزُ بِسُلْطَانِكَ مِنْ جَوْرِ السَّلاَطِينِ ‏فَتَقَبَّلْ مَا كَانَ مِنْ صَلاَتِي وَ صَوْمِي ‏وَ اجْعَلْ غَدِي وَ مَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِي وَ يَوْمِي ‏وَ أَعِزَّنِي فِي عَشِيرَتِي وَ قَوْمِي وَ احْفَظْنِي فِي يَقَظَتِي وَ نَوْمِي ‏فَأَنْتَ اللَّهُ خَيْرٌ حَافِظاً وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏ اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ فِي يَوْمِي هَذَا وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْآحَادِ مِنَ الشِّرْكِ وَ الْإِلْحَادِ وَ أُخْلِصُ لَكَ دُعَائِي تَعَرُّضاً لِلْإِجَابَةِ وَ أُقِيمُ عَلَى طَاعَتِكَ رَجَاءً لِلْإِثَابَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَيْرِ خَلْقِكَ الدَّاعِي إِلَى حَقِّكَ‏ وَ أَعِزَّنِي بِعِزِّكَ الَّذِي لاَ يُضَامُ وَ احْفَظْنِي بِعَيْنِكَ الَّتِي لاَ تَنَامُ‏ وَ اخْتِمْ بِالاِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ أَمْرِي وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْرِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.‏


 روز يكشنبه روز حضرت علی (ع) و حضرت زهرا(س)است وزیارت کن حضرت علی (ع) را با این زیارت:


السَّلاَمُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِالْمُونِقَةِ (الْمُونِعَةِ) بِالْإِمَامَةِ وَ عَلَى ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ ‏السَّلاَمُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَ الْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ‏ يَا مَوْلاَيَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا يَوْمُ الْأَحَدِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جَارُكَ‏ فَأَضِفْنِي يَا مَوْلاَيَ وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْكَ بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ‏ وَ بِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَيْهِمْ (عَلَيْكُمْ) أَجْمَعِينَ.‏


 و زیارت کن حضرت زهرا(س) را با این زیارت:


اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِي‏ فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ(طَاهِرٌ) بِوِلاَيَتِكِ وَ وِلاَيَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ‏


 
 

 نظر دهید »

روز درختکاری مبارک

14 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

روز درختکاری مبارک

1488608689images.jpg

 نظر دهید »

یاد خدا

14 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
یاد خدا
 نظر دهید »

ذکر روز

14 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي
 نظر دهید »

دست دادن با نا محرم

14 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه : چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن  !؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟

همایون لبخندی میزنه و میگه :ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!

چارلز با عصبانیت می گه :نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!! فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

(به نق

همایون هم بی درنگ می گه :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!

ل از وب عفاف سلاحی برای زن)

 نظر دهید »

زنان آخرالزمان

14 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

علی علیه السلام فرمودند:

دراخرالزمان زنانی پیدامی شوندکه برهنگی وخودنمایی

پیشه می کنندوداخل فتنه ها می شوندوبه شهوت مایل هستند

وبرای لذت ها شتابانندومرمات راحلال می شمارنند

ودراخرت هم جاودانه در جهنم اند.

روضه المتقین ج8ص106

 


 

دیگر وقت آن رسیده که سکوتم را بشکنم و دراین جنگ نرم با سلاح

قلم بر دشمن خاصم یورش برم تا شاید بعضی از مسئولین در خواب

مانده و بعضی ازعلما و روحانیونی که احیانأ از تأثیرکلامشان اطمینان

ندارند این نوشته ها را دیده و به جنب وجوش بیفتند، هرچند شاید آن

ها هنوز هم از بحث و پیگیری این مسائل خجالت می کشند وسطح

آن را پایین ترازسطح علمی و معنوی خود می بینند. حال آنکه همین

بعضی ها هنوز نمی دانند ساپورت چیست، چه شکلی دارد و چه

کسانی آن را پوشیده اند.

دیگر شاید وقت آن رسیده باشد که ندایی بگوید: ( الیوم استعمال

ساپورت در حکم محاربه با امام زمان عج ) تا بد خواهان نظام اسلامی

ایران حیا و غیرت زنان و مردانی را حس کنند که،حاضرند خون

رنگینشان را فدا کنند.

و روباه صفتان چه حیله گرانه نقشه راه کشیده اند:

۱. موهای بیرون افتاده از پس وپیش

۲. روسری های کوتاه آب رفته

۳. شلوارهای سوراخ سوراخ وکوتاه شده

۴.مانتوهای اندامی وچاک خورده

۵. لباس هایی با دکمه های روی آستین جهت سهولت برای بالازدن

۶. ساپورت

۷.هدف بعدی دشمنان!!! خدا نکند که عریانی کامل اندام باشد

به امید آن روز که مسئولین، علما و دلسوزان این نظام با ذره بین قوی تری سیاست های زیرکانه دشمن را نظاره گر بوده و سازنده سدهای مستحکم در برابر نفوذ صفات رذیله باشند.

(رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی)…

 

 نظر دهید »

تفسیر به روز

14 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

خاطرات حجت الاسلام قرائتى(ج‏1)       52     تفسير به روز

تفسير به روز

در اردبيل جلسه تفسير براى جوانان برگزار نمودم، عدّه‏اى از جوان‏ها گفتند: حاج‏آقا! تفسير

خاطرات حجت الاسلام قرائتى(ج‏1)، ص: 53

براى پيرمردهاست، براى ما مطالب روز بگوئيد. من فهميدم آنهايى كه قبلًا تفسير گفته‏اند، بدون رعايت حال مستمعين بوده است زيرا تفسير بايد جورى باشد كه هر كس به حدّ ظرفيّت و كشش خود بتواند استفاده كند، حتّى بچه‏ها هم مى‏توانند تفسير داشته باشند. زيرا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با همين داستان‏هاى قرآن، عمارو اسامه و سلمان و ابوذر تربيت كرد.

همانجا براى جوان‏ها تفسير سوره يوسف را شروع كردم و به اين شكل گفتم كه:

يوسفى بود؛ جوانها! شما همه يوسفيد.

او را بردند؛ شما را هم مى‏برند.

به اسم بازى بردند؛ شما را هم به اسم بازى مى‏برند ….

 

 نظر دهید »

خواندن دعای فرج

14 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

همیشه یادم بیار هر لحظه به یادت باشم

«يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلبی علی دینک

شرایط خواندن دعای فرج

از مهم‌ترین دعاها، دعای فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.(3) روایت دارد که در آخرالزّمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا می کند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است. همین، مرتبه ای از فرج است.(4)

خواندن دعای فرج در نظر ایشان همراه با شرایطی به شرح زیر است:

1. توبه از گناهان

آیة الله بهجت می فرمودند: بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان، دعای فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (دیدنی‌هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جمله شرایط دعا است.

ایشان می‌فرمودند: ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

تا رابطه ما با ولیّ امر، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد.و قوّت رابطه ما با ولیّ امر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در اصلاح نفس است.(5)

ترك معصیت، حاصل نمی شود به طوری كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مكان و در میان مردم و در خلوت.(6)

اگر جلوی خود را در ارتكاب معاصی نگیریم، حالمان به انكار و تكذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می رسد كه از رحمت خدا ناامید می شویم!

آیة الله بهجت پیرامون مقدّم دانستن تعجیل در فرج بر سایر حاجات خود می فرمودند: افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!

اگر به قطعیّات و یقینیّات دین عمل کنیم، در وقت خواب و به هنگام محاسبه پی می بریم که از کدام یک از کارهایی که کرده‌ایم قطعاً حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ما راضی است؛ و از چه کارهایمان قطعاً ناراضی است.(7)

2. خلوص و صدق نیّت در دعا

راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ نه دعای همیشگی و لقلقه زبان…، بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه.(8)

3. توسل به امام همراه با تضرّع و زاری

آیة الله بهجت می فرمودند: ابتلائات شیعه امروز بسیار زیاد است. از ظلم و ستم و بلا و فشاری که بر سر اسلام و مسلمانان به خصوص اهل ایمان می‌آید، کارد به استخوان رسیده است. بیماری‌های مختلف و حوادث زیاد شده است. باید در مشاهد مشرّفه و مواقف مهمّه برای رفع ابتلائات شیعه دعا کرد و تضرّع نمود. ما باید از همه بخواهیم که متوسل شوند و دعا کنند و تضرّع نمایند تا بلکه فرجی حاصل شود. دعای فرج اگر موجب فرج عمومی نشود برای دعا کننده موجب فرج خواهد بود. إن‌شاءالله چنانچه در بعضی از روایات آمده: «دعا کنید که در آن فرج شماست».

برخی از مردم به مرحوم آقای شیخ حسنعلی تهرانی متوسل می‌شدند و نتیجه می‌گرفتند؛ ولی متوجّه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیستند. ما باید به بیش از این ها به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) متوسل باشیم؛ تا نتیجه بگیریم. اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بشناسند و به آن پناه برند؛ امکان ندارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند.

ترك معصیت، حاصل نمی شود به طوری كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مكان و در میان مردم و در خلوت. اگر جلوی خود را در ارتكاب معاصی نگیریم، حالمان به انكار و تكذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می رسد كه از رحمت خدا ناامید می شویم!

4. مقدّم دانستن تعجیل در فرج بر سایر حاجات خود

آیة الله بهجت پیرامون مقدّم دانستن تعجیل در فرج بر سایر حاجات خود می فرمودند: افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!(9)

هر کدام در فکر حوایج شخصی خود هستیم، و به فکر آن حضرت [امام زمان (علیه السلام)] – که نفعش به همه برمی گردد و از اهمّ ضروریّات است - نیستیم!(10)

و در نهایت در نظر آیه الله بهجت «مهم تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و انکار نکردن حضرت تا ظهور او می باشد.» (11)

به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی می مانند و ثابت قدم هستند، عنایات و الطاف خاصی می شود.(12) لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد.(13)

در پایان آوردن این سوال از آیت الله بهجت خالی از لطف نیست که فردی به ایشان عرض کرد:

این حقیر مشتاق زیارت امام عصر حضرت حجّت بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشم، از حضرت عالی تقاضا دارم که مرا دعا کنید که به این سعادت نائل شوم! آیه الله بهجت در جواب فرمودند: زیاد صلوات، اهدای وجود مقدّسش نمایید، مقرون با دعای تعجیل فرجش؛ و زیاد به مسجد جمکران مشرّف شوید، با ادای نمازهایش.(14) الّلهمّ صلّی علی محمّد و ال محمّد و عجّل فرجهم


 

 نظر دهید »

کرامت و بخشش

14 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

امام صادق(علیه السلام)فرموده اند:سخاوت آن است که بی درخواست انجام گیرد،اما سخاوتی که در مقابل درخواست باشد ناشی از شرمندگی و برای فرار از سرزنش است . بحارالانوار،ج68،ص357.

مقام معظم رهبری(مدظله العالی): چقدر خوب است که یک ملت بتواند کرامت خود،ارزش خود،پایبندی خود به آداب و اخلاق انسانی و اسلامی را نشان بدهد. بیانات در دیدار کارگزاران حج،3/7/1391.

 نظر دهید »

حضور قلب

14 اسفند 1395 توسط زهرا ابراهيمي

 
چگونه حضور قلب پیدا کنیم؟
…
اموری که می تواند در ایجاد حضور قلب مؤثر باشد بدین قرار است:

1. منشأ حضور قلب در هر عمل آن است که قلب، آن عمل را با عظمت تلقی کند و مهم بشمارد، اگر ما مناجات حق تعالی را حتّی به اندازه مکالمه با یک مخلوق اهمیت دهیم هرگز این قدر غفلت و سهو و نسیان نمی کنیم.

2. مادامی که آرزو و حب دنیا در قلب آدمی وجود دارد، به حضور قلب نمی رسد. با ریاضت و مجاهدت، و تفکر در عواقب و معایب دنیا، قلب، ساکن و مطمئن می شود و حضور قلب به وجود می آید.

3. اگر انسان مدتی در نماز، مواظب اذکار و ادعیه خود باشد (آن چه را که مقدمه حضور قلب قبل از نماز است فراهم سازد و آن چه را که موجب حواس پرتی است از خود دور کند) نفس عادی می شود.

بنابراین قدم اول در به دست آوردن حضور قلب این است که نمازگزار، اهمیت و ارزش نماز را بداند و بفهمد و یقین کند و هر اندازه این معنا را دریابد، به همان اندازه در نماز توجه حاصل می کند.

قدم دوم، رعایت آداب ظاهری نماز است. اگر شرایطی را که برای نمازگزار به عنوان امور مستحب بیان داشته اند، رعایت شود، به طور قطع در تحصیل حضور قلب افراد عادی مؤثر بوده و ایشان را در این مسیر به پیش می برد.

قدم سوم، ریاضت تدریجی در تمرکز حواس و توجه به مقام ربوبی است. برخی خدا را از ترس جهنم و خوف از ورود در آتش عبادت می کنند که این عبادت ترسویان است. عده دیگر خدا را برای رفتن به بهشت و منعم شدن به نعمت های الهی عبادت می کنند تا در جهان آخرت، زندگی آسوده و توأم با انواع خوشی ها، لذائذ و نعمت ها داشته باشند؛ این هم عبادت آزمندان است. قلیلی از بندگان، خدا را نه برای بهشتش و نه از خوف آتش جهنمش، بلکه برای خود او عبادت می کنند؛ ذات او را شایسته عبادت و پرستش و خود را سزاوار بندگی آن معبود می دانند لذا عبادت و اطاعت می کنند؛ و این عبادت موحدان است.

قدم چهارم این است که نماز گزار در عین حال که توجه دارد در مقابل خدایش ایستاده و با او سخن می گوید و مناجات می کند؛ در هر مرحله از قیام، قعود، رکوع، سجود، تکبیر و تشهد و بقیه اجزا و ارکان نماز، نیز به معنای باطنی آن جزء عنایت داشته باشد؛ زیرا حضور قلب در نماز مفهوم گسترده ای دارد.

این نحوه از حضور قلب، کامل ترین مرحله حضور قلب است اما افسوس که پرنده خیال، هر «آن» و هر لحظه بر مقام و موضوعی از امور دنیایی می نشیند و حضور قلب را از انسان سلب می کند.

پس بر انسان است که سعی کند به طور جدی فقط در «نماز» حاضر باشد، و نه در امور دیگر، و اگر چنین کند کم کم قوّه خیال در کنترل او قرار می گیرد و کارش آسان تر می شود. بدیهی است که این امر محتاج به ریاضت فراوان و مداوم است.

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

جهاد فرهنگی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

Random photo

خاطرات رهبر معظم از امام خمینی (ره)

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس